همین چند شب پیش یک شیر ایرانی، پس از ششسال رایزنی و بالا، پائین کردن وارد مام میهن گردید. جفت آن هم قرار است به زودی از ایرلند وارد شود و زاد و ولد کنند تا غرش شیر آسیایی در فلات ایران طنینانداز شود. اینکه ورود این جانور، عدل همزمان بود با شروع تحریمهای جدید علیه ایران یک پیروزی در برابر ترامپ است. یعنی در حالی که باقی کشورها موفق نشدند حتی یک شغال هم وارد کنند، ولی ما موفق شدیم با دور زدن تحریمها یک شیر ژیان وارد کنیم و خط و نشانی برای آنان بکشیم. اما در بعد داخلی یکسری ناهماهنگیهایی به چشم خورده (که برای ما کاملا حل شده است) و تا برای “شیرمان” جابیافتد، زمان میبرد.
۱) بعد از چند مرحله بازدید هیئت اروپایی و تائید محل زندگی عروس و داماد بالاخره شیر که وارد میشود، شش ساعت طول کشیده تا از فرودگاه ترخیص شود. یعنی عندالورود پشم و پت حیوان ریخته! زبان بسته با خودش فکر میکرده لابد ازقسمت ویآیپی قراره وارد بشه، ولی با همین حرکت اول گوشی دستش آمده در مام میهن مراجع تصمیمگیری گوناگونی هستند که البته همه دلسوزند!!
۲) گویا شب از قبل از ورود شیر ما به باغ وحش، یکسری تغییرات جزیی در جانمایی باغ وحش اتفاق افتاده. نه اینکه فکر کنید اتفاق خاصی! یا مثلا پانسیون مورد نظر با تمام امکانات در حد اروپا برقرار است. فقط مقداری از حریمشان که زمین باید گرد بوده و احتمالا باعث افسردگیشان خواهد شد تغییر کابری شده و همسایههای قبلی که پلنگ و ببر بودهاند به دلیل پارهای مسائل به ضلع دیگر باغ وحش منتقل شده و خانواده جناب گرگ و احتمالا گورخرها، همسایه دیوار به دیوارشان شدهاند که به مرور زمان شیر ما با این مساله هم کنار خواهد آمد.
۳) مدیر باغ وحش مربوطه در مصاحبهای که داشتند، ضمن ابراز خرسندی از ورود شیرها به کشور عنوان کرد؛ ما فعلا برنامهای برای زاد و ولد نداریم!!!! چغوک زرد خبر آورده؛ قیافه شیر بعد از شنیدن این خبر مثل گربه آبکشیده شده!!! یعنی انصافا این همه برو و بیا و بالا پائین کردن دو تا حیوان بیگناه اگر برای زاد و ولد نیست پس برای چیه؟ آقا اگر قرار به دیدن از پشت میله بود که از انگلیس تا ایرلند راهی نبود، با اسنپ میرفتن!! (البته این مصاحبه حکمتی داشته که در بند ۵ عرض میکنم)
۴) اگر چه ما ایرانیها مهمان نوازیم، ولی زود هم با بقیه پسرخاله میشویم. گفتم تا اونهایی که مسئول هستند، باز کالباس و موش مرده و گوشت خر به خیک اینها نبندند، اینها فرنگ رفتهاند. چون شنیدم اون دو ببری که رئیسجمهور کشور خیلی دلسوز و دوستمان روسیه داده، یکیش به سلامتی سقط شده، اون جفتش هم مشمشه گرفته! روسها گفتند از خورد و خوراک حیوانها بوده. ولی تجربه به ما میگه روس جماعت هیچکاری را به سرانجام نمیرساند. چند ساله سامانه “اس300” قراره برای ما بفرسته! هر سری یک انقلتی میآورد. بگذریم وارد مسائل امنیتی نشیم یا جفت ببر، مرضناک بودند یا از رده خارج. والا روسیه جنس خوب به کی داده که ما دومی باشیم.
۵) بعد از ورود شیر به کشور یکسری دوستان دلسوز با راهنمایی یکسری دلال دلسوزتر به این نتیجه رسیدند که با توجه به قیمت کف بازار و جلوگیری از خروج ارز به عوض ایرلند جفتش را از دیگر کشور دوست و برادر چین وارد کنیم. (هر چه ما توضیح دادیم که آقا این زبان بستهها مجانی وارد شدهاند، افاقه نکرد) لذا اظهارنظر مدیر باغ وحش از سیستم به مرگ گرفتیم تا به تب راضی شود، بوده است. خوب که فکر میکنم بد فکری نیست. شیر چینی یک کم چشم بادامی است، در عوض هم لب شتری است و هم دماغ عملی! از خروج ارز هم جلوگیری شده، و مقداری از پول نفتمان از چین تهاتر میشود و مهمتر اینکه یکبار دیگر به کمک چین تحریمها را دور میزنیم!
پاورقی: من از همین فرصت سوءاستفاده کرده و عرض میکنم که برای بچه های بالا سوءتفاهم نشه! عرایض بنده در باب شیر انگلیسی و …. هیچ ربطی به فعالین محیط زیستی نداره. تخصص ما در مسائل محیط زیستی تا همین حد است که فرق گربه با پیشی گربه را تشخیص دهیم. گفتم که فکر بد نکنید.
مخلص همه: عقلِعالم