• امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
پارس وی دی اس
11

ناسازگاری اجتماعی جوانان

  • کد خبر : 8520
  • ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۹:۴۰
ناسازگاری اجتماعی جوانان
صدای خاوران-از نظر فرهنگی: ورود جوانان به دنیای بدون مرز از طریق شبکه‌های اجتماعی و مشاهده عینی تبلور فرهنگی سایر جوامع. گذر از یک جامعه یکدست سنتی و پایبند به اصول و معیارهای مشترک به یک جامعه متنوع و متکثر با تفاوت معیارهای فرهنگی و اخلاقی گاه متضاد در کنار کاهش قدرت کنترل‌گرهایی هم‏چون سنت و مذهب و نهایتاً سرگردانی بین مادیت و معنویت در پی تهی شدن جامعه از یک مکتب فکری مثبت و پاسخگو عواملی هستند که ناسازگاری‌های اجتماعی را دامن می‌زنند.

با رشد سریع تکنولوژی به‌ویژه در حوزه ارتباطات، جامعه انسانی با پدیده‌های گوناگونی مواجه شده است که برخی از آن‌ها برای خانواده‌ها و به دنبال آن جامعه چالش‌هایی را به وجود آورده است. این چالش‌ها بیش از همه متوجه سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان حاکمیتی در سراسر جهان است. در کشورهایی که سیاست‌گذاران آن نتوانند پا به‌پای رشد سریع ارتباطات همگام با نیازهای نسل‌های به منصه ظهور رسیده، پیش بروند و برای هدایت و سامان‌دهی به آن‌ها برنامه‌های دقیق علمی داشته باشند این چالش‌ها به یک بحران اجتماعی تبدیل می‌شود و عدم مدیریت بحران می‌تواند بنیان‌های اجتماعی یک ملت و حاکمیت سیاسی یک کشور را مورد تهدید جدی قرار دهد. یکی از این پدیده‌ها ناسازگاری اجتماعی به‌ویژه در جوانان است که بررسی هرچند سطحی آن می‌تواند برای مخاطبین مفید باشد.

قبل از ورود به بحث باید عنوان نمایم که قرار نیست یک مقاله علمی ارائه شود یا به ریشه‌های ناسازگاری از منظر روانشناسی بپردازیم، هرچند برخی منشاء ناسازگاری را در چگونگی رشد شخصیت و با انگ‌های روانشناسی بیان می‌کنند ولی معتقدم که ناسازگاری‌های جوانان را باید در خود جامعه و عوامل اجتماعی جست‌وجو کرد. برای این‏که درک بهتری از ناسازگاری داشته باشیم بهتر است اول «سازگاریی» را تعریف کنیم. برای مفهوم سازگاری تعاریف متعددی از سوی اندیشمندان روان‌شناسی و جامعه‌شناسان ارائه شده است. برخی عنوان داشته‌اند، منظور از سازگاری، رابطه‌ای است که بین فرد و محیط او، به‌ویژه محیط اجتماعی وجود دارد و به او امکان می‌دهد تا نیازها و انگیزه‌های خود را پاسخ گوید. فرد زمانی سازگار است که بتواند بین خود و محیط اجتماعی‌اش رابطه‌ای سالم برقرار کند و انگیزه‌های خود را ارضا کند. مثلاً مک‌دونالد به نقل از آهنی (1389) می‌گوید: “وقتی می‌گوییم فردی سازگار است که پاسخ‌هایی که او را به تعامل با محیطش قادر می‌کند آموخته باشد و به طریقی قابل‌قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا نیازهایی در او ارضا شود. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می‌تواند خود را به طریق زیادی با آن موقعیت تطبیق و سازگاری دهد“.

اما در عرف جامعه، سازگاری عبارت است از قبول نقش، منزلت و مسئولیتی که جامعه به فرد تفویض کرده و پیروی از اصول رفتاری که جامعه به اقتضای هر نقش پیشنهاد می‌کند. بنابراین ناسازگاری عبارت خواهد بود از امتناع قبول نقش و منزلت اجتماعی و سرپیچی از نُرم‏های جامعه و اصول و رفتاری که درخور هر نقش است. شاید به همین دلیل است که از ناسازگاری اجتماعی به عدم انطباق اجتماعی نیز یاد می‌کنند.

ناسازگاری اجتماعی می‌تواند خاستگاه و ریشه‌های گوناگونی داشته باشد. والدین از کودکی و همراه با تعلیم و تربیت رسمی توجه خاصی به رشد شخصیت آزاد و مستقل فرزندان داشته‌اند و فرزندان نیز استقلال اقتصادی و رهایی از وابستگی به خانواده را به‌عنوان یک نیاز جدی برای رشد و تعالی شخصیت خود موردتوجه قرار داده‌اند. این عوامل خودبه‌خود تسلط سنت قدیم را متزلزل ساخته است. تغییر سریع مبانی اخلاق و رفتار در جامعه به علت تغییر از جامعه سنتی به مدرن و پسامدرن نیز بر شدت این فاصله افزوده است. در کنار نیازهای فردی نیازهای اجتماعی هم‏چون شناخت و محبت خانوادگی، روابط عاشقانه و صمیمیت جنسی و در مجموع همه فعالیت‌ها و تعاملات انسانی که برای تضمین بقا در یک جامعه لازم است نیز موردتوجه و نیاز جوانان بوده است. بی‌شک نیازهای کلی فوق شامل زیرمجموعه‌ای از نیازهای اجتماعی هم‏چون نیاز به شغل مناسب، ازدواج، آموزش، بهداشت و غیره است که عدم تحقق به‌موقع هرکدام از آن‌ها امنیت و سلامت جامعه و نهایتاً بقای انسان را به خطر می‌اندازد و هرکدام از آن‌ها به‌تنهایی می‌تواند ریشه بخشی از ناسازگاری‌های اجتماعی باشد. مثلاً امروزه تغییر مفهوم ازدواج نزد جوانان به‌عنوان یک نیاز زیستی از یک هدف اجتماعی و دینی به یک هدف کاملاً فردی با مفاهیم رمانتیک عشقی موجبات یک فاصله عاطفی بین آن‌ها و والدین ایجاد کرده که از آن به‌عنوان نوعی از ناسازگاری اجتماعی یاد می‌کنند!

رشد سریع جمعیت در دهه‌های گذشته و بروز مشکلات اقتصادی در دهه اخیر، تراکم جمعیت مجردی و جوانی را همراه با عدم تعادل بین مرد و زن برای ازدواج به علت کنار گذاشتن دختران مجرد با سنین بالاتر را به دنبال داشته که نه‌تنها می‌تواند خود از ریشه‌های ناسازگاری اجتماعی باشد بلکه تهدیدی جدی برای اهداف استراتژیک کشور در آینده نیز محسوب می‌شود.

در مجموع و به‌طور خلاصه ناسازگاری‌های اجتماعی جوانان را می‌توان در سه دسته جای داد که هرکدام از آن‌ها نیازمند تحقیقات و پژوهش‌های علمی است که در این مقال نمی‌گنجد.

از نظر اقتصادی: میل شدید ارتقاء اجتماعی و اقتصادی در همه طبقات اجتماعی ناشی از توزیع ناعادلانه ثروت که مدرک‌گرایی، پارتی‌بازی و فساد اداری نمونه‌هایی از آن است. هم‏چنین تبعیض شدید در توزیع پست‌های اجتماعی به‌خصوص برای افراد وابسته به هسته‌های قدرت و فاقد صلاحیت علمی و شغلی در کنار اقتصاد بیمار و رانتی با تورم سرسام‌آور و کاهش شدید ارزش پول ملی و ناتوانی دولت در کنترل آن همراه با مشاهده مشقت والدین در تأمین معاش حداقلی خانواده عواملی هستند که ناسازگاری‌های اجتماعی را دامن می‌زنند. 

از نظر فرهنگی: ورود جوانان به دنیای بدون مرز از طریق شبکه‌های اجتماعی و مشاهده عینی تبلور فرهنگی سایر جوامع. گذر از یک جامعه یکدست سنتی و پایبند به اصول و معیارهای مشترک به یک جامعه متنوع و متکثر با تفاوت معیارهای فرهنگی و اخلاقی گاه متضاد در کنار کاهش قدرت کنترل‌گرهایی هم‏چون سنت و مذهب و نهایتاً سرگردانی بین مادیت و معنویت در پی تهی شدن جامعه از یک مکتب فکری مثبت و پاسخگو عواملی هستند که ناسازگاری‌های اجتماعی را دامن می‌زنند.

از نظر سیاسی: انتقال برخی وظایف جامعه به حاکمیت سیاسی به‌ویژه در نظام‌های سیاسی متمرکز از قبیل آموزش، تأمین شغل و مسکن و حتی فراهم ساختن بستر ازدواج در کنار سایر وظایف ذاتی حاکمیتی و ناتوانی دولت‌ها در پاسخگویی به نیازهای مذکور از عوامل ناسازگاری اجتماعی هستند. از طرفی میل به اصلاحات و ایجاد تغییر، داشتن آزادی‌های سیاسی و مدنی، برخورداری از یک سیستم سیاسی دموکراتیک، فراهم ساختن مشارکت شهروندان در تعیین سرنوشت و مواردی از این قبیل لازمه زندگی اجتماعی است که اگر هرکدام از آن‌ها را محدود کنیم با پاسخ‌های منفی ساختارشکنانه مواجه خواهیم شد.

کلام آخر: این‏که با مشاهده رفتارها و مطالبات جوانان که عمدتاً با معیارها و ارزش‌های ما (بزرگ‌سالان) هم‏خوانی ندارد خواسته باشیم به آن‌ها انگ ناسازگار اجتماعی بزنیم نوعی ظلم مضاعف در حق جوانان است و بدین طریق راه به‌جایی نخواهیم برد. همیشه عدم انطباق آن‌ها با آنچه ما می‌خواهیم و ما می‌گوییم دلیل بر حقانیت ما نیست. شاید باگذشت چند نسل و تغییر جهان از نظر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشکل از قالب فکری کهنه ما باشد. چرا ما به فکر اصلاح معیارها و ارزش‌های خود متناسب با گذر زمان نباشیم؟ شاید بهتر باشد قالب‌های خشک و کهنه بزرگ‌سالان شکسته شود و معیارهایی منطبق بر نیازهای جوانان همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی تدوین شود که عدم انطباق و ناسازگاری آن‌ها کمتر باشد. مگر نه این‏که مولای متقیان حضرت علی فرموده‌اند: «فرزندان خود را به رعایت آداب‌ورسوم روزگار خودتان مجبور نسازید، چون آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده‌شده‌اند». (شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 267 ، قم)

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=8520
  • نویسنده : حسین نجاتیان شجاعی
  • منبع : صدای خاوران
پارس وی دی اس

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.