این شماره را به احترام ملت افغان با این عنوان آغاز میکنیم، باشد که این ملت روی خوش آزادی و عدالت را ببینند.
کتاب خلیلی شاعر افغان و ایران نگارش دکتر محمد سیاسی به سال 1389 توسط بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در 218 صفحه منتشر و در اختیار اهل پژوهش قرار گرفت.
نام افغان، نخستینبار در جغرافیای مجهول المؤلف حدودالعالم دیده شده و در تاریخ یمنی نیز از آنان بهعنوان یکی از ارکان جنگی سلسله غزنوی یادشده است. ابوریحان بیرونی نیز در کتاب ماللهند مینویسد قبایل افغانی در ناحیه کوهستانی مجاور دره سند (یعنی منطقه جبال سلیمان) مسکن داشتهاند. باری نام افغانستان نهتنها قوم افغان (پشتون) میزیند، بل گروههای چندمیلیونی از تاجیکان و هزارگان و لُران و کردان و بختیاران و بلوچان و عده کثیری ازبک و ترکمن و هندی و عرب و یهودی نیز زندگی میکنند.
بعد از قرن هجدهم سوای بیسامانیها و از هم پاشیدگیهای داخلی، افغانستان «منطقه حیاتی» انگلستان قرار گرفته بود و بهعنوان سدی از برای نفوذ ناپلئون و روسها به هندوستان تلقی میشد.
نظام انگلیسی که در اختیار داشتن افغانستان را بهمنظور ارتباط داشتن با هندوستان حیاتی میدانست، در 1297با تجربیات تازهتر و با شناخت بیشتری از مردم افغانستان وارد این منطقه شد.
نقشهای که انگلیسیها بهوسیله امیرعبدالرحمان خان در افغانستان اجرا کردند موجب تفرقه و ایجاد دو دستگی مذهبی شد. ناصرالدینشاه در این زمان سلطنت میکرد. او نیز اسلام را سدی از برای پیشبرد اهداف و اغراض خود میدانست و از تشکل مسلمانان هراسناک بود.
زندگی خلیلی با شروع عصر جدید در تاریخ افغانستان آغاز میشود. او فرزند دورانی است پر التهاب و پرحادثه که در پایانش افغانستان برای چند دهه وضعی پایدار ولی شکننده یافت.(از متن کتاب)
ضمن توصیه به خواندن کتاب فوق شعر ایشان را تقدیم میکنیم.
«امتحان حيات»
فضاي سينـه قفس گشت، آشيان دگـر
که مـرغ دل دهـد آزاد سـر، فغان دگـر
به زيـر اين فلم فتنـه بـار، راحت نيست
خوشـا که رخت بـرم زير آسمـان دگـر
به امتحـان حيات آن قـدر خجل مانـدم
که مـرگ نيـز نيامـد بـه امتحـان دگـر
حريـم کـوي خرابـات عشـق، باد آبـاد
کـه مـا سـراغ نـداريـم آستـان دگــر
ز سوز سينه شمـع است حال ما روشـن
چه لازم است در اين بزم ترجمان دگـر
جهان اگرچه به من حلقه شد، ندارم غم
خيـال يـار و گريبـان و صد جهـان دگـر