تا پیش از حادثه ناگوار رحلت شهادتگونه آقای رئیسی، موج تبلیغاتی سنگین و همهجانبه در تریبونهای رسمی، حکایت از اصرار جریان حاکم به ادامه رویکرد خالصسازی با شدّت و دامنهای گستردهتر داشت و حتی “فرقه پایداری”، حاکمیتِ یکدستِ شکلگرفته در دوران ریاستجمهوری مرحوم رئیسی را نیز برای تحقق اهداف خود کافی نمیدید و در جهت تشدید آن حرکت میکرد. در چنین شرایطی، اصلاحطلبان با توجه به خطری که از سوی این فرقه آینده کشور را تهدید مینمود، وضعیت جدید را فرصت مناسبی برای ناکام ساختن فرقه پایداری از تسلط کامل بر کشور و توقف روند سقوط و فروپاشی ایران ارزیابی کرد.
اعلام حضور و مشارکت در انتخابات با کاندیدای اختصاصی و معرفی نامزد انتخاباتی پیش از بررسی صلاحیت نامزدها، بر اعتماد اجتماعی اصلاحطلبان بهعنوان نیرویی دارای پرنسیپهای سیاسی افزود. از طرفی، حاکمیت هم که پیام قهر و عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس را بهخوبی دریافته بود، برای تضمین افزایش مشارکت مردم در انتخابات، صلاحیت آقای دکتر پزشکیان را بهعنوان نیروی سیاسی دارای پایگاه اجتماعی تأیید نمود و این تأیید صلاحیت کاندیدای اصلاحطلبان با گشایش نسبی در کار نظارت استصوابی، گامی روبهجلو بود که با استقبال احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب و اعتدالیون و میانهروها توانست به کالبد نیمهجان مشارکت عمومی نفسی بِدَمَد و امیدهایی را برانگیزد، امیدهایی که میتواند از این پس با تداوم کارکردهای عقلانی و کارآمدی، افزایش یابند.
البته اصلاحطلبان بر اساس تجارب گذشته و درک واقعبینانهای که از ساختار قدرت داشتند، بهخوبی میدانستند که در شرایط حاضر نمیتوان به تحولی اساسی در اداره کشور دل بست. بنابراین، جریان اصلاحات با این پرسش مواجه بود که با توجه به ساختار واقعی و حقیقی قدرت در ایران و عدم اختیار رئیسجمهور در تغییر سیاست خارجی و بسیاری دیگر از حوزهها، شرکت در انتخابات چه فایدهای دارد؟ و برفرض که جریان افراطی فرقه پایداری در انتخابات ناکام بماند و نامزد اصلاحطلبان پیروز شود، چه مشکلی از کشور حل میشود؟
پاسخ اصلاحطلبان به این پرسشهای چالش برانگیز این بود که بهرغم همه محدودیتهای قانونی و غیرقانونی رئیسجمهور، “دولت” نهادی بسیار پُرظرفیت است و فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد. بهعبارتدیگر، اصلاحطلبان به تصلّب حاکم بر ساختار قدرت واقفاند و در عین حال معتقدند میتوان از فرصتِ پدید آمده در یک انتخابات با حداقل شرایط رقابتی، به نفع مردم بهره برد و با نجات کشور از خطر حاکمیّت یک فرقه افراطی، از فشار زندگی پُرمشقّت بر جامعه کاست و شرایط قابل تحملتری را برای زندگی مردم فراهم آورد. بهاینترتیب، اصلاحطلبان در این انتخابات هدفی حداقلی اما راهبردی را در دستور کار خود قرار دادند و با همین منطق، در دور دوم انتخابات همچون دور اول از مردم خواستند به صحنه بیایند و با شکست پروژه یکدستسازی قدرت، مانع حاکمیت کامل افکار فرقهای بر کشور شوند و نهایتاً هم افزایش دهدرصدی رأیدهندگان در دور دوم، نتیجه انتخابات را به سود کشور و مردم رقم زد. بهطوریکه باید گفت آنچه در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم رُخ داد، یک پیروزی بزرگ بود که به یُمن فرصتشناسی نیروهای سیاسی و برخورد هوشمندانه مردم با انتخابات به دست آمد. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری، توقف روندِ نامناسب گذشته بود که البته دستاورد کمی نیست. این موفقیت زمانی بهتر درک میشود که توجه داشته باشیم از انتخابات سال ۸۸ به اینسو، اصلاحطلبان فقط مجاز بودند با کاندیدای نیابتی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنند.
اما انتخاب این اهداف حداقلی توسط اصلاحطلبان در جریان انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، اختلاف آشکار و عمیق میان سطح مطالبات جامعه با میزان ظرفیت ساختار موجود در پاسخ به مطالبات مردم داشت و این اختلاف، هماکنون عاملی تعیینکننده در قضاوت جامعه نسبت به کابینه پیشنهادی دکتر پزشکیان است بهویژه آنکه، علاوه بر سلیقه و دیدگاه دکتر پزشکیان در تشکیل کابینه «وفاق ملی»، محدودیتهای حقوقی و ساختاری موجود، در شکلگیری فهرست نهایی وزرا نقشی تعیینکننده داشته و دخالت عوامل مذکور، نهایتاً به ترکیبی انجامیده است که از انسجام و وحدت گفتمانی لازم برای پاسخگویی کامل به انتظارات جامعه برخوردار نیست. اگرچه علیرغم محدودیتهای حقوقی و ساختاری، باید اذعان کرد که ترکیب پیشنهادی آقای پزشکیان به شمول معاونان و وزرا، از نظر کارآمدی و درک مقوله کشورداری، به هیچوجه با کابینه مرحوم رئیسی قابلمقایسه نیست. به هر صورت، آنچه در جریان تعیین کابینه پیشنهادی رخ داده، محصول همه امکانات و محدودیتهاست و بهصورت نمادین، بیانگر حداکثر ظرفیتهای نظام است.
اما علیرغم آگاهی جامعه به این محدودیتها، اعلام فهرست وزرای پیشنهادی دکتر پزشکیان به مجلس، انتقادات و واکنشهایی منفی زیادی در پی داشت و دامنه انتقادات، حاکی از آن است که فهرست وزرای پیشنهادی، حداقل انتظارات را تأمین نکرده و به تشدید فضای یأس و سرخوردگی در میان فعالان سیاسی و حامیان پزشکیان در تهران و شهرستانها انجامیده است.
البته همچنان که مردم شاهد بودهاند، شعار رئیسجمهور در جریان تبلیغات انتخاباتی، تشکیل کابینه “وفاق ملی” بوده و تكيه كلام وي در انتخابات، پرهيز از دعوا بوده است. البته “وفاق” به معناي كوتاه آمدن و تسليم شدن نیست. وفاق نوعي آتشبس و حركت بهسوی صلح دائمی و واقعيتي دو و حتي چندجانبه است. “عباس عبدی” معتقد است که اكثريت قاطع مردم با اولويت قرار گرفتن شعار افزايش وحدت توسط آقاي پزشكيان، به ميزان زيادي موافق هستند و آن را تأييد ميكنند و به همین دلیل آقای پزشکیان فهرستي از وزرا را به مجلس ارائه دادند كه برخلاف انتظار طرفدارانشان، تعدادي از وزراي منسوب به جناح مقابل نيز در آن حضور دارد. البته این نکته را هم نباید نادیده گرفت که رئیسجمهور برای انتخاب وزیران و معاونان خود به دلیل ضرورت رعایت قانون «انتصاب افراد در مشاغل حساس» و مشورت با مقامهای عالی نظام، با ملاحظاتی مواجه بود و توجه به این موارد سبب شد تا ترکیب کابینه از شرایط “مطلوب”، به وضعیت “مقدور” تغییر یابد. اما با این حال، اینکه گفته میشود بدترین اعضای هیئت دولت پزشکیان از بهترین اعضای کابینه جلیلی بهتر هستند، واقعیتی تردیدناپذیر است.
آقای پزشکیان در واکنش به انتقادات به ترکیب کابینه معرفیشده، حامیان خود را به صبر و ارزیابی عملکرد دولت، فراخواند و اعلام کرد: «صبر کنید کابینه کار کند و آن را از روی عملکردش نقد کنید.» اما با این وجود، رئیسجمهور بهتر است به این واقعیت توجه کند که آستانه تحمل جامعه کاهشیافته و او نمیتواند حامیان خود را که بسیاری از آنان با اِکراه فراوان در انتخابات شرکت کردند بهطور مداوم به صبر دعوت کند، لذا باید بر تحقق وعدههایش تمرکز نماید.
آنچه مسلّم است، آقای پزشکیان برای تشکیل دولت خود هنوز یک خوانِ بزرگ دیگر در پیشِ رو دارد و آنهم گرفتن رأی اعتماد از مجلسی غیرهمسو است که در آن اعضای فرقه تندرو پایداری، حضوری پُر سروصدا و فعال دارند. بنابراین با توجه به شرایط و تفکری که بر مجلس حاکم است و همچنین شرایط امنیتی و نظامی این روزهای کشور، باید به رئیسجمهور حق داد که نتواند کابینه دلخواه و ایدهآل خود را انتخاب و به مجلس معرفی نماید چراکه تندروهای مجلس، حتی تحمل کابینهای مرکب از گرایشهای سیاسی متفاوت را ندارند و انتظار دارند آقای پزشکیان فقط افرادی نزدیک به تفکر آنان را برای تشکیل دولت معرفی نماید. لذا با در نظر گرفتن این شرایط، به نظر میرسد کابینه دولت چهاردهم که برای اولینبار از سلایق مختلف سیاسی و جناحی تشکیلشده، کابینه مورد قبولی باشد. البته اگر از سد تندروهای مجلس عبور نماید، شواهد و قراین حاکی از آن است بهرغم تلاش رئیسجمهور برای معرفی کابینهای متشکل از گرایشهای مختلف، “فرقه پایداری” در مجلس برای عدم رأی اعتماد به برخی از وزیران پیشنهادی که نقاط قوّت فهرست پیشنهادی هستند، در حال برنامهریزی است و حذف این وزرا به معنای فلج کردن کابینه پیشنهادی میباشد؛ لذا لازم است به این افراد که در سایه و آفتاب علیه رئیسجمهور کارشکنی میکنند، هشدار داد اگر حامیان پزشکیان از او ناامید شوند، به شما افراطگرایان روی نمیآورند. ناامید کردن آنان که به رئیسجمهور رأی دادند، بهترین خبر برای براندازانی است که پیوسته تلاش میکنند تغییرخواهی را از صندوق رأی به کف خیابان منحرف کنند.
البته سایر نمایندگان مجلس بهخوبی میدانند که این کابینه با رعایت ملاحظات بسیار و در جهت وفاق و همافزایی به مجلس معرفیشده و حتی دلخوری و اعتراض بخش کثیری از طرفداران رئیسجمهور را به همراه داشته است. لذا باید دید آیا نمایندگان اصولگرای مجلس، ملاحظات رئیسجمهور را صادقانه پاسخ خواهند داد و رأی مردم برای تغییر در حد استانداردهای آقای دکتر پزشکیان را به رسمیت میشناسند و با رأی اعتماد به وزرای معرفیشده و تقویت وفاق و همبستگی ملی، موفقیت دکتر پزشکیان را موفقیت همه ارکان نظام تلقی خواهند کرد یا در بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید؟
با توجه به موارد ذکر شده و با در نظر گرفتن انتظارات و نگرانیهای بهحق چهرههای مختلف سیاسی برای آینده دولت و سرنوشت مردم، باید این واقعیت را پذیرفت که شرایط درون مجلس و کشور و محدودیتهای موجود، آنطور نیست که رئیسجمهور بتواند کل کابینه را به دلخواه خود چینش کند. بنابراین این پرسش از حامیان و رأیدهندگان آقای پزشکیان وجود دارد که آیا ناامیدی و کنارهگیری از همکاری با دولت نوپای وی، میتواند نماد و نشانه خوبی برای ادامه کار پزشکیان باشد و آیا نادیده گرفتنِ نقاط قوت حضور آگاهانه مردم بهمنظور جلوگیری از تداوم خالصسازی، این دستاورد مهم را با مشکل مواجه نمیسازد؟ پس بهترین برخورد حامیان پزشکیان آن است که شرایط رئیسجمهور را در نظر گرفته و ضمن انتقاد سازنده و ابراز نارضایتی و گلهمندی اصولی و لحاظ کردن ارکان تأثیرگذار قدرت در معرفی کابینه، از خود بگذرند و در راستای “وفاق” آقای پزشکیان را حمایت نمایند.
این نکته نیز باید مدنظر قرار گیرد که آقای پزشکیان دارای پشتوانه سازمانیافته حزبی و سیاسی نیست. بنابراین، فاصله گرفتن جبهه اصلاحات از آقای پزشکیان و عدم حمایت از وی به دلیل انعطافهای او در برابر مراکز قدرت، همانقدر خطاست که فاصله گرفتن آقای پزشکیان از جبهه اصلاحات بهعنوان اصلیترین حامی خود و به امید جلب رضایت مراکز قدرت. البته حمایت از آقای پزشکیان نباید به قیمت فراموشی یا بیتوجهی به مطالبات مردم باشد و اصلاحطلبان در حمایت از آقای پزشکیان و دولت وی نباید توجیهگر خطاها و ضعفهای احتمالی دولت شوند. اصلاحطلبان باید از آقای پزشکیان در تحقق وعدهها و شعارهای وی حمایت کنند و متقابلاً از موضع دفاع از مطالبات اجتماعی و با هدف ظرفیتسازی برای او، خطاها و اشتباهات دولتش را نقد نمایند.