مدت زمان زیادی از آمدن فرماندار کاشمر نمیگذرد. تاکنون روسای برخی ادارات یا تغییر کردهاند یا زمزمه تغییرشان به گوش میرسد و همچنان تنها چیزی که در این تغییرات بیشتر مورد توجه قرار گرفته “استفاده از نیروهای جوان کمتجربه است!” ملاک انتخاب این افراد هم در کنار کم تجربهگی، فقط یک شرط دارد که «اصلاحطلب» نباشد! این شرط حتی بابت حضور تولیدکنندگان و سرمایهگذاران و حتی فعالین رسانه در بعضی جلسات هم مدنظر قرار میگیرد! به عنوان مثال، در جلسه نماینده رئیسجمهور با فعالین اقتصادی و فرهنگی کاشمر، افرادی غیرمرتبط با آن صنف برای صحبت دعوت شدند فقط به دلیل اینکه اصلاحطلبان فرصت اظهارنظر پیدا نکنند! و این تنگ نظریها تا بدانجا پیش رفته که حتا مسئولین و متولیان جلسه که منتسب به حلقه تنگ شورای یاران انقلاب هستند هم حق اظهارنظر و یا مخالفت نداشته و ندارند! و مجبور به اطاعت از دستورات اشخاصِ بیرون گودِ مدعی و البته سهمخواه هستند! هرچه هست در مجموع، در عرصه مدیریتی شهرمان پای شایستهسالاری به شدت لنگ زده و سیاسیکاری و باندبازی حرف اول و آخر را می زند.
انتخابات مجلس و ریاستجمهوری برگزار شده و جریان اصولگرای منطقه ـ که این روزها بدجور دچار تشتت گردیده و بهم ریختهاند ـ با رای حداقلی و در غیاب اکثریت مردم به پیروزی رسید و به دنبال آن افرادی که سالها در آرزوی رسیدن به پست و مقامی بودند، دور هم جمع شدند تا کرسیهای مدیریتی را درون تشکیلات خود تقسیم کنند، و اکنون که به لطف عدم مشارکت مردم در انتخابات، فرصت تقسیم غنایم برایشان فراهم گردیده، نام چهرههایی از جلسات تقسیم مناصب بیرون میآید که هیچ شناخت مدیریتی از حوزه کاری موردنظر ندارند و حتی پیشینه سیاسی آنها نیز چندان مشخص نیست. برای بسیاری از آنها در هیچجا نمیتوان یک سطر رزومه کاری مرتبط و فعالیت و تجربه پیدا کرد! به این ترتیب مشخص است که عاملان معرفی آنها، هدفی دیگر در ذهن دارند! مگر میشود سکان بسیاری از ادارات را به دست کسانی داد که مورد قبول اکثریت نیروهای درون آن سازمان و حتی افراد منتسب به جریان سیاسی حاکم نیز نباشد؟ البته در این میان روسای برخی ادارات هم هستند که همچون گذشته در همه دولتها سر کار میباشند و در حاشیه امن قرار دارند و خبری از تغییرشان نیست. صدها درخت خشک میشود! بازار دچار تنشهای فراوان میشود! چراغ گردشگری خاموش میشود و… ولی موضوعات مسکوت میماند و انگار نه انگار اتفاقی افتاده است! واقعا در این شهر چه میگذرد؟!
در این شهر جلساتی برگزار میشود و در آن طی یک تغییرات انقلابی(!) از نگهبانی دم در تا مسئولیت فلان بخش و بهمان قسمت را بین دوستان و یاران و بعضا خویشان خود تقسیم میکنند! البته مراقب هستند که این نیروها از رئیس ناکاربلد جدید، توان و تجربه و سواد بیشتری نداشته باشد!
هرچند تمام جوامع پیشرو در مدار مدنیت، از ظرفیتهای نخبگانشان کمال استفاده را میکنند، اما شاهد هستیم که بر تمام تخصص و تجربه و توانمندیها، اکنون چوب حراج زدهاند و افرادی که در فضاهای غیررقابتی بر سرکار آمدهاند، به تقسیم مناصب مدیریتی شهر مشغولند و این مصیبتی در عرصه مدیریتی منطقه است.
بدون شک ضرورت اقتضا میکرد، مسئولیت به افرادی در بدنه مدیریتی منطقه سپرده شود که از سطح بالاتری از تخصص و کارآمدی در فرآیند سازمانی و همچنین توانمندی شخصی برخوردار باشند و هیچ جریان سیاسی ریشهداری، گمان نمیکرد افراد حاکم که خود را منتسب به اصولگراها میدانند، چنین در انتخابهایشان با کمبود نیروهای توانمند مواجه باشند که بالاجبار تن به نیروهایی بدهند که صدای اعتراض شدید دوستان و همفکران خودشان نیز بلند گردد! البته معرفی این افراد برای مناصب مدیریتی شهر توسط افرادی صورت میگيرد که انتخاب خودشان نیز در جمع محدود و دستچین شده همفکرانشان با ابهامات و اما و اگرها و اعتراضات فراوانی همراه بوده است. شاید مردم خبر نداشته باشند انتخابات هیئترئیسه شورای یاران انقلاب! در میان اصولگرایان با چه رسوایی همراه بود و چه اعتراضاتی که نشد! و چه افرادی بدون رایگیری رئیس شدند و چه کسانی بدون حضور در جلسه رأی آوردند!! که البته چون زیاد اهمیت ندارد، به آن نمیپردازیم.
کاش در شرایط فعلی و در چند ماهه نخست فعالیت دولت جدید، با دقت نظر در انتصاب سایر مدیران، اوضاع شهر سر و سامان یابد و در کنار نیروهای با تجربه، جوانگرایی و امکان تولید نیروی انسانی جدید و کارآمد، متخصص و متعهد فراهم شود و اصولگرایان تنها به داشتن سهم در انتصابات بسنده نکنند، بلکه نگران ارزیابی افکارعمومی هم باشند. امید آنکه با انتخاب مدیرانی توانمند، برنامهای بلندمدت برای توسعه منطقه ترسیم شود تا برنامهها قربانی رقابتهای سیاسی و جناحی نشود و زمینه شایستهسالاری با کادرسازی صحیح دست کم برای سالهای پیش رو فراهم شود.