این روزها با نزدیک شدن به انتخابات اسفندماه، همچنان مساله آمدن یا نیامدن اصلاحطلبان، به دغدغه جدی جریان اصولگرا تبدیل شده است. از یک سو حضور اصلاحطلبان، آرایش سیاسی اصولگرایان را تغییر میدهد و به همین دلیل است که آنان مایل هستند هرچه زودتر تکلیف خود را بدانند. اما از سوی دیگر نکته جالب ماجرا اینجاست که اصولگرایان شعار میدهند؛ “اصلاحطلبان از هیچ اقبال عمومی برخوردار نبوده! و ورشکسته سیاسیاند!!”.
اگر این شعار اصولگرایان را بپذیریم، این پرسش را پیش میآورد: اگر اصلاحطلبان از پایگاه رأی برخوردار نیستند، چرا آمدن یا نیامدنشان باید برای اصولگرایان و در کل، برای نظام سیاسی مهم باشد؟ مگر اینکه آنها پایگاه رأیی داشته باشند که بر میزان مشارکت سیاسی مردم تاثیر معناداری داشته باشد. از طرفی این سوال نیز مطرح است؛ آن پایگاهی که در گذشته متعلق به اصلاحطلبان بوده حالا متعلق به کیست؟ آیا سبد رای آنها به سبد اصولگرایان اضافه شده است؟ یعنی مردمی که زمانی به اصلاحطلبان اعتماد میکردند، حال فهمیدهاند که در تمام این سالها اشتباه کرده و حق با اصولگرایان بوده و حال به تفکر اصولگرایی روی آوردهاند؟ که در این صورت، عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات اصلا موضوعیتی ندارد، چرا که بدون حضور آنان هم صفهای طولانی در حوزههای رایگیری شکل خواهد گرفت و نظام قادر خواهد بود اقتدار خود را به نمایش گذارد.
آنچه مسلم است، انتخابات پیشِ رو از این حیث بسیار مهم است که میزان مشارکت مردم در انتخابات میتواند بیانگر بسیاری از مسائل از جمله سرمایه اجتماعی نظام باشد؛ لذا اگر میزان مشارکت، مانند دو انتخابات اخیر پایین باشد، دیگر نه کرونایی هست و نه دولت غیراصولگرایی که بشود کاسه و کوزهها را برسرش آوار کرد، اصولگرایان هم هیچ توجیه و شعار و بهانهای نخواهند اشت.
***
ایپزود اول:
اصلاحطلب و اصولگرا دو جریان سیاسی قدرتمند
اصلاحطلبی و اصولگرایی دو جریان سیاسی قدرتمند، تعیینکننده و تاثیرگذار در معادلات سیاسی و اجتماعی کشورمان به شمار میروند که به طور جدی و فراگیر، از زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، فعالیت این دو جبهه سیاسی آشکارتر و تاثیرگذاری آن بیشتر شد و تاکنون نیز، وجود این دو جریان سیاسی و جریانهای همسوی آنها در موسوم انتخابات رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد.
از آنجاییکه اصلاحطبان برای برگزاری انتخاباتی آزاد، رقابتی و سالم الزاماتی قائلند که باید از سوی حاکمیت فراهم گردد، برای حضور در انتخابات همچنان منتظر فراهم شدن شرایط هستند. اما در آنسو یعنی اردوگاه اصولگرایان، شاهد زایش عجیب نیروهای مدعی اصولگرا با عناوین مختلف هستیم، در منطقه ترشیز نیز پس از بروز اختلافاتی در درون جریان اصولگرا و گلایههای زیاد در انتصاب مدیران منطقه و از طرفی با اعلام نارضایتی از عملکرد نماینده فعلی، انگار تصمیم دارند از برخی از چهرههای منتسب به جریان خود گذر نمایند. نکته جالب توجه اینکه، شنیده میشود برخی از چهرهها و افراد این طیف سیاسی، خود را داعیهدار و پیش قراول این جریان و انتخابات معرفی کرده که این موضوع قطعا تبعاتی منفی بر ایشان در برخواهد داشت.
انتظار برخی علاقمندان و فعالان جریان اصولگرایی این است که با تمام اختلافاتی که با هم دارند و با توجه به تعدد کاندیداهای این طیف، با احترام به پیشکسوتانشان، در همه حال مراعات حال بزرگان این جریان را داشته باشند تا از این طریق آسیب و گزندی که در این چند سال اخیر به فضای سیاسیشان در منطقه وارد شده، ترمیم گردد.
اپیزود دوم:
اتهامزنی؛ رمز بقای اصولگرایان تندرو!
هرچند اصلاحطلبان به طور رسمی و تشکیلاتی، لیست و یا کاندیدایی را معرفی نکرده و منتظر تغییر نگاه حاکمیتی در راستای برگزاری انتخاباتی رقابتی هستند، اما انگار اصولگرایان از هماکنون در پی آن هستند که با طرح اتهامهای واهی، شرایط را بر هر گزینه غیراصولگرا بیش از پیش تنگ کنند و با گزارشهای دروغ و پروندهسازی، زمینه ردصلاحیت گزینه احتمالی نزدیک به اصلاحطلبان منطقه را فراهم نمایند. از سوی دیگر آنها با علم به اینکه بخشی از مردم نسبت به گفتمان “تغییر” در وضع موجود منطقه اقبال نشان میدهند، میخواهند از حالا در مسیر این گفتمان سنگاندازی کنند. به نظر میرسد اصولگرایان تندرو منطقه از حالا شمشیرهای خود را از رو بسته و برای رساندن کاندیدای موردنظرشان به بهارستان، از هیچ حربه و دروغ و اتهامی به سایر کاندیداها فروگذار نمیکنند.
امروز کمتر کسی هست که نداند مدعیان دیروز اصولگرایی که چماق تهدید و تکفیر در دست داشتند و به هر جا میرفتند دم از بازداشت فلان کس منتسب به جریان مقابل میزدند و نیروهای خود را مبرا از هر جرم و تخلفی معرفی میکردند، امروز به دلایل اخلاقی و مالی خانهنشین شدند و حتا نتوانستند رای اعتماد برای یک پُست کسب کنند! امروز گورکنهایی که بیل به دست، پروندههای سالهای قبل دیگران را کنکاش میکنند تا مگر بهانهای پیدا شود، یادشان رفته که اعتبارسنجی سخنان دروغ و شایعات بیاساسشان بارها از سوی مراکز نظارتی و بازرسی با دقت مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته و هیچ یک از اتهامات، دروغها و شایعاتشان مورد تایید نبوده است! هرچند خودشان هم میدانند دروغ پراکنی و اتهامزنیهای بیاساس علیه رقبایشان، هیچ تأثیری بر رأی مردم ندارد، اما گویی ترک عادت، موجب مرض است. آنان امروز باید برای نیروهای اردوگاه خودشان دلواپس باشند که پروندههایی بس سنگین دارند که خدا نکند گند کارشان در بیاید! زیرا اگر تشت رسوایی بیفتد، صدایش تا سالها خاموش نخواهد شد!
اپیزود سوم:
قانون، فصلالخطاب انتخابات!
باید قبول کنیم قانون اساسی اصل را بر این گذاشته که هر زمان سخن از انتخابات به میان میآید “مردم” تعیین کننده سرنوشت خود باشند و البته باید صندوق رای معنا داشته باشد و مردم احساس کنند که میتوانند به صورت رقابتی نمایندگان خود را انتخاب کنند. بنابراین اصلاحطلبان در انتخاباتی آزاد، قانونی، رقابتی، عادلانه و در تراز قانون اساسی کشور شرکت خواهند کرد و منتظر فراهم شدن این شرایط هستند.
اما به نظر میرسد علیرغم آنکه جبهه اصلاحات هنوز هیچ تصمیم تشکیلاتی برای حضور در انتخابات اعلام نکرده، اما اصولگرایان در سطوح بالا نیز نگران حضور اصلاحطلبان شدهاند و برای جبهه رقیب سیاسی خود، به نسخه پیچی روی آورده و علاقمندند که اصلاحطلبان ولو اینکه هیچ کاندیدایی نداشته باشند، در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت کنند تا مشارکت بالا رود. آنان میگویند اگر اصلاحطلبان حضور فعال در انتخابات اسفندماه نداشته باشند، اصلاحطلب محسوب نمیشوند. غافل از اینکه تنگ کردن دایره خودیهای حاکمیت، چیزی به جز ریختن هیزم در آتش خشک و ناامیدیهای اجتماعی نیست. بنابراین بهتر است جریان نگرانِ اصولگرا و دلواپسین جدید، بهدنبال ایجاد فضا برای جذب حداکثری و ایجاد رقابت سالم باشند.