انتخابات دور دوم مجلس را به شهریور موکول کرده است. یعنی مجلس یازدهم با دهها صندلی خالی کار خود را آغاز میکند. گرچه رقابت برای همین صندلیهای خالی هم جذاب است، اما یک صندلی در مجلس است که از همه مهمتر است. صندلیای که صاحب فعلیاش هم جزو آمار مبتلایان به ویروس کروناست.
مجلس یازدهم مجلس عجیبی است؛ همه اصولگرا هستند و ژنرالهای آن نیز همقد هستند و اندک نمایندگان قدیمیتر و نمایندگان منتخب باید چهرهای را برای ریاست انتخاب کنند که از میان گزینههای موجود بهترین انتخاب باشد.
هنگامی که نتیجه انتخابات مجلس یازدهم مشخص شد، سایتهای نزدیک به قالیباف نوشتند او از هماکنون رییسمجلس است اما نمایندگانی که قدیمیتر بودند گفتند اگر قالیباف فکر میکند هنوز از راه نرسیده میتواند رییس مجلس شود، سخت در اشتباه است و مناسبات مجلس کمی پیچیدهتر از پیشبینیهای این چنینی است. با این حال از میان نمایندگانی که تاکنون به مجلس راه یافتهاند، چند نفر شانس بیشتری برای ریاست دارند یا دست کم این توان را در خود میبینند که بر کرسی نخست بهارستان بنشینند؛ علیرضا زاکانی، محمدباقر قالیباف، حمیدرضا حاجیبابایی، مرتضی آقاتهرانی و مصطفی میرسلیم.
*زاکانی قمی! مردی که اندازه جبهه پایداری است نه بیشتر
زاکانی در مجلس نهم از لاریجانی فاصله گرفت. به قم رفت تا فاصله خود را با لاریجانی نشان دهد و حالا به عنوان نماینده قم، گزینه جدی ریاست مجلس است.
علیرضا زاکانی که با ۱۹۰ هزار و ۴۲۲ رای به عنوان نفر سوم قم راهی بهارستان شده سابقه نمایندگی ادوار هفتم تا نهم مجلس را در کارنامه دارد و رئیس کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بوده است.
نزدیکان زاکانی میگویند او ممکن است به جای ریاست، به چهره پشت پرده مجلس تبدیل شود و نقش میانجی بین دو طیف پایداری و قالیبافی را ایفا کند. زاکانی تا زمانی که هوای ریاست نداشته باشد، مقبول اصولگرایان مجلس است.
نمایندگان قدیمیتر میدانند و این را باید به نمایندگان متتخب نیز منتقل کنند که زاکانی مرد رایزنی نیست. او چهرهای نظامی است که چندان به مشاوره عادت ندارد؛ سابقه نمایندگیاش در مجلس نیز نشان میدهد او بیش از آنکه مناسبات قانونگذاری برایش اهمیت داشته باشد، مناسبات جبهه پایداری برایش اولویت دارد. خود زاکانی این موضوع را میداند اما احتمالا برای جایگاه یابی خود در مجلس بحث ریاست را پیش بکشد اما در نهایت به مرکز پژوهشها یا نواب رییس تن خواهد داد؛ این بهترین انتخاب برای اوست که شاید در هیچ زمان دیگر تصورش را هم نمیتوانست بکند؛ چه آنکه وزن زاکانی در حد همان مناظرههای گاه و بیگاه است.
*مرتضی آقاتهرانی؛ ترکیب گرین کارت آمریکا و ریاست مجلس شورایاسلامی!
مرتضی آقاتهرانی امیدوار است بعد از مهدی کروبی، بار دیگر یک روحانی در صندلی ریاستمجلس قرار بگیرد. تقریبا نزدیک به ۱۶ سال است که مجلس رئیس معمم به خود ندیده است. اگر آقاتهرانی بتواند در این کارزار رقبا را شکست دهد، بعد از ۱۶ سال نخستین رئیس معمم مجلس میشود.
چهار سال حدادعادل و ۱۲ سال علی لاریجانی ریاستمجلس را بر عهده داشتند. احتمالا آقاتهرانی در تلاش برای رسیدن به ریاست مجلس است تا هم سنت رئیس معمم را به مجلس بازگرداند و هم جایگاه خود و جریان زیرمجموعه یعنی جبهه پایداری را یک پله بالا بکشد و در ساختار سیاسی تثبیت کند. اما توان آقاتهرانی در لابیگری و نحوه بسته شدن لیست تهران، چنین چیزی را نشان نمیدهد.
مرتضی آقاتهرانی در لیست اولیه اصولگرایان هم قرار نداشت و با این سابقه بعید است حتی کمیسیونی به او برسد. هرچند خودش علاقه دارد سنت رییس معمم را به مجلس بازگرداند اما نمایندگان بهتر میدانند نام او بیشتر برای یارکشی در مجلس به کار میآید و جامه ریاست مجلس به تن او نمیآید. نمایندگانی که معتقدند او میتواند گزینه ریاست باشد، شاید بهتر است به این ترکیب فکر کنند: گرین کارت آمریکا و ریاست مجلس شورایاسلامی! احتمالا هضم این ترکیب برای هواداران آقاتهرانی هم سخت است.
*مصطفی میرسلیم و شرکا
برای ریاست مجلس این چهرهها را فراموش نکنید، میرسلیم، سیدمحمدرضا تقوی و عبدالرضا مصری. میرسلیم احتمالا در بازی بزرگان مجلس اصلا دعوت نشده باشد. او از تقوی هم کوچکتر است و حتی شانس ریاست سنی مجلس را هم ندارد. سیدرضا تقوی رئیس سنی و میرسلیم نایب رئیس سنی مجلس یازدهم میشوند.
مصطفی میرسلیم تاکنون سابقه حضور در هیچ نهاد انتخابی نداشته و اعتماد نمایندگان به چهرهای که با قانونگذاری انتخابی آشنا نیست خیلی سخت به نظر میرسد؛ به ویژه آنکه این چهره حامیانی سفت و سخت هم به همراه خودش نداشته باشد.
اینها نماینده سه طیف اصولگرا (احمدینژادیها، موتلفه و پایداری) در مجلس هستند و وضعیت روشنی در مجلس آینده ندارند. بازی ندادن آنها یعنی اختلاف بیشتر و بازی دادن آنها، یعنی ائتلاف پایداری ـ قالیباف که گرچه از نظر فکری تفاوتی ندارند، اما این روند به اعتبار هر رو دسته ضربه خواهد زد.
از میان مدیران احمدی نژاد، چهره دیگری به نام محمدمهدی زاهدی هم قرار دارد که او هم خود را حالا بالاتر از رئیس یک کمیسیون میبیند اما احتمالا سهم او بیشتر از رییس کمیسیون آموزش نخواهد بود؛ چه آنکه او ثابت کرده راههای تعامل را نمیشناسد.
*محمدباقر قالیباف؛ کسب ریاست مجلس به شیوه نظامی
وقتی نزدیکان قالیباف نوشتند او رییس آینده مجلس است، برخی گفتند با حمایتهای سفت و سختی که از او میشود، شانس بزرگ ریاست مجلس است. این گزاره درستی است و سردار قالیباف یکی از گزینههای اصلی ریاست مجلس است.
قالیباف خود را در قامت رییسجمهور میبیند و گمان میکند کسب ریاست مجلس برایش ساده باشد. قالیباف ریاستجمهوری را خیلی دوست دارد، اما شاید با نشستن بر کرسی ریاستمجلس، قانع شود تا ۱۴۰۸ صبر کند.
این نخستین انتخاباتی است که قالیباف توانسته در آن پیروز شود و او تاکنون به عمرش در هیچ نهادی که انتخابش از سوی مردم باشد، برنده نشده است. اما حضور در مجلس یازدهم و کسب ریاست بیش از آنکه برای او اهمیت ذاتی داشته باشد، دستاوردهای دیگری دارد؛ چه اینکه ریاست قالیباف بر مجلس این توان را به او خواهد داد که فعلا پرونده مالی در شهرداری تهران را مختومه کند. او با قدرت و حمایتی که دارد، توانست تحقیق و تفحص از شهرداری تهران را متوقف کند. فکر کردن اینکه او در جایگاه ریاست چه قدرتی خواهد داشت، برای خود نمایندگان منتخب هم هراسناک است!
نکته مهمتر درباره قالیباف اینکه او اساسا مدیری اجرایی است. نزدیکانش بهتر میدانند بهتر است به او خیابانی یا بزرگراهی داد و گفت آن را چند ماهه بساز. او این کار را انجام میدهد، اما حقیقت آن است که قانونگذاری با مدیریت اجرایی بسیار تفاوت دارد، شاید به همین دلیل بود که قالیباف پیش از انتخابات شهر به شهر میگشت تا حامیانش را برای ورود به مجلس آماده کند. کار او برای بستن لیست تهران هم چند باری به اختلاف کشید و او چند بار لیست را رد کرد و گفت این فهرست را تایید نمیکند. تعداد چهرههای نزدیک به او در لیست کم بودند و قالیباف میدانست برای ریاست مجلس به افراد بیشتری نیاز دارد.
کسانی که دل در گرو او دارند، شاید از مواهبی برخوردار باشند اما همانطور که مجلس دهم پایان یافت، مجلس یازدهم نیز روزی پایان مییابد. آنها باید با خود بیندیشند چهره نظامی بدون سابقه قانونگذاری چقدر برای ریاستمجلس مناسب است.
*حمیدرضا حاجی بابایی؛ از ریاست فراکسیون ولایی تا ریاستمجلس
حاجی بابایی سابقه پنج دوره حضور در مجلس را دارد. از میان چهرههای مدعی ریاست بیش از بقیه در پارلمان بوده و در همین مجلس رییس فراکسیون ولایی است. در انتخابات ریاستمجلس با لاریجانی و عارف رقابت کرد اما به خاطر ضوابط اصولگرایی بالاخره به نفع لاریجانی انصراف داد.
سابقه حاجی بابایی؛ سابقه خاصی است. او عضو حزب اعتدال و توسعه بوده است. در دولت احمدینژاد مدیر بود و در مجلس دهم رییس فراکسیون ولایی بوده و با هر سه طیف کار کرده و با این سابقه او را نیز باید از چهرههایی دانست که شانس نشستن بر صندلی ریاست را دارد؛ چه آنکه مجلس دهم معجونی از تمام دیدگاههای اصولگرایان است.
حاجی بابایی در مجلسی که تمام ارکان آن در اختیار لاریجانی بود، در دور اول برای ریاست ثبتنام کرد و ۵۴ رای به دست آورد. در مجلسی که تاثیرگذاری لاریجانی وجود ندارد و آرا میان خود اصولگرایان تقسیم میشود، تعداد کسانی که به او اقبال دارند، احتمالا بسیار بیشتر خواهد بود.
مناسبات مجلس هنوز مشخص نیست. بیش از یک سوم نمایندگان، چهرههایی هستند که احتمالا اگر ردصلاحیتهای شورای نگهبان نبود، تا آخر عمر هم خواب مجلس را نمیدیدند. اصطلاحا به آنها رای خاکستری میگویند یعنی چگونگی رای دادن برایشان تفاوتی ندارد و بسته به لابی چهرههای تاثیرگذار در مجلس، رای آنها نیز تغییر میکند. در مجلس یازدهم چهرههایی همچون قالیباف و حاجی بابایی و دیگرانی که شانس بالاتری دارند، با همین نمایندگان طرفند. انتخاب آنها معلوم نیست. باید منتظر ماند.