هرچند مدت زمان زیادی تا برپایی این جشن كهن بیشتر باقی نمانده است، اما امسال به خاطر ویروس کرونا بسیاری با در خانه ماندن از طریق فضای مجازی این آئین را با دیگر اقوام گرامی میدارند و به خاطر حفظ سلامتی پدربزرگها و مادر بزرگها و یکدیگر از تشکیل دورهمی ها پرهیز می کنند و البته هستند کسانی هم که بدون توجه به هشدارهایی که مدام داده می شود همچنان اصرار بر برپایی و حضور در مراسم شب یلدا دارند.
اما آنچه در خصوص این آئین باید گفت اینکه شب اول دیماه که شب اول چله ی بزرگ زمستان است و تا دهم بهمن ادامه خواهد داشت؛ چهل روز است و این نخستین شبی است که در آن مردم فصل پاییز را پشت سر گذاشته و میخواهند با فصل سرد زمستان رو به رو شوند.
در کاشمر و اکثر روستاهای آن آداب و رسومی وجود دارد که خوشبختانه هنوز این آداب و رسوم کم و بیش به اجرا در میآیند. یکی از این آیینها «شب چلّگی» تازه دامادها به عروس در شب یلدا است.
در گذشته آداب رسوم بسیاری در این منطقه بوده که امروزه اثری از آنها نیست و به فراموشی سپرده شده است، دلگرمی یکی از آداب و رسوم مردم در این فصل است که آنهم با رفتن به خانه پدر بزرگ، مادر بزرگها و بزرگترهای فامیل به خصوص اقوام کم بضاعت برگزار میشود، در این شب تمامی اقوام دورهم مینشستند که به آن چراغو میگفتند، همچنین در این شب پس از خوردن شام با اطلاع قبلی به منزل پدر، مادر و بزرگ فامیل میرفتند.
در گذشته عقیده بر این بود که در شب یلدا با کف زدن دلها به هم نزدیک میشوند. در این شب پس از اینکه همه قوم و خویشها جمع شدند مقداری بخ در کتری با آب روی چراغ یا آتش گذاشته دو مرتبه که آب و بخ به جوش میآمد میریختند مجدد آب میکردند این مرتبه که آب و بخ جوش میآمد تغارچه را آماده کرده و دسته کف که مثل جاروب و از چوبهای درخت به است آورده و شخص واردی کنار تغارچه نشسته و فرد دیگری آب و بخ را کم کم داخل تغارچه میریزد و آن شخص دسته کف را مرتب از یک سمت به حرکت در میآورد.
این فرد آنقدر باید این آب و بخ را به هم بزند که کف زیاد کند، وقتی کفهای داخل ظرف زیاد و سفت شد موقع شیره ریختن داخل کفها هست که با یک کتری شیره را به آرامی داخل ظرف ریخته و شخص دیگر مرتب آنها را هم میزند زمانی که شیره به تمام کفها برسد آن موقع کف آماده خوردن است.
برای هر نفر یک ظرف کوچک کف کرده و همه افراد حاضر زن، مرد و بچه کف میخورند و اگر هنوز کف مانده بود برای همسایگان آنهم فقرا و خویشان میبرند، در این شب علاوه برخوردن کف از میوه و آجیل استفاده میشود که هندوانه از آن جمله است.
قدیمیترها اعتقاد به این دارند که هرکس در این شب هندوانه بخورد گرمی مغز و سوزندگی جگر را دفع میکند و جگرش لک بر نمیدارد و همچنین تا تابستان سال بعد گرما در او اثر نخواهد کرد و اگر کرم روده داشته باشد دفع خواهد شد.
همچنین انار، گلابی، به و هویچ از دیگر میوههای شب چله هستند، عقیده براین است که هر کس این میوهها را در شب چله بخورد از نیش عقرب و زنبور در امان خواهد بود. قدیمیها معتقدند اگر هر کس در شب چله انگور بخورد گرمازده نمیشود، حلوا ارده بخورد درد چشم نخواهد گرفت و اگر سیر و ترشی بخورد تا سال آینده به درد مفاصل مبتلا نمیشود.
در روستاهای کاشمر رسم بوده که در روز آخر آذر که شب آن چله بزرگ است از سوی خانواده شخصی که نامزد دارد یعنی از طرف داماد برای نامزدش خوانچه میبرند، این رسم بدین گونه است که هفت سینی آماده میکنند و هفت پارچه الوان بر روی اجناس داخل سینی میاندازند.
در یک سینی هندوانه، در یک سینی سیب قرمز معروف به سیب مشهدی سیبهای قرمز خوشبو، در یک سینی گلابی، دیگری انار، در یک سینی دیگر برنج و گوشت، در یک سینی لباس از قبیل چادر و پیراهن و در یک سینی کفش، طلا شامل گردن بند، النگو یا انگشتر طلا قرار میدهند، این هفت سینی که روی آن پارچه انداختهاند بر روی سر هفت نفر یا نوجوان قرار گرفته و به خانه عروس برده میشود.
هنگام رسیدن سینیها جلوی درب خانه عروس اسپند دود میکنند و شخصی شروع به خواند سبز است سپند، سبزه کار است سپند، میسوخت نبی سپند از بهر گزند، چشم بد خلق را سپند است نجات، بر قپه پر نور محمد صلوات میکند، حاضرین سه صلوات بر محمد و آل محمد میفرستند بعد خوانچهها وارد منزل میشوند و به هر نفر که سینی خوانچه را برداشته بود یک عدد دستمال و یک جفت جوراب میدهند.
خانواده عروس هم در یک سینی یک دست لباس و یک جفت کفش گذاشته و به خانه داماد میفرستادند و از آنها دعوت میکردند که شب چله به خانه عروس بیایند، در این شب در خانه عروس هم طبق روال کف میزدند و از میوههای یاد شده استفاده میکردند.
در این دعوتی و شبهای چراغو از آجیل هم استفاده میشد، آجیلهایی که در آن شبها استفاده میشد شامل کشمش، مویز، بادام، هسته زردآلو، هسته هندوانه، آفتابگردان، پسته و آجیلهایی که محصول خودشان بود میشد.
در آن زمان که هنوز تلویزیون و رادیو نبود در بعضی از این چراغوها دو بیتی و در برخی از خانهها کتاب میخواندند که کتاب امیرارسلان رومی، کتاب امیر حمزه، کتاب سبز پری و کتاب حافظ برای فال گرفتن از آن جمله بود.
این چراغو که از شب چله بزرگ شروع شده بود تا چهل شب بزرگ ادامه داشت، در بعضی از این شبنشینیها اوسنه (افسانه) میگفتند بعضی اوسنه ها و یا کتاب خواندنها تا نیمه شب طول میکشید و از سویی صدای قلیان خانمها هم بلند بود و آنها به اوسنه گوش میدادند.
بیشتر ازدواجها در این شبنشینیها صورت میگرفت و کدورتها رفع میشد بهطوریکه در بسیاری از وقتها اگر بین دو یا چند نفر دعوا و قهر بود حتماً ریش سفیدان این قهر را به آشتی تبدیل میکردند و یا اگر کسی گرفتاری داشت مطرح میکرد و این گرفتاری رفع میشد.
در شب یلدا اگر جوانی گرفتاری داشت یا خجالت میکشید با پدر و مادرش درباره ازدواج صحبت کند از طریق همین ریش سفید و یا ملای محل با پدر و مادرش صحبت میشد و گرفتاری جوانها برطرف میگردید، چنانچه در چله بزرگ و کوچک برف میآمد این جوانها بودند که با پارو به بالای پشتبام خانهها رفته و برفها را میانداختند و به همدیگر از جمله افراد مسن کمک میکردند.
اگر در زمان چله ها برف و باران و رعد و برق بود عقیده داشتند که جنگ چله ها است که چله کوچک با غضب وارد شده و میگوید توچله بزرگ کاری نتوانستی بکنی حالا من را ببین به سر آدمیزادها چه میآورم و در همین بیست روز چنان برف و باران یخبندان درست کنم که تمام پیرزنها و پیرمردها را گوشهنشین کنم و پای کرسی و بخاری و تنور به نشانم تمام کوزهها را خواهم ترکاند و چله بزرگ میگوید نمیخواهد این همه لاف بزنی هر چه قدرت داشته باشی عمر تو بیست روز و پشت تو به ماه نوروز و بهار است.