در بین جلسات و دیدارهای رهبری با اقشار مختلف جامعه، دیدار با دانشجویان همواره از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. صراحت لهجه و انرژی زیاد همراه با داشتن دیدگاههای انتقادی که از مقتضیات سنّی جوانان بهخصوص دانشجویان است بر جذابیت این دیدارها افزوده است. در ششم فروردینماه امسال نیز همانند سنوات قبل این دیدار بانشاط اتفاق افتاد که متأسفانه برخی رسانهها به علت انتقادی بودن و شفاف بیان شدن مطالبات دانشجویان، با پوشش بسیار ضعیف از کنار آن گذشتند. شاید مجریان رسانهها بهخصوص صداوسیما بهخوبی واقف باشند که انتخاب افراد و متونی که قرار است ارائه شود باید از فیلترهای متفاوتی بگذرد و مورد تأیید مرجع برگزارکننده و مشاوران آنها قرار گیرند تا اجازه طرح پیدا کنند، گویی برخی رسانهها کاسه از آش داغتر شدهاند! نگارنده چند بار توفیق نمایندگی طرح مطالبات صنفی را در حضور وزیران داشتهام، و واقفم در دیدار با یک وزیر حتی پس از عبور از فیلترهای متفاوت، عین متن باید به تأیید مشاور مخصوص برسد و تأکید میکنند جملاتی خارج از آن مطرح نشود، دیدار با رهبری که جای خود دارد. لذا برخی از مطالبات دانشجویان را باز نشر داده و چند سؤال نیز خطاب به همین جریانات دانشجویی مطرح میکنم. امیدوارم وقتی رهبری با ابراز خرسندی از سخنان صادقانه و صریح نمایندگان تشکلهای دانشجویی اینگونه سخنان را، مفید و لذتبخش دانستهاند، باز کاسههای از آش داغتری پیدا نشوند و با برچسبهایی همچون نقنق کردن و بیادب بودن، دانشجویان را مورد عتاب قرار ندهند!
بی شک سخنان دانشجویان ممکن است تند و گزنده باشد و همانطور که رهبری عنوان نمودند؛ “مشکل این است که گفتوشنودی میان دانشجویان و مسئولان وجود ندارد که ضروری است مسئولان، وزرا و مسئولان دستگاههای مختلف با حضور در دانشگاهها به مطالبات و دغدغهها پاسخ دهند”. وقتی مسئولان در هر سه قوه از حضور در اجتماعات دانشجویی و صنفی بیم دارند دانشجویان بهناچار و از روی بیپناهی مطالبات خود را با رهبری مطرح میکنند که البته ممکن است پیامدهای منفی هم داشته باشد. وقتی مسئولان بیشتر به دنبال کارهای نمایشی هستند، از پاسخگویی در بین فرهیختگان بهخصوص دانشجویان وحشت دارند. گویی بیانات رهبری مختص همان یک جمله شعار سال است تا فوراً با صرف بودجههای فراوان، خیز تبلیغاتی بردارند اما نتیجه را هیچکس پیگیری نمیکند! شاید اگر بیستسال قبل که ضرورت تشکیل کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها توسط رهبری مطرح شد، مسئولان مربوطه جسارت اجرای آن را داشتند، امروز وضع دانشگاهها اینگونه نبود که مسئولان فقط سالی یکبار آنهم در یک جوّ امنیتی در دانشگاهها حضور پیدا کنند. شاید اگر این اتفاق افتاده بود تحمل مخالف و منتقد هم چارچوب قانونی مییافت و لازم نبود مطالبات برخی اقشار در کف خیابانها مطرح شود! شاید امروز شورای نگهبان و مجلس و دولت انقلابی و سایر شوراهای سیاستگذاری کمتر مورد انتقاد عملکردی قرار میگرفتند.
اما بخشی از این مشکلات متوجه خود دانشجویان و تشکلهای دانشجویی است. همانها که اجازه نقد دلسوزانه را از سایر همکلاسیهای خود با فشار و ایجاد سروصدا و مزاحمتهای فیزیکی میگیرند! همانها که اجازه نقد را از اندیشهورزان منتقد گرفتهاند! همانها که موجبات اخراج برخی از اساتید و دانشجویان را فراهم ساختهاند و همانها که وقتی پایشان به خانه ملت هم باز میشود حتی اجازه نقد را از نمایندگان مردم میگیرند و با تجمع و سروصدا اجازه شنیدن صدای مخالف را نمیدهند! آری کسانی که ادعای یتیمی قانون اساسی دارند، بهتر است دلیل آن را در دانشگاهها جستجو کنند. و سؤال دیگر اینکه واقعاً اگر این دیدار با حضور شخصی بهجز رهبری برگزار میشد، بازهم دانشجویان اجازه بیان صریح مطالب خود را داشتند یا برخی کاسههای داغتر از آش، با فشار و سروصدا مانع آن میشدند! پس همانطور که رهبری از دانشجویان خواستند؛ “مطالبهگری کنید و از مسئولان بخواهید که کار جدّی بکنند؛ یکی از کارهایی که شماها میتوانید بکنید این است؛ شما برحذر بدارید مسئولان را از کارهای نمایشی؛ از آنها بخواهید کارهای جدّی و واقعی انجام بدهند”؛ دانشجویان نیز از رفتارهای نمایشی پرهیز کنند. اگر میتوان در جلسه با رهبری، بر شورای نگهبان و مجلس و دولت انقلابی ایراد گرفت پس باید این فرصت در درون دانشگاه و در جوّی صمیمانه و آرام نیز فراهم باشد.
در ادامه بهمنظور پیشگیری از اطاله کلام، برخی از اظهارات دانشجویان بدون ذکر نام بازنشر میشود امیدوارم نشریه آوایکاشمر در فرصتی مناسب متن کامل سخنان دانشجویان را منتشر نماید.
«سال گذشته و پیش از انتخابات ریاستجمهوری، در همین تریبون گفتیم که ریشه بسیاری از چالشها و ناکامیهای کنونی کشور، سادهانگاری و عدم درک پیچیدگیهای ذاتی امر حکمرانی است. عدم درکی که موجب شده تا در نتیجه چالشهای پیچیده دهه90، شاهد کاهش سرمایهاجتماعی و اعتمادعمومی بهنظام جمهوریاسلامی باشیم. تحقق حکمرانی عادلانه، بهعنوان غایت نظاماسلامی در گرو عقلانیت در حکمرانی است. فیالمثل، بارها از همین تریبون گفتهشده که آقای رئیسجمهور! آقای وزیر آموزشوپرورش! آقایان شورای عالی انقلابفرهنگی! توسعه مدارس پولی، نقض آشکار عدالتاجتماعی و یک بیعدالتی ساختاری است. فروختن آینده به پولدارها، بهواسطه تغییر بنیادین در اکوسیستم آموزش، تحقیر طبقه مستضعف است. آیا کسی در آن ساختمان وزارت آموزشوپرورش به اصلاح این رویه غلط فکر میکند؟ آیا وزیر محترم آموزشوپرورش اصلاً بضاعت و ایده مناسب برای چنین تغییر بنیادینی را دارد؟ دولت، بهعنوان اصلیترین رکن اجرایی نظام، متولی اصلی نوگرایی در اداره کشور است؛ لکن دولت جناب آقای رئیسی در ایده پردازی کمتوان و در گفتمانسازی لکنت بیان جدی دارد.
خشم خدا و مردم در این تبعیض است که فرزندان برخی مسئولان ارشد نظام، سفرهای لاکچری، سفرههای رنگین و خریدهای خارجی آنچنانی داشته باشند و توده مردم زخمخورده تحریم و گرانی.
عجیب و غیرصادقانه نیست که ما فلان شبکه اجتماعی را فیلتر کردهایم، بعد رجال مملکتی جملگی در همان رسانه فیلترشده، توئیت میزنند؟ بیشک در میان تمامی دستگاهها، صداوسیما در زمینه تحقق حکمرانی صادقانه، بیش از دیگران وظیفه دارد. حضرت آقا! حالِ تلویزیون خوب نیست. انتظار داریم در دوره جدید مدیریت رسانه ملی، چارچوبهای غیرقابل انعطاف و غیرضروری برداشته شود و با انتشار صحیح، بهموقع و تخصصی تحلیلها و اخبار، بخشی از سرمایه اجتماعی از دست رفته نظام ترمیم گردد.
قرار بود شوراینگهبان شاخصهای احراز صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را شفاف و تبیین کند، اما آقایان به طرح گزارههای کلی اکتفا کردند. نتیجهاش، سؤالات و ابهاماتی بود که این بار نه در میان منتقدان سنتی شورا، بلکه در میان جوانان انقلابی شکل گرفت. آیا شورا وظیفه ندارد به این پرسشها، پاسخهای روشن و صریح بدهد؟
یکی از وجوه اساسی حکمرانی صادقانه، شفافیت است. شفافیت توصیه امیرالمؤمنین و یک اصل عقلانی و راهگشا است. گویا نمایندگان مجلس شورایاسلامی هنوز قصد ندارند زیربار شفافیت نیمبند آرای خود بروند. همانها که در نشستهای دانشجویی شعارشان شفافیت بود با امروز و فردا کردن و ترفندهای غیرصادقانه از زیربار مسئولیت و عمل به وعدههایشان شانه خالی میکنند. در چنین شرایطی مردم از خود میپرسند مجلسی که به مهمترین وعده خود عمل نمیکند آیا در سایر موارد میتواند مدعی رفتار صادقانه باشد؟
یکی از مسائل کنونی کشور شوراسازیهایی است که با هدف تفویض اختیارات رهبری و بعضاً باهدف تجمیع تجارب و استفاده ساختارمند از نخبگان بوده است. این امر موجب شده که به جای اراده فرد، اراده عقل جمعی بر امور حاکم شود. اما امروزه با انبوهی از شوراهای ناکارآمد مواجهیم که هیچکس هیچ مسئولیتی را در قبال آنها قبول نمیکند. نتیجه این موضوع این است که همه، مسئولیتها را، حواله به نظر شورا میدهند و مسئولیت خود را قبول نمیکنند. از طرفی برخلاف اصول قانوناساسی، که فقط یک مجلس قانونگذاری در آن وجود دارد، امروز با تعدد مجالس قانونگذاری مواجهیم که رفتهرفته یک مجلس لاغر با تعداد زیادی شوراهای چاق ساخته است.
در کنار اینها حتی نظر نماینده برای هیئترئیسه مجلس هم مهم نیست و شأن نماینده تا اندازه یک کارمند برای رئیس مجلس پایین آمده است. البته نمایندگان محترم خوب است توضیح دهند آنجاییکه هیچ مشکلی نداشتند چرا وظایف خود را درست انجام نمیدهند و اینگونه نباشد که این مسائل بهانه نمایندگان برای فرار از مسئولیت قرار بگیرد.
در همین رابطه بعضاً شاهدیم رؤسای سه قوه در شورای سران، به جای نمایندگان مجلس، قانونگذاری میکنند و بعضاً با پدیده عجیب تجمیع قوا بهجای تفکیک قوا مواجهیم. به نظر میرسد باید از هرگونه اقدامی که بهنوعی تفکیک قوا و اختیارات قوا را در کشور زیر سؤال میبرد، جلوگیری کرد و همچنین در ساخت و شکلگیری شوراها، شفاف بودن حوزه اختیارات و طراحی یک سازوکار پاسخگویی و مسئولیتپذیری را مدنظر داشت.
مسئله بعدی اما در مورد دستگاهها و نهادهایی است که حضرتعالی در موقفهای مختلف مسئولیت آنها را برعهده گرفتهاید. نهادهایی نظیر سپاه، ارتش، اطلاعات سپاه، دفتر رهبری و… برای مثال ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی کشور به مسائلی نظیر استاندارد نبودن مبنای عملکرد، افزایش تصدیگری سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بهجای انجام شئون نظارتی و تداخل در حوزههای عملیاتی با توجه به تعدد نهادهای امنیتی موازی دچار هستند.
یا در رابطه با نظارت بر این دستگاهها این سؤال پیش میآید که چرا مسئله دخالت سرخود و مستقل اعضای دفتر رهبری در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حل نمیشود؟ یا در یک مورد دیگر مثلاً میبینیم که سپاه تا آنجا در سیاست و انتخابات ورود پیدا کرده که دو گروه مختلف در سپاه بر سر یک نامزد به جدل میپردازند و این دعوا به رسانه نیز کشیده میشود، یا اینکه بهوضوح میبینیم که رسانههای سپاه، در انتخابات، رپرتاژ یک لیست انتخاباتی را میروند و از یک جناح سیاسی خاص جانبداری میکنند.
تجربه نشان داده این نهادها و افراد، علیرغم تذکراتی که حضرتعالی در صحبتهای علنی و غیرعلنی خود داشتهاید، همچنان بر اعمال خلاف خود اصرار میورزند. این مسئله از این موضوع حکایت میکند که ساختار نظارت دفتر رهبری توانایی این را ندارد که فرامین و رهنمودهای رهبری را در دستگاههایی که مستقیماً تحت نظارت رهبری هستند پیش ببرد. به نظر میرسد که بازنگریهای جدی در این موردنیاز است. اگر در بالاترین سطح حکومت با متخلفین قاطعانه برخورد شود، دستگاههای پایینتر هم به سامان خواهند شد.
در جمعبندی این مسائل اینطور بهنظر میرسد که اوضاع فعلی مملکت در یک وضعیت بیقاعدگی به سر میبرد. این اتفاق از یکجهت ناشی از ضعیف شدن نیروهای سیاسی حاضر در صحنه و همچنین تضعیف ساختارهای رسمی کشور، در کنار قدرت گرفتن نهادهای امنیتی است. و از جهت دیگر نتیجه اجرا نشدن بخشهایی از قانون اساسی و یا عمل برخلاف قانون اساسی و بیتوجهی دستگاهها و ساختارها به وظایف خودشان مطابق با اصول قانون اساسی است.
این وضعیت هرجومرج، عرصهی نقشآفرینی اشباح قدرتمندی شده است که کسی آنها را به چشم نمیبیند ولی اثرگذاری آنها برای مردم محرز است. مجموع این شرایط در پیوستگی این مسائل با امور روزمره زندگی مردم این حس را به وجود میآورد که یک ارکستر در جریان است ولی هرکسی ساز خودش را میزند».