بازگشت دونالد ترامپ به كاخ سفيد، آنهم در شرایطی که حاکمیّتِ مجلس سنا و مجلس نمایندگان در اختیار جمهوریخواهان قرار گرفته، به وی قدرتی میدهد تا تغییرات مورد نظرش را بدون مانع انجام دهد. همین امر موجب گردیده تا کارشناسان و تحلیلگران در باب رويكرد احتمالي ترامپ در ارتباط با ايران، گمانهزنيهايی مطرح نمایند و به قول سیدحسین موسویان دیپلمات پیشین، «یکی از بنیادینترین سؤالاتی که بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ذهنها نقش بسته این سؤال است که سیاستهای ترامپ در برابر ایران چه خواهد بود؟» و در همین راستا، صاحبنظران به بررسي اين موضوع میپردازند كه آيا ایران بايد با دولت جدید آمریکا وارد گفتوگو شود يا ضمن حفظ سياستهاي پيشين، گامهايي به سمت تغيير دكترين هستهاي بردارد. در این شرایط، برخي مقامات ايران محتاطانه از آمادگي تهران براي رايزني گفتند، در حالیکه برخي ديگر مخالف گفتوگو هستند. با این حال، اخيراً عباس عراقچي وزير امورخارجه كشورمان، در حاشيه جلسه هيأتدولت به خبرنگاران گفت: «كانالهاي ارتباطي ميان ما و آمريكاييها همچنان وجود دارد.»
برخی دیگر از صاحبنظران هم معتقدند برای تحلیل ارزیابی سیاست ایران در ارتباط با دولت دوم ترامپ، روش منطقی آن است که منتظر ترکیب احتمالی کابینه او بهویژه مُهرههای کلیدی آن ماند و آن زمان است که باید پلَنهای مختلف “تعامل” یا “تقابل” با ترامپ را بررسی کرد. آنچه مسلّم است، رویکرد ایران در این ارتباط از اهمیت خاصی برخوردار است.
در مجموع دو دیدگاه در این خصوص وجود دارد. عدهای از تحلیلگران بر این باورند با توجه به ویژگیهایی فردی و شخصیتی ترامپ و نیز وضعیت فعلی ایران و منطقه، باید به دنبال مذاکره و تعامل باشیم. بهعنوانمثال، ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: «وضع موجود و تکیه بر سیاستهای نخنمای تکراری قابل ادامه نیست.» و غلامعلی رجایی استاد دانشگاه و فعال سیاسی هم معتقد است: «اگر ما قصد داشته باشیم مذاکره با آمریکا را عقب بیندازیم، سرانجام رابطه ایران و آمریکا بهجایی نخواهد رسید و مشکلی حل نخواهد شد. بسیار دشوار است که بتوان چهارسال منتظر ماند تا فرد دیگری در آمریکا به قدرت برسد و بعد با او مذاکره کرد. این در حالی است که آمریکا در منطقه اثرگذار است و این موضوع را نمیتوان انکار کرد.»
وی میافزاید: «البته موضوع رابطه با آمریکا در سطحی فراتر از دولت تصمیمگیری میشود و دولتها، تنها اجراکننده هستند. در ماجرای برجام نیز آقای ظریف بهصراحت گفتند که ما تنها مجری بودیم و تصمیمات در جای دیگری گرفته میشد. به همین دلیل در شرایط کنونی تصمیم درباره نحوه مواجهه ایران و آمریکا را باید در چارچوب تصمیماتی در نظر گرفت که در سطح بالاتر از دولت گرفته میشود. آقای روحانی با توجه به صحبتهایی که با مسئولان ارشد کشور داشتند، اجازههایی کسب کردند که در نهایت به گفتوگوی مستقیم توسط آقای ظریف و جانکری و توافق برجام منجر شد. به همین دلیل اگر آقای پزشکیان به دنبال حل ریشهای و اساسی مشکلات بین ایران و آمریکا است باید تلاش کند هماهنگیهای لازم را با مسئولان ارشد کشور بهعمل آورده، شرایطی فراهم کند که دولت بتواند وارد این مسیر شود.»
ابوطالبی مشاور سیاسی حسن روحانی هم معتقد است: «دوران دیپلماسی پنهان و مذاکرات موردی به سر آمده و اعلام آمادگی برای مذاکرات ِهستهای صِرف بیفایده است… باید با طرحی جامع برای مذاکرات همهجانبه مستقیم و علنی با آمریکا گام برداشت.» زیرا به گفته مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی، «اگر ایران نخواهد به مذاکره تن دهد، هم شرایط سختتر میشود و زمینه نزدیکشدن هرچه بیشتر دولت ترامپ با تلآویو برای سختکردن شرایط بر ایران فراهم خواهد شد که ممکن است در آن شرایط هر اتفاق سختی رخ دهد.»
اما دياكو حسيني، تحليلگر سياست خارجي بر اين باور است؛ «در حال حاضر، مقامهاي ايراني رويكردي محتاطانه دارند.» و میافزاید: «تهران نميخواهد در اين مرحله وارد مسيري خصمانه با ترامپ شود، اما همچنين به دنبال اين نيست تا بلافاصله بازگشت رييسجمهوري آمريكا به قدرت را خوشآمد بگويد. با اين حال ايران، پنجرههاي گفتوگو و مذاكره با دولت ترامپ را كاملاً نبسته است.»
برخی دیگر هم، همچنان مذاکره با آمریکا را خط قرمز معرفی میکنند و حتی از رویارویی نظامی با آمریکا استقبال مینمایند و تفکرات تحریککننده را اشاعه میدهند در حالیکه به گفته ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی «شعارهای تحریککننده و ادعاهای بلندپروازانه که موجب نظامی شدن چهره کشور شود و حضور فرماندهان نظامی را در هر محفل و مراسمی برجسته نماید، با هر توجیهی که صورت پذیرد، افکارعمومی جهان را ضد ما بسیج و دست دیگران برای ماجراجویی علیه ما را بازتر خواهد کرد. باید یادآوری کرد که با توجه به توان نامحدود زرّادخانه و مزیّت مطلق نظامی آمریکا، تصور بازدارندگی نظامی، سادهانگاری است و میتواند اشتباه محاسبهای سنگین و پرهزینه باشد. بازدارندگی تنها در چارچوب تدابیر سیاسی هم واقعبینانه است هم ممکن.»
اما تجربه دوره اول رياستجمهوري ترامپ نشان داده است وی سياستهايي در قبال جمهورياسلامي ايران اتخاذ نمود كه به باور بسياري، مسير تعامل دو كشور را بهطور اساسي دگرگون كرد. ترامپ توافق هستهاي را که در قالب پنج بهعلاوه یک دست آمده بود، ناكارآمد خواند و با ترور سردار سليماني، روابط را پيچيدهتر کرد. در مجموع، سياست “فشار حداكثري”، محور سياست خارجي دولت ترامپ در قبال ايران بود و در همين زمان بود كه فروش نفت جمهوري اسلامي ايران به پايينترين سطوح خود رسيد. بر اساس همین تجربه است که برخی معتقدند اکنون هم كه مجدد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جديد در آمريكا انتخاب شده، احتمالاً همان سياست فشار حداکثری و منجمله فشار بر خريداران نفت ايران را دنبال كند و آنها را به كاهش همكاري با تهران و حركت بهسوی تأمينكنندگان ديگر سوق دهد.
برخی دیگر از تحلیلگران هم در بررسي احتمالي از روابط ایران و آمریکا در دوره جدید، معتقدند که ترامپ امروز با ترامپ دورهی اول ریاستجمهوریاش تفاوتهای جدّی دارد و با توجه به رویکرد اقتصادمحور ترامپ، میتوان با او به یک تعامل و توافق رسید. اما اغلب تحلیلگران معتقدند که در روابط ایران و آمریکا، بايد موارد و فاكتورهای دیگری را هم در نظر گرفت و يكي از مهمترين فاكتورهاي اثرگذار، “پرونده هستهاي” ايران است که در حال حاضر نسبت به زماني كه ترامپ از برجام خارج شد، تحول و پيشرفتهايي در آن به وقوع پيوسته كه سبب پيچيدهتر شدن حل موضوع شده است. اين در حالي است كه ترامپ در مبارزات انتخاباتي خود همواره بر موضوع هستهاي ايران تأكيد نموده و ادعا كرده ايران نميتواند داراي بمب اتمي باشد.
در كنار اين موضوع، “تحولات منطقه” نیز بر تصميمهاي احتمالي ترامپ تأثیرگذار خواهد بود و يكي از مهمترين فاكتورهايي كه بايد در نظر گرفت، رفتارهای بنيامين نتانياهو است كه تلاش خواهد كرد با انجام اقدامات تنشزا، سياست دولت ترامپ را در قبال منطقه خاورميانه و ايران، به سمتوسوی مطلوب خود حركت بدهد و همزمان روايتهايي را براي مقامات آمريكا مبني بر بيفايده بودن هرگونه تعامل با ايران را غالب سازد. در مجموع، تلاش نتانياهو اين خواهد بود كه مسير و ميدان بازي را بهگونهای تعريف كند كه ترامپ مجبور به همراهي با آن شود.
برخی دیگر از كارشناسان هم معتقدند که يكي از عوامل كليدي كه در این رابطه بايد مورد تأمل قرار بگيرد، آن است كه “موقعيت ايرانِ امروز” متفاوت از چهارسال پيش است؛ يعني زماني كه ترامپ براي اولينبار در 2016 رئیسجمهور شد ايران در موقعيت خوبي قرار داشت. تهران در آن زمان بهتازگی توافق هستهاي را امضا كرده بود و بسياري از تحريمهاي بينالمللي لغو گردیده بود و به ايران اجازه ميداد نفت خود را در بازار جهاني بفروشد. شركتهاي اروپايي، ازجمله غولهاي خودروسازي، هواپيماسازي و داروسازي، براي سرمايهگذاري وارد ايران شده بودند. اكنون اقتصاد ايران در قياس با چهارسال پيش در شرايط متفاوتتري قرار دارد. شاید در همین راستا باشد که كمال خرازي، وزيرخارجه پيشين به شبكه الميادين لبنان گفته بود: «اگر ايران با تهديدي موجوديتي مواجه شود، سياست هستهاي خود را بازنگري خواهد كرد. اين موضوع همچنان روي ميز است. ما در حال حاضر توانايي فني توليد سلاحهاي هستهاي را داريم و در اين زمينه مشكلي نداريم.»
پرونده هستهای
مذاکرات بین ایران و آمریکا در زمینه “برنامه هستهای ایران” از جمله موضوعاتی است که در مرکز توجه قرار دارد. از یکسو، رسیدن به توافقی که مورد رضایت دو طرف باشد میتواند موجب لغو یا کاهش تحریمهای گستردهای شود که طی سالهای گذشته بر اقتصاد ایران فشار آوردهاند. از سوی دیگر، ادامه تحریمها و عدم دستیابی به توافق میتواند تحریمهای اقتصادی بیشتری را به همراه داشته باشد و فشار بر اقتصاد ایران را افزایش دهد. به هر صورت يكي از مهمترين فاكتورهاي مهم، پرونده هستهاي ايران است زیرا چالشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران، به فرصتی برای نتانیاهو تبدیل شده تا از رهگذر حل نشدن منازعات بر سر برنامه هستهای ایران، به دنبال ترغیب اروپا برای صدور قطعنامه نشست آتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و متعاقب آن جلب حمایت ترامپ برای پیشبرد اهداف خود از جمله بازگشت “اسنپبَک” و تلاش برای حمله به تأسیسات هستهای ایران باشد.
در همین ارتباط اخیراً رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران سفر کرد و در پی تنظیم گزارشی است که میتواند بخشی از سوءتفاهمات میان ایران و آژانس را حل کند و نقشه راه روشنی را ترسیم کرده تا آژانس و البته تروئیکای اروپا واکنش متناسب با همکاری ایران داشته باشند. در این صورت، رسیدن به توافق و عبور از ابهامها و چالشها میسّر است، ولی اگر کج دار و مریز رفتار کنند تا در نهایت زمینه فعال شدن اسنپبَک فراهم شود، ایران نقش یک قربانی را بازی نخواهد کرد و با هر کنشی، واکنشی قاطع و سریع نشان خواهد داد.
گروسی در این سفر ضمن بازدید از فردو و نطنز، دیدارهایی نیز با مقامات کشورمان داشت. رئیسجمهور در دیدار با گروسی تصریح کرد: «ما همانگونه که از پیشتر و بهطور مکرر حُسن نیّت خود را ثابت کردهایم، آمادگی خود را برای همکاری و همگرایی با این نهاد بینالمللی بهمنظور رفع ابهامات و شُبهات ادعایی درباره فعالیت صلحآمیز هستهای کشورمان اعلام میکنیم، گرچه امروز دنیا نیز به این باور رسیده که ایران اسلامی به دنبال صلح و امنیت در جهان است.»
در پایان، به قول “ابراهیم اصغرزاده”، فعال سیاسی اصلاحطلب «چه با ترامپ چه بیترامپ، زمان به ضرر ماست. فرصتها بهسرعت ابر و باد میگذرند. نکته کلیدی ماجرا این است که وضع موجود و تکیه بر سیاستهای نخ نمای تکراری قابل ادامه نیست. مسئله اصلی که فعلاً روندهای اصلاحی را تحتالشعاع قرار داده، مسئله منازعه ایران و آمریکاست. این نزاع طی سالهای گذشته از سطح ادراک ایدئولوژیک و تعارض منافع فراتر رفته و به سطح تهدید موجودیت و تضاد هویتی میان دو کشور رسیده است. اگر بتوانیم از این انزوای خطرناک خارج شویم گام بلندی جهت توسعه کشور برداشته خواهد شد. یکی از عواملی که تاکنون مسیر توسعه کشور را مسدود ساخته است همین انزوای مطلق ما در صحنه بینالمللی و تردید جهانی علیه مقاصد و اهداف ایدئولوژیک ماست.»