• امروز : سه شنبه, ۴ دی , ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 24 December - 2024
پارس وی دی اس
11

باور داريم، مي‌توانيـم!

  • کد خبر : 7181
  • ۰۷ تیر ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۷
باور داريم، مي‌توانيـم!
صدای خاوران-می‌دانم و باور دارم که از هر آن‌چه در دنیاست، به من و تو، بیشتر از سهم‌مان ثروت رسیده. بیش از سهم‌مان دلخوشی داریم و خواسته‌ها و آرزوهای‌مان حد و مرزی نمی‌شناسد. اگر دنیا ترازو داشته باشد، ما در کفه سنگین‌تریم! پس بیایید به پاس سهم بیشتری که داریم بهایی بپردازیم؛ سرپناهی فراهم آوریم اگر سقفی داریم، آرام کنیم اگر شبها آرام می‌خوابیم، سیر کنیم اگر می‌خوریم و بپوشانیم اگر می‌پوشیم، بخندانیم اگر می‌خندیم و این تصویری که شاید همه ما با انواع متفاوتش روبه رو باشیم را ازیاد نبریم.

به نظرم همیشه می‌توان بحث‌های سیاسی کرد. راست و دروغ‌های افرادی که مثل ما فکر نمی‌کنند را دست‌مایه غیبت و تهمت قرار داد. ناهنجاری‌های اجتماعی را به رخ کشید، جنگ احزاب، نبرد پشت باندهای قدرت، زد و بندهای جناحی و جنگ‌های زرگری را برای مظلوم‌نمایی با ماندگاری برملا کرد، حتی نقدهای پرآب و تاب نوشت یا مهم‌تر از همه ثروت‌های برباد آورده را به چالش کشید، می‌توان در هر محفل و جمعی حضور یافت و ادعای مردمداری داشت یا به خانه آدم‌های ندار سر زد و با دیدن مشکلات‌شان آن‌ها را باور کرد. می‌گویند دیدن “باور” ایجاد می‌کند. ابتدا می‌بینی ، تصور می‌کنی و سپس باور

مدتی است تصویری را می‌بینم اما هنوز نتوانسته‌ام باورش کنم. تصویری ساده از یک خانه با پنج فرزند قد و نیم قد که دوتای آنها در آستانه تشکیل زندگی‌اند اما برای خرید جهیزیه‌شان مشکل دارند. کار می‌کنند اما کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد، صاحب‌خانه اجاره را دو برابر کرده، صاحب کار تهدیدش کرده که اگر به یک چهارم حقوق قانون کار رضایت ندهد، اخراج می‌شود. برای تهیه داروی مادرش حقوق دو ماه‌اش را باید بدهد و …

این تصویر، قصه نیست که مادر بزرگ برایمان می‌خواند. نقاشی کودکی نیست که در تصوراتش اغراق کرده باشد. این تصویر عین واقعیت است و فکر هیچ‌کس به سراغ آسیب‌های اجتماعی که از افزایش مشکلات اقتصادی ناشی می‌شود؛ نمی‌رود. اما این روزها چه بسیار آسیب‌های اجتماعی خفیه داریم که خیلی‌ها می بینند و لاپوشانی می‌کنند.

اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر تمامی ثروت دنیا بین مردمانش تقسیم می‌شد به من و تو چه قدر می‌رسید؟! اگر تمام دلخوشی‌ها را تقسیم می‌کردند سهم من و تو چه بود؟ یا اگر تمامی آرزوها تقسیم می‌شد دیگر جایی برای زیاده‌خواهی‌های‌مان می‌ماند؟! هستند و بسیارند آنهایی که از بدو تولد تنها، در «هیچ» سهیم بوده‌اند. نداشته‌اند سقفی برای زیستن، غذایی برای خوردن یا حتی آبی برای نوشیدن! سهمی نبرده‌اند از یک خانواده، یک لباس کهنه، یک جفت کفش پاره و…؛ «هیچ» آن‌ها، تنها اندک رمقی است برای زنده بودن، حال آن چیزی که ما از «هیچ» زندگی‌مان تلقی داریم آرزوهای دست نیافتنی آنان است که شبهاشان با آن صبح می‌شود… و ما در این میان ، هرکدام‌مان به نحوی در پی آرزوهای دیگریم!

می‌دانم و باور دارم که از هر آن‌چه در دنیاست، به من و تو، بیشتر از سهم‌مان ثروت رسیده. بیش از سهم‌مان دلخوشی داریم و خواسته‌ها و آرزوهای‌مان حد و مرزی نمی‌شناسد. اگر دنیا ترازو داشته باشد، ما در کفه سنگین‌تریم! پس بیایید به پاس سهم بیشتری که داریم بهایی بپردازیم؛ سرپناهی فراهم آوریم اگر سقفی داریم، آرام کنیم اگر شبها آرام می‌خوابیم، سیر کنیم اگر می‌خوریم و بپوشانیم اگر می‌پوشیم، بخندانیم اگر می‌خندیم و این تصویری که شاید همه ما با انواع متفاوتش روبه رو باشیم را ازیاد نبریم.

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=7181
  • نویسنده : زهره احمدی
  • منبع : صدای خاوران
پارس وی دی اس

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.