بیش از چهلروز خیابانهای بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ایران، صحنه اعتراضات مردم بود، اعتراضاتی که به اعتقاد برخی صاحبنظران، متفاوتترین نوع در مقایسه با اعتراضات گذشته بوده است.
بسیاری معتقدند؛ شرایط فعلی جامعه که به نارضایتیهایی انجامیده، علل و عوامل مختلفی دارد و دلایل داخلی و خارجی پُررنگی را میتوان در آن مشاهده کرد. اما برخی از رسانهها و چهرههای سیاسی در ساختار دولت و مجلس شورایاسلامی، سادهترین مسیر را برای جمعبندی دلایل اعتراضهای اخیر خیابانی طی کردهاند. این افراد و رسانهها اعلام کردند جوانان حاضر در خیابانها به دلیل هیجانهای برگرفته از بازیهای رایانهای به چنین مسیری رفته و جای اهمیت دادن به خواستههای آنان نیست. شماری دیگر به ضِرس قاطع میگویند افراد معترض و حتی دانشجویان، فرزندان طلاق هستند و به دلیل کمبودهای عاطفی چنین رفتاری را در جامعه بروز میدهند. برخی به اصطلاح کارشناسان! هم بروز اعتراضها را به عدم پاسخ نیازهای جنسی جوانان و غلیان احساسات آنها مربوط دانستند. در اظهارنظری عجیبتر، “حسن کچویان” عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و تئوریسین جریان انقلاباسلامی هم در برنامه زنده تلویزیونی جهانآرا گفت: «شعار زن، زندگی، آزادی یعنی؛ زن، فحشا، هرزگی. غرب ویران شده آنجا هم جهنم است. شعارها فاشیستی است. اینها زن، فحشا، هرزگی و مرد، بیناموسی، شهوترانی میخواهند. رهبران اینها یک مشت نخود مغز بیمار و بدبخت هستند.» کچوئیان در حالی این سخن اهانتآمیز را بر زبان میآورد که آیتالله جوادیآملی اظهار می دارند: «شعار زن، زندگی، آزادی را ما هم قبول داریم.»
این اظهارات بیانگر آن است که گویی برخی اصرار دارند همچنان به سیاستهای اشتباه خود که در گذشته نتیجه نداده، ادامه دهند. اما باید بپذیریم که نسل جدید دارای دغدغهها و نیازهایی است که با نیازهای دهههای گذشته تفاوت دارد. باید بپذیریم مشکلات اقتصادی بههمراه برخی سیاستها، رویکردها و تصمیمگیریهای اشتباه باعث به وجود آمدن اعتراضات اخیر در کشور شده است. ضمن آنکه به قول ناصر قوامی، فعال و تحلیلگر سیاسی و نماینده مجلس ششم: «به هر حال اینهایی که در خیابان هستند، مردماند؛ حالا به آنها گفته شود فریبخورده، عوامل بیگانگان یا هر چیز دیگر اما به هر حال اینها بخشی از مردماند و اعتراض دارند.» جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون ولایی مجلس دهم هم میافزاید: «باعث تاسف است که برخی مدام میخواهند آدمهای کف خیابان را تحقیر کنند و با سیاست تحقیر پیش روند. مثلاً میگویند این بچهها گیم بازی میکنند. واقعاً این گیم بازی است؟ این بچهها که امروز کف خیابان هستند، امید به آینده ندارد. هیچ امیدی ندارند. یعنی در مورد آینده، هیچ کس نمیتواند برای آنان تضمین کند که درس بخوانید، شغلی وجود دارد، ازدواجی وجود دارد. وقتی این نوجوانان و جوانان میبینند که ۴۱ درصد فارغ التحصیلان، بیکار مطلق هستند، چطور امیدوار باشند.»
واقعيت اين است که در طول44 سالي که از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد در مقاطع مختلف شاهد چنين اتفاقاتي با شدت و ضعف بودهايم. برخي نام اين اتفاقات را “اعتراض” ميگذارند و برخي نيز آن را “اغتشاش” مينامند. مهم نيست چه نامي براي اين اتفاقات گذاشته ميشود، آنچه مهم است، اینکه “حق اعتراض” صرفنظر از محتوای آن، حق مردم است. باید سازوکار قانونی واقعی وجود داشته باشد تا آحاد مردم صدای خود را در نهادهای تصمیمساز حس کرده و از فرایندهای ایجاد تغییر قانون یا اصلاح ساختارها یا تغییر مدیران کشور، قطع امید نکنند. باید مسیرهای طبیعی اعتراض باز باشد و پیجویی مسالمتآمیز خواستهای شهروندان تسهیل و تضمین شود. در مورد اعتراضهای اخیر، “مصطفی رستمی” رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور با تاکید بر اینکه در این اعتراضات، سخن حق نیز وجود دارد، اعلام کرد که در یک نظرسنجی انجام شده، ۱۰ درصد مردم اغتشاشها و ۵۵ درصد اعتراضات را تایید کردهاند. از این مقدار ۸۳ درصد اصلاً در این اعتراضات شرکت نکردهاند، ولی با این وجود معترضاند.
البته بر خلاف نظر برخی تندروها که معترضان را اندک میشمارند و ناشیانه آنها را تحقیر میکنند، به نظر میرسد نظام متوجه برخی سیاستهای اشتباه خود در عرصه عمومی و اجتماعی شده و اکنون مترصد فرصتی است تا در شرایط ثبات سیاسی و امنیتی به تدریج دست به اصلاحاتی در این زمینه بزند، چنانکه اخیراً مهدی محمدی مشاور رئیس مجلس در امور راهبردی با اشاره به اعتراضات جاری نوشت: «در این روزها من از نزدیک دیدهام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحثهای بسیار پُرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم میماند.» محسنی اژهای هم برخلاف نظر تندروهای انقلابی اعلام کرد: «بايد بررسي کنيم که تاکنون چه مسائلي به اعتماد مردم نسبت به نظام و سرمايه اجتماعي ما خدشه وارد کرده و درصدد جبران برآييم و از ساير مسائلي که ميتواند به اين اعتماد عمومي و سرمايه اجتماعي لطمه وارد آورَد پرهيز و اجتناب کنيم.» و در مورد اميد مردم و بالاخص جوانان به آينده گفت: «جوان هموطن ما ميخواهد بداند چشمانداز آيندهاش چيست؟ لذا ما نيز بايد بررسي کنيم که چه مواردي به تقويت اميد جوانان نسبت به آينده کمک ميکند و آنها را در دستور کار قرار دهيم.»
قالیباف رئیس مجلس هم در این زمینه اظهار نمود: «باید در نظر داشت که پس از برقراری امنیت و آرامش سراسری در کشور، نباید تدبیر و هوشمندی مردم در همراهی نکردن با خشونتطلبی و اغتشاشات را بهانهای برای پرهیز در تغییر رویه ها قرار داد» و در ادامه میگوید: «البته بخشی از این تغییر نیز، اصلاح در نظام حکمرانی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی است که باید به حکمرانی نو منجر شود.»
سیدمصطفی هاشمیطبا در مورد این اظهارات رئیسمجلس میگوید: «آقای قالیباف حرفهای خوب مطرح کرد و طبیعتاً اگر ارادهای در کشور مبنی بر اصلاح رویکردها وجود داشته باشد، ارزنده است اما امیدوارم به زودی مصادیق “اصلاحات” هم مشخص شود؛ یعنی همه بدانیم در چه زمینههایی و با چه برنامههایی قرار است اصلاحات صورت گیرد. همین که طرح اصلاح روشها و رویکردها از سوی رئیسمجلس مطرح شده، نشانه خوبی است اما کافی نیست و همه مسئولان باید با همین رویکرد با مسائل مهمی که در کشور داریم، مواجه شوند و اگر احیاناً چنین ارادهای در همه مسئولان وجود نداشته باشد، کشورمان آینده مخاطرهآمیزی در پیش دارد.»
در این میان، بسیاری از صاحبنظران، راهحل این مسأله را “گفتگو” میدانند. گفتوگو به اين معناست که بايد سخنان شهروندان شنيده و پاسخ منطقي به آنها داده شود و مسائل و چالشهاي مردم مورد پذيرش دولتمردان قرار گيرد و در نهايت، دستگاههاي دولتي به سمت و سويي سياستگذاري کنند که مشکلات مردم و جامعه رفع شود. برخی مسئولین هم اعلام کردهاند که حاضر به شنیدن سخن معترضان هستند. محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه اعلام کرد: «باید باب گفتوگو را در کشور بسط و گسترش دهیم و گفتوگو محوری و تضارب آراء و تعاطی افکار را به یک فرهنگعمومی تبدیل کنیم. این مقوله باید در میان همه اقشار و آحاد جامعه جا بیفتد و تثبیت شود؛ از کسبه و بازاریان تا نخبگان و دانشگاهیان و صنعتگران؛ قطعاً این فرآیند، امری دستوری و فرمایشی نیست و اختصاص به یک مقطع زمانی خاص ندارد؛ همه اقشار و آحاد جامعه باید به گفتوگو و شنیدن سخنان یکدیگر و سؤال و جواب عادت کرده و خو بگیریم و منصفانه و عادلانه، سخن و نظر حق را پذیرا باشیم.»
حجتالاسلام اکرمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، دبیر سابق جامعه وعاظ تهران و نماینده پنج دوره مجلس شورایاسلامی هم افزود: «تنها راهحل مشکلات کشور گفتوگوي ملي است. تنها چیزی که یاد گرفتهایم فرافکنی است و به جای اینکه خود را اصلاح کنیم دیگران را محکوم میکنیم.»
حجتالاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران هم در همایش شوراهای استانی جبهه پایداری تصریح کرد: «باید از گذشتهها درست عبرت گرفت. چه بسا رزمندگانی که در خط مقدم جبههها بودند ولی در حال حاضر در مقابل نظام و رهبری قرار میگیرند.»
محسن کوهکن، دیگر فعال سیاسی اصولگرا هم اظهار نمود: «بنده با صحبت با برخي معترضين به اين نتيجه رسيدم که نيازمند يک چارچوب گفتماني مشترک هستيم که هم حرفهاي معترضين را بشنويم و هم به آنها پاسخ دهيم. ايجاد اين گفتمان کاملاً ضروري است. نيازمنديم که در کشور به سمت و سويي حرکت کنيم که دو الي سه حزب بزرگ تشکيل شود و اين احزاب در ميانه مردم و دولت بايستند. کشوري که هر يک تا دو سال انتخابات برگزار ميکند نميتواند بدون حزب باشد. بايد چند حزب تشکيل شود و تنوع سليقهها هم در آن رعايت شوند. احزاب بايد کار حزبي کنند. در اين معنا که حوزههاي مختلف را تشکيل داده و با مردم در ارتباط باشند و در صورت توفيق در انتخابات، مسئوليت اقدامات خود را بپذيرند. باید صداهايي را که به دنبال آن هستند که گفتمان بين معترضين واقعي و دولت مردان برقرار نشود را خشکاند و در مرحله بعد حرف معترضين را شنيد و به آنها پاسخ داد. يکي از کوتاهيهايي که همه انجام داديم همين مورد است.»
در پایان، تغییر نگاه مسئولان برای شروع فهم خواستههای مردم را باید مغتنم شمرد و این رویکرد را تقویت و از آن استقبال کرد. امید که با اقدامات اصلاحی، مردم به این درک واقعی برسند که حرفشان شنیده شده و مسئولانی که در ادبیات اصیل انقلاباسلامی، “نوکر” مردم هستند، بر اساس خواستههای عمومی مردم، نه “بافتههای جلساتی“ حرکت کنند.