طبيعي است که هر دولت نيازمند اين باشد که عملکرد و کارکرد خود را مورد ارزيابي و بازبيني قرار دهد و در همين راستا نيز منطقي و معمول است که دست به تغيير و اصلاح مديريتها بزند و اين امري است که در همه جاي دنيا و در کشور ما نيز در دورههاي مختلف انجام شده است. اگرچه اين اقدام در دوره فعاليت دولت آقاي رئيسي با حواشي بسياري همراه است که چهبسا مديران کاربلد حذف شدند ولي مديران ناکارآمد با چاپلوسي و (بخوانيد پاچهخاري) هم چنان با لابيگري در تلاش براي ماندن به هر قيمتي هستند. ديار ترشيز هم از اين قاعده مستثني نيست و همانطور که در کلان کشور بحث تغيير مطرح است، خبرهايي هم از احتمال تغيير و تحول مديران در ديار ترشيز ميشنويم.
بيشک در بحث انتخاب مديران در سطوح مختلف، شايستهسالاري بايد ملاک باشد. بدون شک مديراني که منصوب ميشوند بايد با دولت همراه باشند تا موفقيت در برنامهها تضمين شود. البته براي انجام اين مهم توجه به چند نکته داراي اهميت است که بهاختصار به آنها ميپردازيم.
نخست: لازم است کارگروهي باتجربه براي اين مهم تشکيل شود و ارزيابي کارشناسانهاي در ارتباط با ضعفها و نقاط قوت مديران دستگاههاي اجرايي منطقه صورت گيرد. بدونشک اين تيم بايد داراي تجربه کار اجرايي و سياسي باشد. در واقع بايد اتاق فکري با حضور افراد باتجربه و متعهد و هم سليقه که بدون هيچ چشمداشتي به فکر اعتلاي ديارمان باشد تشکيل و مشاورههاي لازم را به مسئولين ذيربط منطقه و استان ارائه دهند و چنانچه براي اين کارگروه مشخص شود که مديراني داراي ضعف غيرقابل اصلاح هستند، در آن صورت بايد دست به تغييرات زد. ليکن بايد مراقب بود که جابجاييها بايد مشکلي را حل کند، زيرا اگر مديري کارآمد است که لزومي به تغيير محل کار آن نيست، و اگر ناکارآمدي او محرز است، انتقال او از يک شهر به شهر ديگري چاره کار براي بهبود اوضاع به نظر نميرسد. يادمان باشد مديراني که بر اساس شايستهسالاري انتخاب نشده و رابطه سالاري در انتخاب آنها ملاک اول و آخر بوده، مشکل سازند و چوب عدم شايستهسالاري مديران را مردم و منطقه ميخورند.
دوم: اينک در منطقه ترشيز نيازمند ارزيابي دروني و زمانشناسي خاصي هستيم تا بر اساس آن بتوانيم دست بهگزينش نيروهايي بزنيم که در رفع کاستيها مؤثر واقع شوند. بيشک دستگاههاي اجرايي نيازمند نيروهاي تازهنفستري هستند که بر اساس نياز جامعه بايد بر سرکار آيند، مشروط بر اينکه حساب کاسباني که بعد از انتخابات، منفعتطلبانه به دنبال پست و جايگاه مديريتي براي خود ميگردند از حساب افراد توانمند و شايسته جدا شود.
سوم: حال که تغييرات مديريتي در برخي ادارات از سوي دولت موردتوجه است، بايد براي جابجايي مديران دستگاههاي اجرايي برنامه داشت. ما رؤسايي در منطقه داشته و داريم که تنها بهعنوان تماشاچي، فقط در مناسبتهاي مختلف حضور هميشگي داشته! و انگارنهانگار که وظايف ديگري هم دارند! لذا بايد براي اين آفت مديريتي به فکر چاره بود زيرا چسبيدن به مسند و جايگاه و تلاش براي حفظ آن بدون پايبندي به حداقل باورهاي موردپذيرش، نوعي مديريت کاسبکارانه بهحساب ميآيد که زيبنده نيست. هرچند اميد است مجيزگويان و منفعتطلبان اطراف نماينده هم اين فرصت را به ايشان بدهند که بتواند نيروهاي متعهد و باتجربه را ديده و صدالبته با تحقيق بيشتر اسامي افراد کاربلد را مدنظر قرار دهد.
چهارم: نماينده مردم ديار ترشيز در دو سال عمر کاري خود سعي کرده از عهده مسئوليتي که مردم بر دوشش گذاشته اند برآيد، هرچند در اين مدت به دلايل متعدد شاهد ضعف اطلاع رساني درباره عملکرد ايشان بوديم که اميد است با تغييراتي که انجام گرفته در آينده خدمات نماينده بهطور شفاف و صحيح به اطلاع افکارعمومي برسد و چشم انداز خوبي براي سالهاي آينده ترسيم شود. البته عدم اطلاع رساني برخي مديران تنها مربوط به عمکرد نماينده نيست بلکه تعدادي از آنها، خدمان دولت را هم آنطور که شايسته و بايسته است بازگو نميکنند.
اميد که تغيير مديريتها، براي هرچه بهتر خدمت کردن به مردم نجيب و شريف منطقه توسط افراد توانمند، متخصص، متعهد و شايسته باشد.