بنابراین اگر این مطلب را سرشار از پراکندهگویی و تناقضات مشهود دیدید بر نگارنده ببخشایید که از گفتن تا نوشتن تفاوت بسیار است! خیلیها در حمام و توالت خانهشان آوازخوان خوبی هستند ولی جسارت خواندن یک قطعه حتی در جمع نزدیکان خویش را ندارند! خیلیها خیلی چیزها را میخواهند بگویند و شاید هم در خلوت و تاریکی با خود غرغر کنند جوری که نه خود بفهمند و نه دیگران اما نوشتن خیلی چیزها جرئت و جسارت میخواهد که نگارنده از آن بیبهره است! ولی آنچه قابل پیشبینی است که در روزهای آینده هوا سردتر خواهد شد چون چلههای کوچک و بزرگ در راه است! از چله گفتم یاد چله این هشتاد و پنج درصدی افتادم که به گفته دبیر امنیت ملی برخی از آنها شهید شدهاند و برخی به دست اشرار ناشناس کشته شدهاند! بالاخره باید تصمیم بگیرند با چله این شهدا و کشتهگان چه کنند. تصمیم سختی است ولی باید به خاطر تسلای دل بازماندگان آنها حتی همان پانزده درصد اشرار بهخصوص پدر و مادرهایشان یک تصمیم حکیمانه بگیرند و شاید بهترین تصمیم حکیمانه اجرای توصیه رهبری باشد که در پاسخ به نامه دبیر شورای امنیت ملی بیان داشتند: «پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانوادههای موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده جدا شود و خانوادههای آنان متناسب مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند». اما نظام یک تصمیم سخت دیگر هم در این خصوص نیاز دارد و آن شناسایی آمران و عاملان و محاکمه کسانی است که موجب قتل و شهادت افراد بیگناه شدهاند اگر افرادی سازمانیافته و با سلاحهای غیرسازمانی توانستهاند افرادی را مورد اصابت قرار دهند پس نقش نیروهای نظامی و مردمی حافظ امنیت مردم چه میشود؟ و از آن سختتر پاسخ به این سؤال است که چرا نیروهایی که باید در کنار مردم میبودند در مقابل مردم قرار گرفتند؟! از این قضیه که بگذریم این روزها زمان تصمیمات سخت مربوط به تأیید صلاحیت کاندیداهای مجالس خبرگان رهبری و شورایاسلامی است. تصمیمی که میتواند بر تصمیمگیریهای عامه مردم اثر داشته باشد. مردم به خاطر حوادث اخیر متألم و متأثر هستند و موضعگیری غیرمدبرانه رئیس دولت در خصوص عدم اطلاع از زمان سهمیهبندی بنزین و اظهارات غیر فاضلانه وزیرکشور در خصوص تیراندازی مستقیم به سمت معترضین همچون نمک بر زخم آنها بوده که نشانههای خوبی از ارتباط مردم با مسئولان نیست. در دهه اخیر بهاندازه کافی بیاعتمادی به مسئولان و کاهش سرمایههای اجتماعی در پی تصمیمات نادرست مسئولان اتفاق افتاده و اکنون تنها سرمایه مهم باقیمانده در این خصوص صبر و نجابت قاطبه مردم است که حفظ آن مستلزم تصمیمات سخت است!
از مسائل مرتبط با حوادث اخیر که بگذریم توجه به معیشت مردم است واقعاً چگونه مردم به مسئولان کشور بفهمانند که حال بیشتر مردم از نداری خراب است! خیلی از آنها حاضرند اردوگاهی همچون اردوگاه آوارگان جنگی از کشورهای همسایه احداث شود و در قبال دریافت یارانههای ماهانه و معیشتیشان فقط به آنها یک سرپناه و مقداری آذوقه در حد زنده ماندن بدهند یا آنها را به اردوگاههای کار اجباری ببرند و فقط معیشت خانوادههایشان را تقبل کنید! باور نمیکنید یک فراخوان بدهید!! البته میدانم که تصمیم سختی است! مردم میدانند که دیگر حل معضل بیکاری، مقابله با فسادهای اداری، کاهش مشکلات اجتماعی همچون طلاق و اعتیاد، تنفروشی و قاچاق کالا و موادمخدر، دزدی و زورگیری، و غیره با شعار حل نمیشود و نیازمند تصمیمات سخت و خیلی سخت برای نظام است که شاید بدتر از نوشیدن جام زهر باشد! خروج سرمایههای اقتصادی کشور پس از مهاجرت سرمایهگذاران بزرگ و نخبههای علمی اکنون به قشر متوسط رسیده است! ولی آیا مردم مستضعف که انقلاب برای نجات آنها از فلاکت و به پشتیبانی آنها به ثمر رسید نیز میتواند مهاجرت و یا سرمایهگذاری کنند؟! برای درک بهتر آن کافی است به آمار خرید ملک در ترکیه و کشورهای آسیای میانه توجه شود! اینکه چرا و چگونه میتوان جلو آن را گرفت مستلزم تصمیمات حکیمانه سخت است. بسیاری از این مشکلات در سایه وجود تحریم هم حل میشود این ملت باید محرم راز نظام و ولینعمت مسئولان باشند. قطعاً فروریختن اعتماد عمومی به ارکان نظام هیچ ربطی به دشمنان خارجی ندارد مگر اینکه بعدها معلوم شود نفوذیهایی وجود داشتهاند! مردم نیز در آستانه تصمیمات سخت زمستانی هستند که نظام برای باز شدن یخهایشان باید به فکر چارهای باشد. آنها حقدارند بدانند کسانی که مدعی وکالت آنها در خانه ملت شدهاند چگونه میتوانند از حقوق آنها دفاع کنند؟ نقش نمایندگان آنها در تصمیمات اصلی نظام در حوزههای داخلی و خارجی چیست؟ اصلاً جایگاه آنها کجاست؟ آیا برای احقاق حقوق ملت مدعیان جدید قدرتر از اسلاف خویش هستند؟! چگونه میتوانند اجرای قوانین مصرحه در قانون اساسی را طلب کنند؟ چه راهکاری به نظام پیشنهاد میکنند که بتواند جلو ائتلاف شوم خارجنشینان منافق و سلطنتطلب با اشرار داخلی را گرفته و تفکیک آنها از مردم معترض را فراهم نمایند! تا مردم بتوانند علاوه بر ایاماللهها در زمانی که نسبت به تصمیماتی اعتراض دارند برابر اصل 27 قانون اساسی که تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح و بهشرط اینکه مخل به مبانی اسلام نباشد را آزاد دانسته، بدون ترس از بازداشت و ضرب و شتم در مجامع عمومی حضور یابند؟ چه کسی آنها را در برابر اشرار و خودسران محافظت خواهد کرد؟ چرا پس از چهل سال از تصویب این قانون مردم در هنگام اعتراض از ورود اشرار و خوسران به صف آنها ایمن نیستند؟ پس نقش دستگاههای امنیتی در شناسایی و پیشگیری چه میشود؟ آیا مدعیان وکالت مردم فراتر از شعار راهکاری دارند؟ شعارهای چهلساله همچون آزادی و نقش احزاب دیگر برای مردم جذابیتی ندارد! فصل سرد و سالگرد اوج انقلاب57 و مبارزه با طاغوت است، زمان بازخوانی خواستههای مردم و عمل به آنهاست! زمان بازخوانی پیامها و سخنرانیهای حضرت امام(ره) و بزرگانی همچون طالقانی، منتظری و شهیدان مطهری و بهشتی است. و زمان عمل به خواست مردمی است که بهتر از همه صلاح خویش را تشخیص میدهد! آری فصل سرد و زمان تصمیمات سخت برای همه است و البته هنوز حالمان خیلی خوب خراب است، شعارها و دروغهای مدعیان خدمت نیز حالمان را بدتر میکند. لطفاً کمی آرام بگیرید شاید کمی دلجویی صادقانه، البته نه خشک و خالی حالمان را بهتر کرد!