نقشآفرینی شوراها در توسعه پایدار
سید امیر حسن سیادتی
مسئول روابط عمومی و امور بین الملل کمیته FCC آتش نشانان و امدادگران کشور
«شوراهای شهر» بهعنوان نماد مشارکت مردم در اداره شهر با مشارکت دادن مردم مؤمن و انتخاب افراد متخصص، زمینه رشد و شکوفایی شهرها را فراهم میآورند، هرچند علیرغم تصریح قانون اساسی هنوز نوعی بیاعتمادی بین مردم و دولت و نهادهای حکومتی نسبت به شوراها وجود دارد و بعضاً برای شوراها جایگاه خاصی قائل نیستند. اختلافات درونی اعضا هم بهنوعی حکایت از بیاعتمادی درونی شوراها بوده و تشدیدکننده این بیاعتمادی میگردد، با این حال شورایی اثربخش خواهد بود که تصمیماتش مورد پذیرش همه باشد و به خودباوری رسیده باشد.
حال پرسش این است؛ برای انتخاب چنین شورای مؤثری چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت: جامعه ما و نیازهای جامعه ما تغییر کرده و ضروری است ما هم فکر و هم اندیشه خود را از حصار اندیشههای بسته خارج سازیم و برای انتخاب اعضای شورایشهر و سپردن مسئولیت اداره شهر به افرادی کارآمد، کسانی را انتخاب کنیم که از نظر دانش، نگرش و مهارت بتوانند در حوادث و بحرانهای کوچک و بزرگ، قدرت تحلیل مسائل و تصمیمگیری داشته باشند. در گام بعد بتوانند با مطالعه دقیق حوزه سرزمینی تحت مسئولیت خویش، مشکلات را شناسایی نمایند و ابتدا از بروز بحرانهای ناگوار ممانعت به عمل آورند و سپس نسبت به توسعه شهری اقدام نمایند.
* شورای همرأی
بنابراین آنچه بر ما واجب است؛ آن است که مبادا با انتخابهای نسبی و سببی سرنوشت دیارمان را به دست کسانی بسپاریم که در زمان بحران فقط نظارهگر باشند. زیرا زمان بحران! زمان پس دادن امتحان است. بهعنوان مثال در حادثه سیل پارسال که در منطقه ترشیز رخ داد، ناتوانی شورایشهر کاشمر را دیدیم و عملاً این مجموعه، مدیریتی را به دست نگرفتند. در قضیه آلودگی هوای کاشمر و یا مشکلات ناشی از شیوع ویروس کرونا، عملاً شورایشهر هیچ کارآیی خاصی نداشت. حال آنکه شهر مدیریتی میطلبد که تنها هدفش فروش تراکم برای کسب درآمد نباشد. بهعنوان مثال؛ اگر در شهری مثل کاشمر در کوچههایی که آپارتمانهای بلندمرتبه چند واحدی ساخته شد، به ماشینآلات سنگین و بعضاً حتی سبک برای امدادرسانی نیاز باشد، آیا عملاً امکان دسترسی فراهم است؟ این وضع در مناطق پایینشهر بعضاً بدون دسترسی چگونه خواهد بود؟
در عصر و زمان ما حوزه مدیریت شهری دارای ابعاد مختلفی است. از توسعه فضای فیزیکی و زیرساختها تا بررسی حل مشکلات پسماندهای مختلف و حتی مسائل فرهنگی و اجتماعی. این مسائل شهر به شهر، با توجه به نوع فعالیتهای مختلفی که در آن صورت میگیرد؛ متفاوت است. حتی نوع جغرافیا و فرهنگ اجتماعی حاکم هم نقش مهمی دارد. هیچگاه یک فرد نمیتواند بهتنهایی حلال مسائل مختلف یک شهر باشد. مدیریت شهر نیازمند یک سیستم چند رشتهای است. همچنانکه یک فرد متخصص و متعهد نیز هرگز در غیاب و عدم همراهی سایر اعضا نمیتواند اثربخش باشد. یک شورای همرأی متوسط، از یک شورای تخصصی متفرّق بهتر است. چاره شکلگیری چنین شورایی را باید قبل از انتخابات اندیشید.
* نداشتن برنامه
توسعه نامتوازن و بدون برنامه شهرها همچون گسترش حاشیهنشینی، مشکلات محیطزیستی را تشدید کرده است. ساختوساز غیرصنعتی و فردی (سنتی به وسیله خردهمالکها)، بیتوجهی به طرحهای تفصیلی، ضعف حکمرانی محلی در کنترل تخلفات و تغییر کاربری اراضی، بلند مرتبهسازیهای ناهمگون و بدقواره، بیتوجهی به زیباییشناختی و منظر شهری، بیتوجهی به حفظ فضای سبز بهعنوان شناسنامه بهویژه در شهری چون کاشمر، بیتوجهی به انواع مختلف پسماندها (فاضلاب، زبالههای خانگی و تجاری و درمانی و نخالههای ساختمانی) همچون تفکیک و بازیافت و استفاده بهعنوان منبع درآمد، گره کور ترافیک شهری و عدم وجود یک چارچوب مشخص برای حل اساسی این مشکل، نبود برنامهای برای نماهای ساختمانی متناسب بافرهنگ و سنتهای مردم و متمایز ساختن نمای شهر از سایر شهرها جهت ایجاد جذابیت بیشتر برای جذب گردشگر، نداشتن برنامه برای محیط پیرامونی شهر و ایجاد یک کمربند سبز با درختان بومی، بیتوجهی و فرصتسوزی در قبال فضاهای سبز منطقه بهمنظور ایجاد یک فضای جذاب، سبز و درآمدزا و نداشتن مطالعات جدی و علمی برای توسعه پایدار نه رشد سریع، از مهمترین مشکلات محیطزیست شهری و برونشهری هستند.
* مشارکت، موفقیت میآورد
شورایشهر آنقدر گرفتار تأمین هزینههای جاریاند که فرصت اندیشیدن به سایر امور را کمتر دارند، کما اینکه نداشتهاند. البته اینکه چرا شوراها نتوانستهاند در حوزه ایجاد منابع درآمدی برای شهرداریها موفق باشند به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما آیا واقعاً کاشمر ظرفیت چنین کاری را نداشته و یا ندارد؟ ساختوسازهایی که با قالب شهری صورت گرفته و بعضاً با عوارض روستایی مجوز میگیرند، هم منظر زیباییشناختی آینده شهر را تخریب و هم شهر را از درآمد بیبهره و هم دامنه سودجویی را غیرقابل مهار میسازند.
در جوامع توسعهیافته موفقیتهای بزرگ، همیشه نتیجه مجموعه افکار مختلف هستند. مشاورتجویی مشارکت را در پی دارد و مشارکت هم موفقیت را تضمین میکند و از موانع میکاهد. بنابراین مشورتپذیری و مشاورتجویی پیشزمینه و آموزش میخواهد. کار گروهی نیازمند تمرین و ممارست است. کار گروهی از خودرایی و دیکتاتور مابی جلوگیری میکند. حداقل ویژگی مشاورتجویی بررسی موضوعات مطروحه ولو از طریق مطالعه مطالب دیگران است.
* شایستهسالاری در شورایشهر
شرایط امروز جامعه تفاوتهای زیادی حتی با دیروز خود دارد. تکنولوژی و علوم مختلف به کمک بشر آمدهاند. شهرها و حتی روستاها از بستر سنتی خارج شدهاند. شهر مانند جسمی بیمار، نیازمند پزشک حاذق است. بیماریهای (مشکلات) نوپدید و باز پدید زیادی گریبان حوزه مدیریت شهری را خواهند گرفت. اگر عضو شورا حاذق نباشد شهر را اشتباهی درمان میکند. نسخه اشتباهی میپیچد و حداقل آنکه، شهر هرگز سلامتی خود را به دست نخواهد آورد.
شوراها باید برآیند اندیشه شهروندان و محل تبادل آراء علمی و برنامهریزی شده باشند و حتیالامکان در برگیرنده مجموعهای از افراد با دانش و مهارت و تخصصهای موردنیاز مختلف و دارای تعهد باشند. بدون وجود چنین تخصصهایی، تحلیلها نامفهوم و راهحلها غیرعلمی و نتیجه نامطلوب خواهد بود. خدمات و فعالیتهای هر شهری متنوع است، بنابراین اداره شهر، نیازمند یک شورای چند رشتهای است و تابلوی این شورا باید یک تابلوی کامل با قطعات متناسب باشد. یک تابلوی ناموزون و نامتناسب قطعاً زیبا و ارزشمند نخواهد بود.
شاید در شورایشهر، شایستهسالاری کمتر مفهومی داشته است. این مشکل به چند موضوع بر میگردد. اول عدم تمایل افراد شایسته به عضویت در شورا و یا بعضاً رد صلاحیتهاست. شاید نخبگان آن را کاری کمارزش و یا بیخاصیت تلقی کنند و یا دارای معذورات دیگری باشند. از سوی دیگر نظام انتخاباتی کشور و تصمیمگیران خود به نحوی حضور یک مجلس محلی قدرتمند را جدی نگرفته است. هنوز برای تعداد زیادی از افراد جامعه و مدیران شهری و منطقهای و حتی کشوری، شورا، مجموعه مزاحمی است که نباید به آن میدان داده شود.
قومگرایی و انتخابهای فامیلی و بعضاً همولایتیها مهمترین مشکل در انتخابات شوراها را وجود می آورد. بروز چنین قصه تلخی، نبود و یا عدمتشخیص نامزد اصلح، و ضعف برخی نامزدها و در نتیجه تکیه بر آرای خانوادگی دو عامل مهم بروز این نقیصه هستند؛ با تقویت اولی، دومی حذف خواهد شد. مشکل دیگر آن است که انتخابات و بهویژه دوران فعالیتهای انتخاباتی و تبلیغاتی، دارای محدودیت جدی زمانی بوده و بهاندازه لازم افراد معرفی نمیشوند. دوران یک هفته تبلیغات را میتوان دوران تهییج و برانگیختن احساسات و جاروجنجال انتخاباتی نامید تا دوره معرفی برنامه و نمایش توانمندیها. متأسفانه در این مدت و به علت ایجاد رقابت نادرست راه ورود پولهای مختلف باز میشود. این جمله را بارها شنیدهایم؛ “در پشت هر حمایت مالی، یک توافق نانوشته وجود دارد”. به هرحال اگر حمایت مالی از یک کاندیدا جهت توسعه شهر و تخصص اهداف مطلوب صورت گیرد، اشکالی ندارد. اما حمایت مالی از افراد و شرکتهای مختلف و تجاری و… قطعاً نامزد انتخاباتی را به وادی تخلف رهنمود میسازند. متأسفانه تعداد زیاد نامزدها بیش از آنکه به جهت نیاز شورا باشد، بیشتر به جهت نیاز شغلی است.
اعضای شورای شهر، قبل از انتخابات و حین تبلیغات هم از افراد صاحبنظر برای نوشتن شعار تبلیغاتی و برنامههای تبلیغی کمک میگیرند و بعضاً از افراد متمکن برای هزینههای تبلیغات. متأسفانه گروه اول فراموش و نام گروه دوم ورد زبان و تابلوی جلوی چشم دوستان میگردد، معمولاً برآوردن نیاز گروه دوم فسادآور است. شورایشهر و اعضای شورایشهر باید در دسترسترین مدیران یک جامعه باشند. مردم باید مستقیماً نظارهگر سخنان، پیشنهادها و تصمیمات آنها باشند. میدان ندادن به رسانهها، عدم برگزاری جلسات بهصورت علنی در حضور مردم، عدم نظرسنجی از مردم، بیتوجهی به بسیاری از شرح وظایف از جمله وضعیت فرهنگی جامعه، وضعیت بهداشتی شهر و… مردم را نسبت به این پارلمان محلی بیتفاوت کرده و بعضاً آن را اضافه و اخلالگر قلمداد میکنند. امید است در انتخابات پیشروی شورای شهر شکلگیری شورای متفاوتتری را شاهد باشیم.