در مهرماه 1352در خلیلآباد به دنیا آمده، اهل کتاب و کتابخوانی است. خوب درسخوانده، پشتکار داشته، به شهر و دیارش علاقهمند و برای بهتر شدن آن تلاش میکند. در شماره پایانی سال 1399 با او به گفتوگو نشستهایم. او داروساز است، عضو شورای شهر خلیلآباد و عضو شورای عالی استان و همچنین نماینده شورای عالی استان در شورای عالی کشور نیز هست. حرفهایش به دل ما که نشست؛ انشاءالله به دل شما هم بنشیند.
آقای دکتر کمی از خودتان برای جوانههای ترشیز بگویید؟
با سلام خدمت مخاطبین جوان شما؛ سیدحسین بهشتیان هستم که همزمان با روز بازگشایی مدارس به دنیا آمدهام. در خانواده 9 نفره ما دو خواهر و 5 برادر هستیم که یکی از برادرانم به رحمت خدا رفته است. پدرم پارچهفروشی داشت و از معتمدین شهر خلیلآباد و مؤسس تکیه حسینی این شهر بود. او و اجدادم ساخت مسجد جامع کاشمر و خلیلآباد را جزو افتخاراتشان میدانستند و در سر در هر دو درب مسجد، نام بهشتیان حک شده است. پدربزرگم سیدمحمد بهشتیان، حمام خلیلآباد را ساخت. خلاصه در پیشینه خانوادگی ما توجه به فعالیتهای عامالمنفعه وجود دارد و من هم تلاش کردهام در کنار مردم و با مردم باشم و تا الان که یک دختر و پسر مشغول به تحصیل دارم، تلاش کردهام فردی مؤثر در شهر و دیارم باشم.
دوران تحصیلیتان را چگونه گذراندید و چه شد که دکتر شدید آنهم داروساز؟
دوره ابتدایی را در مدرسه شهید هلالی، دوره راهنمایی را در مدرسه شهید نجفیان و دوره دبیرستان را در مدرسه شهید اشرفی خلیلآباد تحصیل کردم. تقریباً در این مدت شاگرد اول و دوم بودم، در دهه 60 ، در سطح ترشیز بزرگ مسابقهای علمی برگزار شد که در بین دختران و پسران دوم و در بین آقایان اول شدم. در سال 71 هم با رتبه 289 در رشته داروسازی دانشگاه شهیدبهشتی تهران پذیرفته شدم. در آن زمان با توجه به حجم ورودی دانشگاه در همه رشتههای دانشگاههای دولتی و آزاد از بین یکمیلیون و400 هزار نفر شرکتکننده، 150هزار نفر پذیرش میشدند. به عبارتی از هر 10 نفر یک نفر میتوانست به دانشگاه راه یابد. رقابت سختی بود و مثل حالا کلاس کنکور نبود و کتاب تست برای تمرین نبود. فقط بسته کنکوری رزمندگان به تعدادی محدود بود و من عملاً تا روز امتحان کنکور، آزمون تست را تجربه نکرده بودم. در سال کنکور 4 ماه از خانه بیرون نیامدم و درس خواندم تا توانستم با این رتبه در دانشگاه قبول شوم. البته برای بچههای زمان ما چیزهایی که حواسشان را پرت کند، کمتر بود. از اینترنت و فضای مجازی خبری نبود و بچههای هر محله تنها یک بازی فوتبال داشتند و یک درس. برای نسل ما امکانات کم بود بهطوریکه 40 دانشآموز در یک کلاس حضور داشتند، کتابهای کمکدرسی تست و کلاسهای خصوصی هم نبود و آنچه در کلاس درس یاد میگرفتیم، از طریق امتحانات کتبی و تشریحی آزمون میدادیم. درس خواندم و از توانایی خودم برای موفقیتم استفاده کردم.
برای قبولی در رشته داروسازی دانشگاه، امتیاز خاصی داشتید؟
من به تحقیق، جستجو و مطالعه علاقه داشتم؛ از معدود مشتریان کتابخانه خلیلآباد در آن زمان بودم و کتابهای رمان و علمی میخواندم و کتاب چهارجلدی “به من بگو چرا؟” که محتوایش شامل طرح سؤال از نویسنده و ارائه پاسخهای او بود را دوست داشتم و آن کتابخانه راه زندگیام را روشن کرد. رشته داروسازی را با علاقه انتخاب کردم. آن زمان هم مثل حالا در کنکور 100 رشته میتوانستیم انتخاب کنیم، اما من 50 رشته انتخاب کردم که سه رشته اول پزشکیهای درجهیک دانشگاه تهران بود و انتخاب چهارمم داروسازی دانشگاه شهید بهشتی که در این رشته بدون هیچ سهمیهای در سایه درس خواندن و پشتکار قبول شدم.
شما یکی از فعالین سیاسی، اجتماعی منطقه هستید. مشارکت در امور سیاسی اجتماعی را از چه دورانی شروع کردید؟
در زمان نوجوانی و جوانی ما، فعالیتهای سیاسی در مدارس خلیلآباد چندان مرسوم نبود و مسائل سیاسی بیشتر در تهران مطرح بود؛ اما خانوادهام، خانواده سیاسی بودند. برادر دومم بازنشسته وزارت نفت است و سابقه فعالیت سیاسی در قبل و بعد از انقلاب دارد. بهگونهای که در کل تاریخ خلیلآباد یکبار ساواک در این شهر برای دستگیری برادرم آمده و به دنبال کتابهای دکتر شریعتی و امامخمینی بودهاند تا برادرم را با مدرک دستگیر کند؛ ولی مرحوم مادرم کتابها را در داخل تنور گذاشته و روی آنها هیزم ریخته تا در صورت جستجوی بیشتر، تنور را به بهانه پخت نان روشن کند، ولی آنها زیاد جستجوی نکرده اما برادرم را بازداشت میکنند و چون ادلهای نبوده، آزادش کردند. دو برادر اول و دومم در جریان فعالیتهای انقلاب بودهاند و برادر سوم و چهارمم جانباز هستند و در جنگ تحمیلی حضور داشتند. دوران نوجوانی ما هم در جنگ گذشت بهطوریکه در سال 67 آموزشهای نظامی را دیدم و وارد این قضایا شدم. بالاخره فعالیتهایی از این دست در خانواده ما بوده، من هم از زمانی که تهران رفتم، با توجه به محیط دانشگاه و فعالیت انجمن اسلامی، فعالیتهایی را آغاز کردم. در دانشگاه بهعنوان مدیر اجرایی اولین مجله داخلی دانشگاه، کارهای علمی میکردم؛ نیمنگاهی هم به سیاست داشتم هرچند از سال 76 بحثهای سیاسی پررنگتر شد.
در مقایسه با زمان خودتان، وضعیت جوانان امروزی را برای تحصیل چگونه میبینید؟
در ایام کودکی و نوجوانی ما، اینترنت و فضای مجازی وجود نداشت که حواسمان پرت شود. راه و کارمان مشخص بود، درس میخواندیم و این یک وضعیت خوبی بود که نسل ما داشت. علیرغم اینکه امکانات کمی داشتیم ولی جهت فعالیتها مشخص بود؛ شخص بهصورت عملی وارد حوزه درس خواندن، فضای اقتصادی و فرهنگی میشد و همهچیز واقعی بود و همه با واقعیت سروکار داشتند؛ ولی اکنون امکانات و زمینههای خوبی همچون فضای مجازی وجود دارد که شخص میتواند برنامهریزی خوبی برای تحصیل و کار انجام دهد، اما این وضعیت آسیبهاي خاص خودش را هم دارد. البته مجازی خوب است و میتواند عامل پیشرفت فرد شود به شرطی که فرد از آن امکانات جهت برنامهریزی تحصیلی و کاری استفاده کند نه اینکه فضای مجازی باعث شود افراد تکلیفشان را ندانند و در این فضا گم شوند. در هر حال با احترام خاصی که به نسل الان دارم؛ من رویه زمان خودم را بیشتر میپسندم.
این روزها نوجوانان و جوانان درسخوان هم به رشته تجربی و پزشکی رو میآوردند؛ این قضیه به علاقه فرد با این رشتهها برمیگردد و یا مسائل اقتصادی و فرهنگی باعث این انگیزه شده است؟
در مورد علاقهمندی به تحصیل در رشتههای پزشکی، یک مسئله در جامعه وجود دارد و آن سنگینی کلمه و عنوان دکتر است و همین منجر به هجوم عدهای به سمت رشته علوم تجربی و پزشکی شده، اما به نظر من این اشتباه است؛ البته الان آموزشوپرورش فشار میآورد که دانشآموزان رشتههای دیگر را انتخاب کنند و سطحبندی را اجباری کرده است؛ هرچند قسمتی از اجبار آموزش و پرورش را میپسندم ولی نمیتوان بهزور کاری را بر شخصی تحمیل کرد زیرا موفقیت در انتظار افرادی است که در رشتهای که دلشان میخواهد تحصیل کنند، هرچند در این مورد ضعف فرهنگی داریم. باید همه رشتهها معرفی بشوند تا یک جسم ناقصالخلقهای درست نکنیم، در صورتیکه اکنون اینگونه شده است. در رشتههای پزشکی جلو رفتهایم و از آنطرف از رشتههای تحصیلی دیگر عقب ماندهایم. در گذشته تعداد پزشکان کم بود و از نظر مالی هم خوب بودند ولی الان اینگونه نیست. تعداد فارغالتحصیلان پزشکی زیاد شده حتی از نظر درآمدی، اشخاصی را میشناسم که 10 برابر یک پزشک درآمد دارند ولی نامی از آنها برده نمیشود، ولی پزشکان و صنف ما تحتفشار برای کسب درآمد هستند؛ در صورتیکه افرادی عادی درآمدهای ناپیدا دارند که دارایی نمیتواند رد آنها را بگیرد. لذا من توصیهام به جوانان این است که با پزشکان و صاحبان مشاغل مختلف پزشکی صحبت کنند. الان پزشکان و داروسازانی داریم که بهاندازه یک کارمند، حقوق نمیگیرند. قبلاً از هر 10 نفر پزشک 9 نفر اوضاع مالی خوبی داشتند ولی الان از هر10نفر 4 نفر شاید اوضاع مالیشان خوب باشد، چون تعداد آنها زیاد است. ضمن آنکه باید دانست که کشور نیاز به همه مشاغل دارد و باید در همه بخشها رشد کند.
کنکور را مناسب ورود افراد به دانشگاه میدانید یا سوابق تحصیلی؟
به نظر من تلفیقی از این دو باید باشد. فردی که در مدرسه درس میخواند باید معدل دوران تحصیلاش لحاظ شود. در گذشته این موضوع لحاظ نمیشد. اگر شاگرد اول هم نبودم، همه توانم را برای موفقیت در کنکور میگذاشتم و میتوانستم به دانشگاه بروم. الان دانشآموزان با شرکت در کلاس کنکور و تدریس خصوصی دروس را یاد میگیرند ولی شاید پایه تحصیلی آنها ضعیف باشد و به نظرم معدل هم باید مدنظر باشد، البته در این خصوص باید کارشناسان نظر کارشناسی ارائه دهند.
و به عنوان آخرین سئوال؛ برای شما واژه ترشیز یادآور چیست؟ کاشمر را چگونه شهری میدانید؟
در گذشته نه چندان دور، شهرستان کاشمر، خلیلآباد، بردسکن و کوهسرخ بهصورت یک خانواده بودهاند. هرچند حالا مستقل شدهاند اما ارتباطات بین مردمان آن همچنان برقرار است و هیچوقت در شورای عالی استان، نمایندههای کاشمر، خلیلآباد و بردسکن و کوهسرخ از هم جدا نبودهاند. با تفکر یکی بودن ترشیز، برای تعالی و ارتقاء منطقه تلاش کردهام. نگاه من نسبت به ترشیز و بهویژه کاشمر بسیار برجسته است. چون این منطقه تمام زیرساختهای مورد نیاز برای پیشرفت و توسعه را دارد. ما در حوزه مذهبی و گردشگری حرف برای گفتن داریم، زیرساختهای کشاورزی در منطقه هست و بهعنوان قطب تولید انگور و کشمش و پسته به شمار میرویم و حتی افرادی به نام فرزندان این دیار در سطح کلان کشور کار میکنند که تعداد آنها کم نیست. از لحاظ اجتماعی هم مردم پایکار هستند، لذا منطقه بسیاری از پیش نیازهایی که برای رشد و توسعه باید وجود داشته باشد را دارد و حتی بیشتر زیرساختها هم آماده است. اگر هماهنگی بین چهار شهرستان باشد و نگاهمان به ترشیز باشد، موفقتر میشویم. کاشمر پتانسیل بالایی در سطح خراسان و حتی در شرق کشور دارد. شهری باکیفیت برای زندگی است. بنده در شهرهای زیادی زندگی کرده و با افرادی در شهرهای بزرگ خراسانرضوی همصحبت بودم و میزبان مهمانانی در این شهر بودهام؛ کاشمر پتانسیل پیشرفت را دارد و اینک باید دستبهدست هم دهیم و همه برای پیشرفت منطقه تلاش کنیم.