از بالاترین مقام کشوری تا پایینترین رده جامعه نمیشود که پای درس معلمی ننشسته باشند و دانش و مهارتی از استاد و معلم و آموزگار خود فرانگرفته باشند. همه کسانیکه در مدارس عادی تحصیل کردهاند از سالهای درس و هم کلاسیها و معلمانشان خاطرات زیبایی دارند. در این میان تعدادی از افراد جامعه که از نظر جسمی و ذهنی با دیگران متفاوتند و در مدارس استثنایی تحصیل میکنند، و در این مدارس فرشتههایی هستند که به آنها آموزش میدهند. “طاهره معشوقی“ یکی از این فرشتههاست که در مدرسه استثنایی پسرانه کاشمر کار آموزش به این افراد خاص را انجام میدهد. در این مدرسه حدود 120 دانشآموز در دو دوره اول و دوم ابتدایی از سن 7 تا 18 سالگی تحصیل میکنند. در هفته بزرگداشت مقاممعلم، با ارج نهادن به مرتبه و منزلت معلمان جامعه و تاسی به این سخن مولایمان حضرت علیعلیهالسلام که فرمودند: «هر کس کلمهای به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است» پای صحبت خانم معشوقی که سابقه 23 ساله تدریس در مدارس استثنایی را دارد؛ نشستیم و با ایشان درباره وضعیت تدریس به این دانشآموزان و تحصیل آنان پرداختیم.
***
خانم معشوقی که از مدت 23 سال سابقه خدمت معلمی، هفتسالی میشود که به زادگاه خودش کاشمر برگشته و در مدرسه استثنایی پسران تدریس میکند؛ گفت: گرچه کار کردن در مدارس استثنایی و آموزش به دانشآموزان این مدارس، سختیهای خاصی دارد ولی به جای تدریس در مدارس عادی، عشق به این بچهها و محبتهای بیریای آنها اجازه نداد که از آنها جدا شوم و این وابستگی مرا برای تدریس در مدرسه استثنایی ماندگار کرد.
وی اشاره کرد: آنچه در توان داشتم برای آموزش و افزایش یادگیری این بچهها انجام داده و میدهم و حتی وقتی برخی میگویند این دانشآموزان چیزی یاد نمیگیرند، ناراحت میشوم.
این معلم با سابقه افزود: گاهی در مسیر انجام کارم دچار تردید میشوم و فکر میکنم شاید به خوبی نتوانستهام به آنها آموزش دهم، و باز بیشتر تلاش میکنم تا بتوانند خواندن و نوشتن را یاد بگیرند و گلیمشان را از آب بکشند.
معشوقی افزود: بسیاری مواقع، ثمره کارم و نتیجه آموزشهایی که با کمک والدین ارائه شده را دیدهام.
وی با بیان اینکه تقریبا90 درصد معلمان مدارس استثنایی، تحصیلات مرتبط با آموزش به این دانشآموزان را دارند؛ ادامه داد: اگرچه نُرم کلاسها از 7 تا11 نفر است اما چون مفاهیم را دیرتر متوجه میشوند، برای هر نفر جداگانه تدریس میکنم و گاه این وضعیت موجب شده با کمبود وقت مواجه شوم.
این معلم مدرسه استثنایی با بیان اینکه تفاوتهای فردی زیادی بین این دانشآموزان وجود دارد که بر سختی کار میافزاید، گفت: دانشآموزان کلاس اول برای یادگیری حروف و اعداد باید این مقطع را در سهسال بگذرانند.
وی تدریس در اینگونه مدارس را در مقایسه با مدارس عادی بسیار سخت دانست وگفت: با این حال از نظر دریافت حقوق، مبلغ ناچیزی از معلمین مدارس عادی بیشتر دریافت میکنیم.
معشوقی یادآوری کرد: گرچه حداقل امکانات برای تدریس این دانشآموزان مهیا شده است ولی بازهم برای فهم بهتر مسایل، به امکانات بیشتری همچون وسایل کمک آموزشی، تخته وایتبرد و تخته آهنربایی نیاز است.
وی با اشاره به کمبود نیرو در حوزه کار درمانی و گفتار درمانی، افزود: بسیاری از خانوادههای دانشآموزان مدارس استثنایی از نظر مالی مشکل دارند و امکاناتی همچون عینک و سمعک از وسایل مورد نیاز این بچههاست که باید از طرف دولت و اداره بهزیستی حمایتهای خاصی از آنها صورت گیرد و نباید توقع داشته باشیم این افراد مثل افراد عادی در نگهداری وسایل خود دقت داشته باشند که این امر غیرممکن است.
وی با بیان اینکه دانشآموزانم با قلبهای مهربانشان به من امید میدهند؛ گفت: در گلبهار شاگردی داشتم که اکنون سرباز است و هنوز به مناسبتهای مختلف به من زنگ میزند. همین الان دانشآموز نابینایی دارم که هر وقت شعر و دکلمه میخواند همه به وجد میآیند، محمدجواد، دانشآموز دیگرم، پسری دوست داشتنی است که با صحبتهایش همه ما را متأثر میکند، دانشآموز دیگرم مهارت خاصی در مجسمهسازی دارد که همه حیرت زده میشویم.
وی گفت: تا در کنار این دانشآموزان نباشید صحبتهایم را درک نمی کنید؛ افزود: در روزهایی به خاطر سختی کار با سر درد به خانه میرفتم، اعضای خانوادهام شاکی میشدند که پشت میز نشینی در مدرسه این همه خستگی ندارد، یک روز فرزندانم را به مدرسه آوردم و وقتی این بچهها و رفتارهای آنها را دیدند در کنار دوست شدن با آنها، نظرشان درباره سختی کارم عوض شد و برخوردشان نسبت به من تغییر کرد.
معشوقی گفت: این بچهها قسمتی از زندگی من هستند، با آنها بازی میکنم، دروازهبان بازی فوتبالشان هستم، بسیاری از شبها فکر میکنم که بر اساس توانایی و خلاقیت هرکدام از دانشآموزانم، فردا چگونه و چه آموزشی به آنها بدهم.
وی با تاکید با لزوم همکاری پدر و مادرها برای موفقیت بیشتر فرزندانشان گفت: متاسفانه بعضی از خانوادهها کملطفی میکنند و همکاری ندارند.
وی گفت: با آنها میخندم و بعضی وقتها اگر آنها را دعوا کنم دچار عذاب وجدان میشوم.
این معلم مدرسه استثنایی که از مردم و برخورد آنها به کودکان استثنایی ناراحت میشود؛ در پایان گفت: آرزو دارم هیچ کودک استثنایی نداشته باشیم.