هیئتهای ورزشی فوتبال، بسکتبال و والیبال در کاشمر مظلوم و فراموششده
برگریزان پاییز، زیباییهای خاص خود را دارد. صدای برگ درختان، زیر پای دانش آموزان و نسیم خنک باد خزان، در کوچهپسکوچههای شهر، غمی تاریخی و نهفته را در دل، به یادگار میگذارد. آری کمکم به شمردنهای انتهای پاییز نزدیک میشویم و اندکاندک باید به فکر زمستان سخت باشیم. زمستان ورزش کاشمر را باید، لابهلای کدام اندوختهها احصا نماییم. گویا باید دلخوش به همان نتایجی باشیم که گمراهمان کرده است. درد مشترک ورزش و جامعه را باید در نداشتن همان برنامههایی بدانیم که همیشه، حرفوحدیث داشته اما در عمل بیمار است.
والیبال کاشمر، ورزشی فراموششده
هرچند والیبال نتوانسته است هم سنگ با ورزش فوتبال، در ایران و شهرستانها مطرح شود. اما از همان ابتدا، علاقهمندان این رشته در زمینهای خاکی اطراف شهر و پارکها، توری برپا کرده و لحظات پرنشاطی را رقم میزدند. حسین ضیایی از پیشکسوتان ورزش والیبال میگوید؛ «والیبال کاشمر را، جوانان بومی و غیربومی دهه چهل و پنجاه که در مسابقات غیررسمی حضور داشتند سرپا کردند و این ورزش مفرح، رفتهرفته با ظهور بازیکنان علاقهمند، توانست جای خود را در این شهر باز کند.» دوران مدیریت محمد زوار و حسین ضیایی، «با وجود کمبود امکانات در کاشمر و یگانه سالن سرپوشیده شهر، (22بهمن)» را باید، عصر طلایی والیبال کاشمر بنامیم، حضور بازیکنانی چون علی خدادادیان و حسین رشادتی که تجربه فراوانی داشتند و ظهور جوانانی چون حمید محمدی و محمد توحیدی در کنار حمید سلیمانی، و کشف بازیکنانی همچون قاسم بردبار و محمد شمس، باعث شده، والیبال کاشمر از انزوای تاریخیاش بیرون آمده و هواداران بسیاری را به سالن بکشاند. در واقع زوار نقطه اتکای ورزش والیبال در کاشمر، بود و آن را به استان معرفی کرده و والیبال آن دوره را، تیمهای مختلف شهری و روستایی، با حضور خود، گرم نگه داشتند.
این در حالی است که طی بیش از یک دهه اخیر، والیبال این شهر، علیرغم تلاشهای فراوان هیات ورزشی مربوطه و اداره ورزش و علیرغم اقبال روزافزون جوانان به این رشته، به فراموشی سپرده شده است. کاشمریها دیگر، هیجان شبهای ماه مبارک رمضان را در سکوهای آن نمیبینند و تعداد تیمهای شرکتکننده در مسابقات داخلی کاهش چشمگیری داشته است. در حقیقت، غریبترین هیات ورزشی شهرستان را باید هیات والیبال بدانیم. هامورنی مناسب و متعادلی در این رشته دیده نشده و جرقههایی اگر زده میشود، محصول استعداد توأمان با اقبال والیبال دهه حاضر است. مدارس فعال این رشته در کاشمر وجود ندارد. و حاصل کار چند مربی جوان و دلسوز همچون اسفندیاری و کفاش، با خروجیهای مناسبی روبرو نیست. نگاه آکادمیکی در برنامههای هیات، دیده نشده و یا آنقدر ناچیز است که قابلملاحظه نیست. تعداد داوران این رشته که روزگاری بازیهای حساس والیبال استان را قضاوت میکردند. کاهش یافته و لیگ سراسری والیبال منطقه، که در دهههای 60، با حضور تیمهای منطقه ترشیز و حتی شهرهای اطراف، تنور والیبال را داغ نگهداشته بودند؛ وجود ندارد. رغبت پیشکسوتان والیبال کاشمر، برای حضور فعالانه، پایین آمده، و شرایط حضور بزرگان و حامیان مالی از بین رفته است.
بسکتبال مظلوم کاشمر
میگویند؛ بسکتبال ورزش دانشگاهیان است. اتلاق کلمه دانشگاه به این رشته، حکایت از علمی بودن آن دارد. ورزشی که حداقل در ایران، بهندرت، به خیابانها رفته و شکل و شمایل شهری بودن خود را حفظ کرده است. با این حال بسکتبال کاشمر، زودتر از آنچه تصور میشد در این شهر پا گرفته و جایگاه خود را پیدا کرد. با این وصف، باید گفت؛ جامعه ورزشی و مطبوعات به استاد کریم زاده از اولین بسکتبالیستهای کاشمر، که زحمات فراوانی برای اعتلای این ورزش، کشیده است. کمتر پرداخته و از تجربه وی بهرهمند نشدهاند. «نیازی» دبیر هیات بسکتبال، در مورد بسکتبال کاشمر میگوید؛« این رشته از قدیم جزو ورزشهای اول شهر بوده و بسکتبالیستهای دهه 60 کاشمر با بازیکنانی چون آریانپور، مظفری، سمیعی و هزاره، تبدیل به قطب اول این رشته در استان شدند.» جوانانی همچون مرحوم عباس شهابی، سبد حریفان خود را در این سالها نشانه گرفته و باوجود امکانات اندک، همچون ستارهای در خراسان بزرگ میدرخشیدند. در واقع زمینهای آسفالت و بلوکه تختی و 22 بهمن در قرق علاقهمندان بسکتبال بود. این روند باعث کسب قهرمانیهای فراوان در سالهای انتهایی دهه شصت، توسط جوانان کاشمری هم شد. بازیهای ناب بازیکنانی چون شهاب شهابی، عباس یاری و علی ابراهیمی، سیمای چشمنوازی را به این رشته در دیار ترشیز داده بود. نیازی میگوید؛ «بعد از این نسل، دوباره نسل جدیدی با مربیان جدیدتری روی کارآمدند که متأسفانه به دلیل عدم استقبال توده مردم از ورزش، در همه رشتهها، گمنام ماندند با اینکه بسیار فنی و توانا بودند.» شمارش معکوس مظلومیت بسکتبال کاشمر را باید در همین موضوع جستجو کرد. شرایطی که اگر باظرافت بهتر و بیشتری موردتوجه قرار میگرفت، بسکتبال کاشمر، میتوانست همچون هندبال سبزوار در کشور مطرح گردد. نیازی اظهار میدارد؛ «بازیکنانی مثلِ علی حسنزاده، ابوالفضل شهابی، محسن ذوالفقاری و خسرو خزاعی که به همراه تیم امید استان، قهرمان کشور شدند و به اردوی مقدماتی تیمهای ملی در ردههای نوجوانان و جوانان دعوت شدند. به دلیل عدمحمایت از طرف مسئولان استان از اردوهای بعدی، حذف شدند.» عدمحمایت مسئولین ورزشی و غیرورزشی، فرصت طلایی بسکتبال کاشمر را از این شهر گرفت و آینده آن را به خطر انداخت. هرچند در سالهای اخیر، حرکت روبه جلویی، توسط بسکتبالیستهای کاشمری انجام شده و بارقهی امید را در دل هواداران این رشته به وجود آورده، اما نگاهی ویژه، برای ادامه راه، ضروری به نظر میرسد؛ تا دوباره شاهد شکوفایی مجدد بسکتبال کاشمر باشیم. تلاش افرادی چون علیرضا مرادیان، سروش آریانپور، صالح مرادیان و مرتضی زهرایی در کنار رضا نیازی و نیز همت خانمها ذوالفقاری و هادوی در احیای بسکتبال بانوان، فعالیتهایی است که برای رسیدن به نتیجه نیازمند حمایت است.
فوتبال، ویترین خالی ورزش کاشمر
در واقع آسانترین ورزش دنیا، پیچیدهترین موضوعات و معادلات روز جهانیان را به خود اختصاص داده است. فوتبال کاشمر و تمام ارکان آن را میشود به پیکری با درونمایههای قوی، تشبیه کرد که لازم است برای نو نوار شدن، فونداسیون آن را موردبررسی قرار داد و برنامهای جامع برای بازسازی آن، طراحی نمود. چیزی که با تلاش یک و یا چند نفر مقدور نبوده و همت عالی مجموعه ورزشی این شهر را لازم دارد. «بدعتهایی که باید، سوزاند و تفکراتی که باید عوض کرد و ایدههایی که باید جذب نمود و از تجربیاتی که باید استفاده کرد.» صرف اعلام برنامه و برگزاری مسابقات برای رسیدن به مقصود کافی نیست. و دلخوش بودن به آمار ریزودرشت لیگهای مختلف داخلی هم ما را به آنچه، فوتبال حرفهای نام دارد؛ نمیرساند. احمد آریانپور دبیر هیات فوتبال معتقد است؛ «حجم مسابقات برگزار شده در کاشمر نسبت به شهرهای اطراف بسیار بالا بوده و فوتبال کاشمر در این زمینه رکورددار است.» این ادعا اگر هم درست باشد، بیانگر فوتبال پویای شهر نیست.
با وجود بزرگانی چون؛ محمد دانش و علی غفاری و نیز حسین کرد در مرکز استان، و تجربه بالای آنان، بسیار تأسفبار به نظر میرسد که پتانسیل حضور آنان هرگز موردتوجه قرار نگرفته است. و فقط هر از گاهی، در مراسمی و یا بزرگداشتی، از آنان یاد میشود. هرچند در این اواخر با عضویت سعید مسافر در کمیته فوتسال استان، که آن هم با همت همان مرکز نشینان میسر شده است. کرسی کوچکی در استان نصیب فوتبال کاشمر شده، اما گویا، توان ارتباطی هیات فوتبال کاشمر با استان، در حد همان تعارفات معمول رئیس و مرئوسی باقیمانده است.
بزرگترین و مجهزترین ساختمان اختصاص یافته به هیاتهای ورزشی کاشمر، در اختیار هیات فوتبال است. ساختمانی که در ابتدای ریاست محمود قانعی تحویل اهالی فوتبال کاشمر شد. و به نظر میرسید، شروعی برای ایجاد زیرساختهای دیگر باشد، التیام چندانی به دردهای این رشته قابلملاحظه کاشمر نداده است. اتوماسیون هیات فوتبال استان که پل ارتباطی با مرکز بوده و تمامی خبرها و برنامههای فوتبال استان در آن قابل مشاهده است، به علت نداشتن امکانات کافی، در فصل قبل، مورداستفاده قرار نمیگرفت و در حال حاضر هم مشخص نیست که اعضای هیات، امکان استفاده از آن را در فصل جدید دارند و یا به همان شیوه سنتی سالهای دور، با استان مرتبط هستند؟
وفور مدارس فوتبال در کاشمر، رکورد پیشتازی این شهرستان را در موضوعاتی چون محصولات کشاورزی (کشمش و انگور) شکسته است. تابستان گذشته سالنها و چمنهای کاشمر، مملو از دانشآموزانی بود که یا خود عاشق فوتبالاند و یا والدین آنان در اندیشه رسیدن فرزندانشان به تیم ملی هستند. از آکادمی نخبه پروری آریانپور و مدرسه فوتبال دانشدوست و آکادمی سپاهان، که علمیتر، مجهزتر و با برنامهتر، به موضوع پرداختهاند، تا مدارس ریزودرشت دیگر، هیچکدام تابع قانون و برنامه مدون و جامعی که از طرف هیات مورد نظارت قرار بگیرند، نیستند. مدارسی که معمولاً با تصمیم چند فوتبالیست تشکیل میشود، نمیتواند خروجی مناسبی برای فوتبال کاشمر داشته باشد.
با این حال شایستگی فوتبال کاشمر، فراتر از حضور یک یا چند بازیکن در رده ملی و باشگاهی ایران است. آخرین حضور حرفهای بازیکنان کاشمر در فوتبال کشور را باید به داود دانشدوست اختصاص داد و اگر از بدشانسی حضور رضا انوری در تیم پرسپولیس بگذریم، در طول سالهای متمادی، هیچ بازیکنی از کاشمر به سطح اول فوتبال ایران معرفی نشده است. مسعود هژبری، سید هاشم سجادیان و سجاد سرباز، دلخوشیهای فوتبال و فوتسال کاشمر، از دریایی است که میشود از آن صیدهای مهمتر و بزرگتری کرد، همان مقولهی مهمی که با کنترل کیفیت مدارس فوتبال و باشگاههای شاغل در کاشمر بدان خواهیم رسید.
البته دهه اخیر، دهه فوتسال کاشمر است. احداث سالنها و اختصاص بخش اعظمی از اوقات آن به فوتسال، در کنار قهرمانیها و درخشش تیم ملی فوتسال و علاوه بر آن، شرایط نامناسب زمینهای چمن، اقبال فوتسال را نسبت به فوتبال زیادتر کرده است. با این وصف، افتخارات اخیر فوتسال نسبت به فوتبال فزونی یافته است. باید گفت؛ رسم و خط هیات فوتبال تا همین اواخر، در مواجهه با فوتسال، رسمالخطی فوتبالی بوده است. جدایی فوتسال از فوتبال، بحث تفکیک بازیکنان مشترک این دو و قوانین متغیر، در مورد آنان که از زمان تصدی حسین کرمانیان بهعنوان دبیر هیات، بهطور جدی دنبال شده و در دو هیات بعد از آن، دستخوش تغییرات گردیده است. میزان اهمیت فوتسال در تقابل با فوتبال را قابلبررسی میکند. قابلذکر است؛ با وجود قوانین موضوعه در این مورد و اتخاذ آن توسط هیات، شیوه کدخدایی منشی معروف، که به اقتضای مصلحت، اجازه تغییر باشگاه و رشته «فوتبال، فوتسال» را به بعضی بازیکنان میدهد، همچنان رایج بوده و برنامهای هم برای حذف آن نیست.
الیاس زراعتکار، فریدالدین تقوی، برادران عرب، رضا انوری و علی یکتاپرست، سردر دهان شیری کردهاند که دندانهایی درنده دارد. مسائل مالی و مدیریتی و مباحث مربوط به مربیان و هیات مدیره و حامیان مالی، تمام افکار آنان را تحتالشعاع قرار داده است. با این پیشفرض که فوتبال بهاصطلاح حرفهای ایران هنوز، برای رفع مشکلات مالی خود، به حداقلها نرسیده است. باید پرسید؛ چگونه باشگاههایی چون استقلال، سپاهان، ابومسلم، شاهین و بازرگانی محمدی، خواهند توانست بدون داشتن برنامهای جامع و حمایتی وافر از طرف متولی فوتبال به بخشی از اهداف خود برسند.؟ هیات فوتبال و بهتبع آن کمیته فوتسال، نمایندگان خود را، تا چه اندازه جدی گرفتهاند؟. نتیجهگیری و عدم نتیجهگیری، از سوی مقام مسئول مورد سؤال قرار گرفته شده است یا خیر؟. بحث حضور مربیان تیمهای مذکور در کلاسهای مربیگری، مدنظر هیات فوتبال است و اینکه وضعیت مالی آنان از سوی هیات رصد شده است؟. باشگاههای مذکور، خصوصی بوده و برای مجهز شدن و رسیدن به شرایط مطلوب و حفظ بازیکنان خود، با معضلات عدیدهای روبرو بوده، و محتاج توجهی ویژه هستند.
ابتدای سال 98 بحث تغییرات در بعضی هیاتهای ورزشی از جمله هیات فوتبال مطرح شد. این اتفاق، زخم چرکین اختلافات اهالی فوتبال را ملتهبتر نمود. این بحث، با تغییرات مدیریتی هیات استان و انتخاب احسان اصولی همراه شد و تحولات احتمالی را تحتالشعاع قرار داد. در این بین اتفاقاتی دیگری هم رخ داد. اختلافات مستاجرین بعضی از سالنهای ورزشی با مدیریت اداره ورزش و جوانان و تعطیلی یکی از سالنها با دستور قضایی، موضوعات مربوط به سالن تختی و پیگیریهای آن و حرفوحدیثهای دیگر، که هریک گویای بینظمی اوضاع است، باعث ابقای هیات حاضر شد. اما کاستیها در جای خود باقی ماند، و شرایط تغییر نکرد. هرچند پیگیریهای نماینده منطقه در اختصاص بودجه، و تکمیل بعضی پروژهها و تکمیل نهچندان اصولی سالن انقلاب و نصب تابلوی الکترونیکی را میتوان از نکات مثبت دانست اما، سالنهای گرانقیمت، و در عین حال بیکیفیتی که در اختیار ورزشکاران بهخصوص باشگاههای فوتسال قرار گرفته، تمام معضلات موجود را تحتالشعاع قرار داده است. روایت اختلافات قدیم و جدید فوتبال کاشمر، موضوع تازهای نیست. بلکه ریشه در تاریخ آن دارد. که با ظهور پدیدههای جدید، شمایل تازهای به خود گرفته است. حکایتی که این صنعت عظیم را در کاشمر عقیم گذاشته و آن را از راه اصلیاش منحرف کرده است. در واقع تخصص و تعهد، حلقه گمشدهی فوتبال کاشمر است که عدم وجود آن به انحای مختلف، به اختلافات موروثی، دامن زده، و اغلب آن را به مرز نابودی کشانده است. دیگ جوشانی که، هر فردی با هر سوادی و تجربهای به خود اجازه میدهد، به آن ورود کرده، و به قولی نخودی در آن بیندازد. در حقیقت جایگاه صداقت در فوتبال از بین رفته، و استفاده از تخصص افراد، بیمعنی شده است.
هیات بالقوه فوتبال کاشمر
هیات فوتبال کاشمر بهتمامی معنی، هیاتی اداره میشود. مهدی یوسف پور، آستین همت را بالا زده و به مدد چمن استادیوم پیر شهر رفته و آن را احیا میکند. تیمها در طول فصل برای ابقای و قهرمانی خود، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. مزد این تلاش را، کمیته انضباطی با تعلیقهای خود پرداخت میکند. دبیر هیات برای گران شدن قیمت سالنها، فراخوان میدهد تا شاید مشکل حل شود. نمایندگان فوتبال و فوتسال کاشمر در این هیاهو به مصاف حریفان رفته و موفقیتهای نسبی هم به دست میآورند و هیات سرشار از شور شعف، ندای هل من مبارز سر میدهد؛ اما آینده و استمرار و ترمیم نقاط ضعف، مشخص نیست. هیات، بالقوهای که پتانسیل بالایی را از خود نشان میدهد، برای بالفعل شدن، نه برنامه دارد و نه امکانات. درواقع، بخش اعظم توان مدیریتی هیات در تقابل با طیف و یا طیفهای رقیب، هدر میرود. جلسات منظم کمیتهها و هماندیشی اعضای هیات و بررسی بیلان کاری آنان هم، محلی از اعراب ندارد. فعلی که میتوان آن را در وحدت افرادی سراغ گرفت، از این اتحاد گریزان است.
با همه اینها، فوتبال کاشمر ذاتاً غنی است. فوتبال این منطقه، معدن ناب بازیکنانی است که بهحق خود نرسیده و نخواهد رسید. هنوز هم در ساق مردانی چون خوارزمی، محمدیان، و مرادیان، تکنیک، همراه با درک بالای فوتبال دیده میشود. هنوز هم شوتهای جواد محمدی و ریزهکاریهای برادران حسینی زبانزد است. هنوز هم غفاری و قاری، سیمخاردار فوتبال کاشمر هستند. متأسفانه باید گفت؛ اهالی آن و در رأس آن، متولیان امر، قدر این فوتبال را ندانسته و با سوء مدیریت ناشی از اختلافات و گاهی سهم خواهی، بدان ضربه میزنند.