«نمازجمعه» نماد و نمودى است که به هم پيوستگى فرد و اجتماع و نيز همپا و همراه بودن ماده و معنا و سياست و ديانت را، يکجا نشان مىدهد. اما دريغ و تأسف که مسلمانان، از آغاز اسلام تاکنون اين فريضه بزرگ و پربرکت را آنگونه که خداوند مىخواست، اقامه نکردهاند و با توجه به نيازشان به برپايى درستِ نمازجمعه همت نگمارده و از آن استفاده صحيح و لازم را بعمل نياوردهاند.
گرچه سرگذشت نمازجمعه در جوامع شيعى بهطور عموم، و در ايران اسلامى بهخصوص، نيازمند بررسى و پيگيرى است، که در جاى خود بايد بدان پرداخته شود؛ ولى آنچه سزاوار است از آن ياد شود، زنده شدن نمازجمعه به برکت انقلاباسلامى و استقرار نظام جمهورىاسلامى ايران در اين کشور است.
اما متأسفانه کار بدانجا رسيده که براي آمدن مردم به مسجد و نمازجمعه، نياز به تبليغات و اعلام است. سئوال اينجاست آيا در طول تاريخ رفتن مردم ايران به مساجد، تابعي از اراده حکومت بوده است؟!
واقعيت اين است که حضور مردم در مساجد و نمازجمعه و ارتباط آنها با روحانيت بسيار کمتر از گذشته شده است و اين در حالي است که در طول حدوداً 1400 سالي که اسلام وارد ايران شده، هيچگاه روحانيت تا بدين اندازه امکان تبليغ دين را نداشته است. پس چه شده که40سال بعد از پيروزي انقلاباسلامي که همه تريبونها در اختيار مبلغان ديني بوده، مساجد خلوتتر شده است؟
وقتي برخي محترمين تريبوندار در شهرهاي مختلف، کلامشان به نفي و طرد منعقد ميشود، معلوم است که طردشدگان و نفيشدگان هم به همان سياقي که با آنان رفتار شده است، برخورد خواهند کرد. بنابراين ائمهجمعه چنانچه ميخواهند کلامشان جوهر سخن پدر داشته باشد و از سوي همه فرزندان حرمت يابد و اجرا شود، بايد کلام پدرانه داشته باشند و از طرد فرزندان امت با رفتارها و گفتارهاي يکسويه بپرهيزند.
درس معلم ار بود زمزمه محبتي
جمعه به مکتب آورد طفل گريزپاي را
مطمئناً اگر صحبتهايي که از تريبونهاي نمازجمعه پخش ميشود مردم را به وحدت، انسجام، مهرباني، دوستي، صلح و آشتي نزديک کند و اثري از تفرقهانگيزي و خط و نشان کشيدن و دستهبندي بين مردم در آن وجود نداشته باشد، مردم استقبال بيشتري از نمازجمعه دارند. تريبون نمازجمعه بايد تريبون همبستگي ملي باشد. ائمهجمعه بايد الگو و اسوه مردم باشند و از نظر گفتار و کردار و سلوک، بايد ادب را رعايت کرده و احترام به مردم را حفظ کنند به مردم احترام بگذارند و از الفاظ محترمانه استفاده نمايند. اينکه ائمهجمعه بايد مطالب سنجيده را مطرح کرده و از بيان موضوعات بيپايه و اساس پرهيز کنند، صحبت گزافي نيست.
از طرفي ما معتقديم در نمازجمعه بايد مسائل سياسي را مطرح کرد، اما سياستي که در جهت وحدت مردم و مصالح ملي باشد نه حمايت از يک جريان سياسي خاص و تخريب يک جناح سياسي ديگر. مردم ما سياسي هستند اما نبايد به اسم سياسي بودن بينشان تفرقه بيفتد و با هم دشمن شده و درگيري پيدا کنند. موضوعات سياسي بايد به معناي عام و کلي در نمازجمعه مطرح شود، ولي با اين حال خود امامجمعه نبايد جناحي باشد. تريبون نمازجمعه و دفتر امامجمعه نبايد وابسته به يک جناح و جريان خاص سياسي باشد و امامانجمعه بهعنوان دشمن جناح ديگر در ذهنيت مردم تلقي گردند، زيرا اين امر باعث تفرقه بيشتر ميشود. لذا امامانجمعه بايد نقش پدر را در يک خانواده بازي کرده و آرامش را در جامعه برقرار سازند.
نمازجمعه بايد مردم را به سمت اخلاق و معنويت پيش ببرد. هيچ عالِم اخلاقي از الفاظ ناپسند در درس اخلاق خود استفاده نميکند. هيچ عالِم وارستهاي به خود اجازه نميدهد در تريبون اخلاق و عرفان از ادبيات نامناسب استفاده گردد. پيامبر فرمودند؛ «من براي مکارم اخلاقي مبعوث شدهام»، لذا انتظار آنست که از تريبونهاي نمازجمعه الفاظ محترمانه و مؤدبانه بيان شود.
بعضي نمازجمعهها به دليل آنکه امامجمعه، فرد عالم و دوستدار نسل جوان است و علم و دانش لازم را دارد و اخلاق و ادب را رعايت ميکند، ميتواند جوانان را بهخوبي جذب کند. اما متأسفانه در بعضي از شهرها گاهي حرفهايي از تريبون نمازجمعه شنيده ميشود که جوانان را از نمازجمعه فراري ميدهد. قطعاً اين نوع برخورد با نسل جوان باعث ميشود که از دينگريزان شوند. امامجمعه نقش بسيار زيادي در جذب و يا دفع جوانان دارد.
بسياري بر اين باورند علت اينکه الان برخي از نمازهاي جمعه خلوت است و اغلب پيرمردها و پيرزنها در آن شرکت ميکنند و جوانان در آن حضور پيدا نميکنند، دو مورد است. يکي به دليل خالي بودن ائمهجمعه از علم و دانش روز و ديگري عدم بهکارگيري مسائل اخلاقي و ادبيات ديني وزين. جوانان اينها را کمتر ميبينند. يعني علم و دانش و عقلانيت کمتري در سخنان برخي ائمهجمعه ميبينند و انگيزهاي براي حضور در نمازهاي جمعه پيدا نميکنند.
اميد که ائمهجمعه اين منطقه با برنامهريزي دقيق در پي جذب حداکثري به خصوص جوانان برآيند و دفاترشان را بر روي تمامي جناحهاي سياسي به معناي واقعي باز نمايند و اجازه ندهند عدهاي معدود مثل گذشته با جريانسازيهاي خاص و طومارنويسيهاي سليقهاي و ايجاد فضاي ملتهب، موجب تفرقه و دور شدن مردم از اين اجتماع سياسي و ديني شوند.