واقعه عاشورا یکی از رویدادهای تلخی است که در آن گروهی اندک با انگیزه احیای ارزشهای از دست رفته جامعه آرمانی که بهوسیله آخرین فرستاده خدا، پیامبر اسلام(ص) ایجاد شده بود، در رویارویی با سپاهی گران که انگیزهای جز ادای وظیفه سیاسی و اجتماعی و رسیدن به نام و نان نداشتند مورد ظلم و ستم قرار گرفته و به شهادت برسند.
تاریخ سرگذشت انسانهای بزرگ با اهداف والا را در برگههای خود دارد که برای اعتلای ارزشهای الهی و جلوگیری از سقوط آن تمام هستی خود را فدا کردهاند، همچنین زندگی مردمی که بدون درک و شناختی درست از این ارزشها تنها به تحریک انسانهای بدسیرت و بدنهاد ظلمها و ستمگریها کردهاند و دست به خون پاکان و آزادگان آلودهاند.
در تاریخ بشر جنگها و نهضتهای زیادی رویداده بعضی جنگها سیاسی و مادی بعضی مذهبی بودهاند. در این جنگها بعضی از اوقات آمار تلفات و کشتهها سرسامآور است، اما همه این جنگها را بشر از خاطر برده فقط یک جنگ و نزاع هست که از نظر انسان محو نشده، این جنگی است که 1384سال قبل بین مرد حق و حقیقت و جرثومه ظلم و ستم یعنی بین حسینبنعلی(ع) و یزید بن معاویه علیهالعنه واقع شد.
امام حسین(ع) در اواخر سال 60 هجرت در کمتر از چندماه حرکتی را بر علیه ستم بیدادگران شروع نمود و در اندک زمانی به دست حاکم بر جامعه اسلامی یعنی یزید به شهادت رسید. بازماندگانش اسیر شدند و دارایی اندک آنها به غنیمت برده شد و دشمن پیروزمندانه جشن و پایکوبی بر پا نمود و برای اینکه قدرت خود را به رخ مخالفان بکشد، اسیران را شهر به شهر با فجیعترین وضع در میان کوچه و بازار گرداند و عدهای از جنایتکاران ستمگر برای انجام این مأموریت مدال شجاعت و نشان افتخار دریافت کردند.
اکنون جای این سؤال است؛ چرا از میان اینهمه حوادث، تاریخ واقعه عاشورا اینگونه نمود یافت و جاودانه شد و غبار زمان نهتنها آن را به فراموشی نسپرد بلکه علیرغم تلاشهایی که در ادوار مختلف برای به فراموشی سپردن آن و محو حادثه عاشورا خصوصاً در عهد امویان، مروانیان و عباسیان بهویژه در عهد متوکل صورت گرفت و حتی چندین بار قبر امام حسین(ع) را به آب بستند و تمام علائم این قبر را از بین بردند و بنیعباس هزاران دسیسه بکار برد که این حادثه از یادها برود ولی موفق نبودند و نمایانترش ساختند. در بررسی علل ماندگاری این واقعه عظیم عواملی چند توجه انسان را به خود جلب میکند که پارهای از آنها عبارتنداز:
انگیزه الهی
خواست و اراده الهی یکی از دلایل ماندگاری این حادثه است که این واقعه چون مشعل هدایت در همه اعصار و تاریخ نورافشانی میکند.
در قیام امام حسین هیچ هدف مادی متصور نیست نه برای حکومت و نه برای غنیمت و دیگر امور مادی. تمام یاران امام(ع) میدانستند که غروب عاشورا برابر است با غروب زندگیشان. آنها از عزیزترین دارایی خود که جان بود دست کشیدند و آماده نبرد شدند.
قربانی کردن بهترینها
حضور اعضای خانواده اعم از خردسالان و بیماران و زنان در صحنه کربلا با وجود اینکه امام به پایان کار خود وقوف داشت، هیبتی دیگر به جریان عاشورا داده است. خصوصاً اینکه همینان پس از اسارت و حضور در میان مردم به ترسیم آنچه رویداده پرداخته و شبانهروز به یاد آن واقعه مشغول بودند.
استواری و پافشاری امام بر اصول
در طول تاریخ انسانهای بزرگی همواره وجود داشتند که به اهداف خود معتقد بودند و به هیچ روی از اصول خویش دست برنداشتند و حتی جان خویش را بر سر آن نهادند، اما بهراستی جریان امام حسین(ع) بهراستی بینظیر است. امام بهحکم وظیفه دینی و مسئولیت انسانی با استواری هرچه تمام بر اصول و عدم نرمش در مقابل دشمنان در تمام تاریخ بیبدیل است، اسرار امام بر رد پذیرش بیعت، عدم توجه به نصایح دیگران، آگاهانه به مرگ نزدیک شدن، اعتقاد واقعی به اصول و… فضایی آفرید که هرگز مشابهای نیافت
الگودهی قیام
قیام عاشورا از همان آغاز الگویی برای دیگران شد. در واقع نهضت عاشورا و ایثارگری در آن تفسیر متعالی از زندگی و هستی ارائه میداد و برای بسیاری از آدمیان که در پی یافتن راه صحیح زندگی و گریز از ذلت در جستجوی حق هستند، اسوهای جدید شد. به بیان دیگر همین الگودهی قیام عاشورا در ماندگاری عاشورا مؤثر افتاد و هرروز عدهای در پیشناخت بهتر آن برآمده و زوایایی از آن را گشودند تا بتوانند بهتر و بیشتر طبق آن عمل کنند.
حق محوری و حقطلبی
از ویژگیهای قیام عاشورا که در جاودانه شدن آن نقش مؤثری داشت حق محوری و حقطلبی این قیام بود که در لحظهلحظه آن موج میزد. مکتب امام حسین(ع) مکتبی است استوار بر محور حق و حقجویی. بنابراین وقتی حقطلبی معیار شد خداترسی میزان میشود و ترس از غیرخدا بیمعنا و از آنجا که حق همیشه ماندنی است و ظلم و ستم ناپایدار، نهضت عاشورا نیز یکی از جاودانهترین قیامهای بشری شد.