با نگاهی به وضعیت جریان اصلاحات و اصولگرایی در فاصله زمانی کمتر از ده ماه مانده تا یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورایاسلامی، ما میبینیم که جنب و جوشی از سوی این جریانها نسبت به گذشته وجود ندارد. در کُما بودن جریانهای سیاسی بعد از هر انتخابات در ایران همیشه امری طبیعی بوده است اما این کُمای طولانی نگرانکننده است چرا که آنها یکسال مانده به انتخابات از کُما خارج میشدند اما ما میبینیم جریانهای سیاسی اینبار گویی به خوابی طولانی فرو رفتهاند.
در واقع اسفندماه امسال انتخابات مجلس شورایاسلامی در حالی برگزار میشود که پیشبینی غالب کارشناسان کاهش استقبال عمومی است. اتفاقی که البته برای اصولگرایان همواره یُمن داشته و توانستهاند به خواستههای سیاسی خود دست یابند. اما در این بین رؤیای وحدت دیری است مردان اصولگرا را رها نمیکند. رؤیایی که هرگاه زمینهای برای تعبیر یافت، به کابوسی هولآور برای کسانی تبدیل شد که هنوز هم مشتاقانه آن را میجویند. باید ببینیم برنامه اصولگرایان امسال برای وحدت چیست؟
چرا اصولگریان به اجماع نمیرسند
اصلاحطلبان که همیشه در اجماع و ائتلاف موفق عمل کردهاند و کارنامه قابل قبولی داشتهاند معتقدند هنوز با توجه به مشکلات موجود در کشور و وضعیت مردم برای ورود به بحث انتخابات زود است و ما با تغییر برنامه و استراتژی خود در هفتههای آتی وارد میدان انتخابات خواهیم شد و طیفهای اصلاحطلبی در قالب یک اجماع سراسری به انتخابات مجلس ورود پیدا میکند. اما در مقابل اصولگرایان را میبینیم که همچنان در قدم اول خود دچار مشکل شدهاند و هنوز نتوانستهاند به یک اجماع درونی بین گروهها و طیفهای خود برسند. در واقع این جریان همچنان عمده تلاش خود را برای حمله به دولت گذاشته است. اصولگرایان اگرچه همچون رقیب خود با دغدغه «عدم احراز صلاحیت» از سوی شورای نگهبان روبهرو نیستند اما به مراتب با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی که همواره در انتخابات گذشته گریبان آنها را گرفته بود، در چند ماه مانده به انتخابات مجلس یازدهم، بازهم برای چندمین بار به سراغشان آمده است. درواقع اقدام دیرهنگام برای رسیدن به اجماع یکی از دلایل شکست اصولگرایان در انتخابات بوده است که همچنان سرجای خود باقی است.
با نگاهی به کارنامه این جریان در چند سال اخیر میبینیم که آنها همیشه در ایجاد یک ائتلاف درونگروهی ناکام بودهاند. اصولگرایان در سال 1395 با شکست جامعتین در ایجاد ائتلافی از اصولگرایان، آنها را به تلاش برای ایجاد تشکل جمعی جایگزین و شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) وادار کرد. اما جمنا نیز نتوانست طیفهای مختلف اصولگرایان را در کنار هم جمع کند. این انشقاق در حدی پیش رفت که بعد از آن شاهد بروز نواصولگرایانی از سوی محمدباقر قالیباف بودیم که قرار بود بنیانهای اصولگرایی را با نگاهی نو تعبیر کند. درواقع جریان قالیباف به عنوان جریان مدعی، خود را در برابر جریان سنتی اصولگرایان قرار داد و به همین دلیل کار اصولگرایان برای رسیدن به لیست واحد خیلی سخت شد.
پس از جدایی محمدباقر قالیباف، جبهه پایداری و جبهه پیروان خط امام و رهبری به انحاء مختلف از بدنه جمنا جدا شدند. چندی بعد “شورای وحدت” با ساختاری منسجمتر برای گردهم آوردن طیفهای مختلف اصولگرایی تشکیل شد. در واقع سیدابراهیم رئیسی شورای وحدت اصولگرایان را پایه گذاشت تا اینبار او محور اتحاد اصولگرایان باشد. شاید تشکیل سریع این شورا بیارتباط با هدفگذاریهای اصولگرایان در انتخابات مجلس پیشرو و حتی انتخابات ریاستجمهوری سال1400 نیز نبود و اصولگرایان برای نیل به اهداف خود تمام تلاششان را برای احیای یک تشکل وحدتبخش دیگر به کار گرفتند که آن هم به نتیجه نرسید.
هرچند محمدرضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری پیش از این از عدم وجود احزاب فراگیر اصولگرا و قدرتمند ابراز نگرانی کرده و گفته بود که در غیبت احزاب فراگیر، یکی از زیانهایی که به کشور وارد میشود آن است که جریانات سیاسی در زمانهایی همچون انتخابات باید تلاشهای بسیاری برای وحدت درونی انجام دهند. در همین راستا در انتخابات 1398 نیز شاهد این موضوع خواهیم بود.
با این حال فعالان این جریان معتقدند که با ساختار ائتلافی وارد میدان انتخابات خواهند شد و “دولت در سایه” برنامه اصولگرایان برای انتخابات آینده مجلس خواهد بود. این را حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب سبز گفته است. او بیان کرده که «ما برای انتخابات آینده مجلس برنامه داریم که با ساختار ائتلافی، دولت در سایه را تشکیل بدهیم تا برنامههای مورد نظرمان را در بزنگاههای مختلف به دولت حاکم تحمیل کنیم.»
کنعانیمقدم گفته که ما مرتب جلساتی درباره انتخابات آینده داریم و روی مسئله ائتلاف کار میکنیم.
با این حال جبهه پایداری که همچنان پرچمدار انشقاق در اردوگاه اصولگرایان است، همچون دورههای قبل به دنبال کاندیدای اصلح میگردند و برای رسیدن به این هدف حاضرند به راحتی از هر فرد و هر تشکیلاتی بگذرند.
محمد سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، گفته که برای انتخابات مجلس یازدهم در تهران فعلاً بنای ما بر لیست مستقل است، چون از سوی جریانهای دیگر شرایط نامشخص است و روند شفافی نمیبینیم.
سلیمانی همچنین با تشریح برنامه جبهه پایداری برای انتخابات مجلس در سطح کشور به ایسنا گفته: «در تهران فعلا بنای ما بر لیست مستقل است چون از سوی جریانهای دیگر شرایط نامشخص است و روند شفافی نمیبینیم اما سیاستهایمان درباره کلانشهرها و شهرستانهای دیگر را هم اعلام میکنیم.»
بررسی فعالیتها و تلاشهای اصولگرایان برای اتحاد در چند سال اخیر نشان میدهد اصولگرایان هنوز نتوانستهاند به اتحادی مستحکم دست یابند و ناچار در هر انتخاباتی در گروههای سیاسی کوچک و غیرمقاوم پا به عرصه میگذارند. اگر چنین کشمکشهایی ادامه داشته باشد و تا روز انتخابات حل نشود، شاید سخت باشد که بتوان اصولگرایان را فاتحان میدان دانست. به هر روی باید دید که اصولگرایان در مقام عمل تا چه میزان میتوانند در دو انتخابات سرنوشتساز پیشرو با یکدیگر همگرایی داشته باشند.