حسین نجاتیان شجاعی
در چهل روز گذشته جهان شاهد یکی ننگینترین و گسترده ترین آدمکشی بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. صرفنظر از اینکه چه کسی آغاز کننده جنگ و این نسلکُشی بوده، باید جامعهجهانی هرچه سریعتر با فشار به آمریکا و اسرائیل جنگ را متوقف و جلو کشتار افراد غیرنظامی به ویژه زنان و کودکان را بگیرد تا در فرصتی مناسب مسببین این نسلکشی و جنایت علیه بشریت در دادگاه صالح جهانی محاکمه شوند. اینکه مردم بیدفاع و محاصره شده در یک سرزمین محدود را از هوا و زمین با پیشرفتهترین سلاحهای کشتار جمعی مورد حمله قرار دهند و جامعه جهانی هم در مقابل آن توانِ بازدارندگی نداشته باشد، یک فاجعه بزرگ است که نیازمند بازنگری در کارکرد نهادهای حقوق بشر و بینالمللی است. البته اینکه آغازکننده جنگ چه کسی باشد و شروع آن نیز چگونه باشد در تاثیر بر افکارعمومی جهان و چگونگی برخورد جوامع بینالمللی بسیار مؤثر است که به عنوان نمونه از واکنش سریع آمریکا و اروپا در قبال حمله صدام به کویت میتوان نام برد. هرچند در جنگ خانمانسوز اخیر از نقش برخی فرماندهان حماس در اقدام بدون مشورت آنها با رهبری جبهه مقاومت و تحریک افکارعمومی جهان نیز نباید غافل شد. یقیناً اگر مشورت کرده بودند، شاید این هشدار را دریافت میداشتند که: “زمان بزن و در رو” گذشته است! ولی در حال حاضر نیز بهترین راه برای امنیت جهانی، فشار به متجاوز و حامیان او برای توقف جنگ و پیشگیری از گسترش آن است.
بمبارانها و منفجر کردن زیرساختها، ساختمانهای مسکونی، اداری و حتی بیمارستانهای غزه و تبدیل آن به یک شهر سوخته و تلی از بتن در این جنگ نابرابر و قتلعام دهها هزارنفر از مردم بیگناه، بیدفاع و واقعاً بیپناه در مقابل چشم جهانیان، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. تنها ماندن حماس و عدم ورود سایر گروههای فلسطینی و محور مقاومت میتواند درس عبرتی باشد برای کسانی که با عملکردهای به ظاهر انقلابی و دلسوزانه خود موجب شکسته شدن وحدت بین مردم و سایر گروههای سیاسی میشوند هرچند تاوان آن با مردم عادی باشد.
اما از جنگ غزه که بگذریم این روزها ردصلاحیتهای برخی نامزدها در سطح کشور خبرساز شده است و افراد شاخصی در مجلس فعلی و یا ادوار گذشته ردصلاحیت شدهاند که نزد افکارعمومی کشور تنها گناهشان انتقاد به دولت بوده است! به همین دلیل برخی جناحهای سیاسی، عمدتاً از این ردصلاحیتها تحت عنوان پروژه “خالصسازی” یاد میشود. حال با هر هدفی که این ردصلاحیتها انجام شود فعلاً برای قاطبه مردم چندان تفاوتی نمیکند که هدف آن تحریک افکارعمومی و حساس شدن به انتخابات باشد یا محدود کردن دایره خودیهای در قدرت، واقعاً برای عموم مردم فرقی نمیکند. کالبد ملت در برابر مشکلات و ناملایمات حوادث اخیر به ویژه مشکلات اقتصادی آنقدر لَخت و بیحس شده است که به این اخبار هیچ واکنشی نشان نمیدهد. نزد عموم مردم، دایره قدرتی که در آن امثال هاشمیرفسنجانی، موسوی، کروبی، خاتمی، احمدینژاد، ناطقنوری، سیدحسن خمینی، مطهری و لاریجانی جای نگیرند افرادی همچون پزشکیان و خباز و دهها سیاستمدار انقلابی قبل از انقلاب که جای خود دارد.
اما ردصلاحیتهای اخیر پیامی کاملاً روشن به کسانی داشت که فکر میکردند پس از حوادث سال گذشته، قدرتطلبان و انحصارگرایان برای همراهی مردم و افزایش سرمایه اجتماعی خود در انتخابات پیشِرو گشایشی ایجاد خواهند کرد اما آنچه از نسیم سحر آن استشمام میشود، غلط بودن و رد تئوریهای خوشبینانه آنها است. چنین به نظر میرسد که در همان مجلسی هم که دیگر در رأس امور نیست و تصمیمات مهم و اساسی کشور خارج از آن همچون مجمع تشخیص و سران قوا گرفته میشود، نیز قرار نیست هیچ منتقدی حتی منتقد به عملکرد دولت به آن راه یابد چه رسد به نماینده منتقد به سیاستهای فراتر از دولت! اینکه کشور را متعلق به حزب نانوشتهی “حزبالله” بدانیم و وقیحانه آن را در رسانه ملی و سایر تریبونها جار بزنیم و سایر مردم کشور را خارج از آن بدانیم نهایتاً نتیجه همان میشود که مردم بلاد انگیس و آمریکا که همینها کافر و دشمنشان میخوانند، به صورت خودجوش تجمعات چندصد هزار نفری در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی براه میاندازند ولی اگر حضور نمازگزاران در نمازجمعه را لحاظ نکنیم، دولت انقلابی تاکنون نتوانسته یک تجمع در خوری را سازماندهی کند در صورتیکه به جرأت میتوان ادعا کرد اگر این فراخوان توسط برخی رهبران سیاسی گذشته انجام شود، همایشها میلیونی خواهد شد.
همه قدرتمداران دنیا باید این واقعیت را درک کنند که بدون حمایت مردم هیچ هستند حتی اگر مستظهر به سلاح اتمی باشند و کسانی هم که در داخل به دنبال انحصار قدرت در دست اندکی خاص با گرایشی فکری مشخص میباشند باید توجه داشته باشند که دوام و بقای نظام در حفظ وحدت و توجه به همه اقشار و اقوام یک کشور است. اینکه به جای دعوت از همه نخبگان کشور و مشارکت آنها در قدرت و تلاش برای حل مشکلات عدیده مردم چشم بر واقعیتهای زیرپوست جامعه ببندیم و هشدارهای ملت را به زودی فراموش کنیم، نتیجه خوشایندی برای کلیت نظام نخواهد داشت. اینکه فکر کنیم با کمک نهادهای امنیتی میتوان هر منتقدی را ساکت کرد اشتباه محض است. اگر فرصت نقد ولو غیرمنصفانه را از منتقدین دلسوز به ویژه نمایندگان ملت که علیالقاعده بیشتر با مصالح و منافع ملی آشنا هستند را بگیریم تا راحتتر یا بیشتر در قدرت بمانیم، نتیجه همان میشود که حتی مرد معجزهگر هزاره سوم هم امروز موی دماغتان شده است!!
کشور ما به لطف خداوند هم پهناور است و هم حاصلخیز و سرشار از نعمتهای الهی و به همین دلیل با وجود اختلاسهای چند هزار میلیاردی، اخم به آبرو نمیآورد! هنوز هم میتوان شعارهای مبارزه با فساد و شفافسازی داد! هنوز هم میتوان وعده ساخت چند میلیون مسکن داد! هنوز هم میتوان نرخ تورم را تک رقمی کرد و یا ریال را قدرتمندترین ارز منطقه کرد! هنوز هم بورس را میتوان سامان داد و سرمایههای مردم را ستاند! هنوز هم میتوان به افزایش نرخ ازدواج و فرزندآوری فکر کرد! هنوز هم میتوان برای فروش خودروهای ناایمن مردم را به صف کرد و پول آن را پیشاپیش دریافت نمود! هنوز هم میتوان بر فراز قله ایستاد و مردم را در درّه بلا و شعب ابیطالب رها کرد! هنوز هم میتوان هزار کار نکرده کرد به شرط آنکه با هم باشید! از ما گفتن بود خود دانید!