«تکلیف»، لغلغه زبان پایداریها شده است، حکایت امروز و دیروز هم نیست، هربار که تصمیمی خلاف جهت حرکت رود بگیرند، بلندتر این واژه را تکرار میکنند، میگویند «تکلیف» بود و «تکلیفگرا» بودیم. تکلیفی که هربار یک زخم بر بدنه جریان اصولگرا میزند اما آنها تصمیمی برای کنار گذاشتن این تکلیفگرایی مخصوص خودشان ندارند.
حتی موعد انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری که میرسد پایداریهای سیاست، تکلیفگراتر هم میشوند، آنقدر که گوششان بدهکار هیچ حرف وحدتگرایانه بزرگان جریان راست نباشد و ساز خود را کوک کنند. تحرکاتی که طی چند انتخابات گذشته بارها و بارها اصولگرایان را در موقعیت سختی قرار داده و حتی تا پای هزینه دادن بخاطر این وحدت شکنی پایداریها رفتهاند مانند آنچه در انتخابات مجلس نهم و دهم رخ داد یا ریاستجمهوری یازدهم.
*پایداریها آفتابی شدند
این روزهای نزدیک به انتخابات مجلس یازدهم سروکله پایداریها که مدتی به اغمای نصفه و نیمه رفته بودند در فضای سیاسی کشور پیدا شده است. روزگارِ دوری از سیاست برایشان سخت آمده و به تکاپو افتادهاند تا بار دیگر جای پایی در ساختار قدرت برای خود پیدا کنند، و چه نهادی بهتر از پارلمان برای آنها که روزگاری دورتر پایگاه اصلی قدرتشان بوده است. خاصه آن روزهای مجلس نهم که عِده و عُدهشان در مجلس هم بیشتر از این روزهای مجلس دهم بود.
حلقه پایداریها در مجلس دهم اما کوچکتر از آن بود که بخواهند از آن قِسم سازهای ناکوک بزنند، پرحاشیهترینشان کریمی قدوسی بود که بارها اظهارات کذب او علیه دولت و وزرا حاشیهساز شد.
تعداد پایداریها در مجلس دهم آنقدر کم بود که حتی مجبور به ادغام در فراکسیون اصولگرایان شدند و مانند مجلس پیشین تن به تشکیل فراکسیونی مجزا ندادند. این حلقه کوچک 25 نفره اما گویی در ماههای آخر مجلس دهم درحال تحرکاتی جدا از دیگر اصولگرایان مجلس است، تحرکاتی که رنگ و لعاب انتخاباتی بودن میدهند. مانند حرکتی که روز یکشنبه محمدجواد ابطحی از چهرههای شاخص این جریان انجام داد و یکباره وارد گود رقابت بر سر صندلی ریاستمجلس شد آنهم در شرایطی که فراکسیون متبوع او یعنی فراکسیون ولایی از معرفی کاندیدا برای ریاستمجلس سر باز زده بود و حامی کاندیداتوری لاریجانی شده بود.
ورود ابطحی به انتخابات هرچند آوردهای جز 9 رأی برای او نداشت اما بدون شک یک «سورپرایز سیاسی» بود. سورپرایزی که در پسِ آن باز هم ردپای تکلیفگرایی این چهره پایداریچی دیده میشود. آنچنان که خود او نیز صراحتاً به این موضوع اعتراف کرده و گفته است این کاندیداتوری در راستای عمل به «تکلیف» و «اتمام حجت» کردن با دیگر اصولگرایان بوده است. هرچند این اتمامحجت حتی از سوی همراهان پایداری او در پارلمان هم چندان جدی گرفته نشد و بیش از نصف آنها حاضر به رأی دادن به او نشدند.
*خوابی که پایداریها برای انتخابات مجلس دیدهاند
پایداریها بدون شک برای انتخابات مجلس خوابهایی دیدهاند، آنها بیصبرانه منتظر بازگشت به پارلمان هستند و از مدتها قبل بساط جلسات انتخاباتی خود را پهن کردهاند. آنها هرچند میگویند قرارشان بر دادن لیست مجزا نیست اما این را هم گفتهاند که «اگر امر دایر به تنها بودن و انجام تکلیف شود، حس این است که انجام تکلیف مهمتر از تنها بودن است.» اِنقُلتی تکراری که همان ابتدای کار پیشروی اصولگرایان گذاشته شده است. آنها گویی باز هم میخواهند بر همان مدار گذشته پیش بروند، «نه وحدت کنند، نه مدارا»، تکلیف را خودشان تشخیص دهند و تکلیفگرا هم شوند، تکلیفی که همواره آنها را در مسیر تکرَوی و سهمخواهی قرار داده است.
پالسهایی که این روزها از درون این جریان به بیرون فرستاده میشود، امید درس گرفتن آنها از تکلیفگرایی وحدتشکنانهشان را هم کمرنگ کرده است، گویی پایداریها قرارشان بر حرکت در همان مسیر پیشین است. میگویند اهل وحدت هستند، میگویند لیست جدا نمیدهند، میگویند دور میزهای تصمیمسازی جریان راست مینشینند اما از همان اول اِنقُلت آخر را هم بلند اعلام میکنند؛ «امر به تکلیفی جدا از تکلیف اصولگرایان شود راهشان را جدا خواهند کرد.»