بیش از 9ماه به برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورایاسلامی باقی مانده، بی آنکه جناحهای سیاسی متنفّذ دیار ترشیز، سیاستهای راهبردی و استراتژی خود برای این انتخابات را تاکنون اعلام کرده باشند. جناح راست یا همان “اصولگرایان” منطقه که به دنبال انتخابات ضعیف و حداقلی مجلس و ریاستجمهوری گذشته قدرت را به دست گرفتهاند، گویا این روزها با تعدد کاندیدا مواجهاند و به نظر میرسد تا این زمان، سران این جناح و طیفهای تشکیلدهنده آن در این زمینه به وحدت نظر و رویهای متمرکز نرسیده باشند، زیرا اسامی گوناگونی از افراد وابسته به این سلیقه فکری همچون نیکبین، اسماعیلنیا، کوهسرخی، جلالی، سپهریان، طاهری و افراد دیگری به گوش میرسد که با توجه به نوع فعالیت برخی از آنها، بعید است با اتفاقاتی که در دور قبلی افتاد و گلایهها و دلخوریهای آن اجماع ناموفق همچنان باقیست، به این راحتی به تصمیم واحد برسند!
جناح چپ و اصلاحطلب هم منتظرند ببینند بعد از سخنرانی رهبری مبنی بر اینکه «مسئولان مرتبط، راهبرد مشارکت، امنيت، سلامت و رقابت انتخابات را از هم اکنون مشخص کنند تا انتخاباتي خوب، سالم و با مشارکت بالا داشته باشيم»، آیا اخباری مبنی بر تغییر رویه حاکمان اجرایی و نظارتی به گوش میرسد تا متناسب با آن برنامهریزی نمایند، در غیر اینصورت زمینهای برای انجام فعالیت انتخاباتی نخواهند دید و خبرها در مورد کاندیدای احتمالی این جریان سیاسی، صرفاً در حد شایعه خواهد بود. این جریان سیاسی اعلام کرده است آمادگی آن را دارد كه در صورت تغییر نگاه حاکمیت به انتخابات، به تمام معنا در انتخاباتی رقابتی حضور یابد.
امروز همگان به خوبی واقفند که در انتخابات سالهاي 1398و1400یعنی انتخابات مجلس شورایاسلامي و رياستجمهوری و شوراها، با کمترین میزان مشارکت در میان ادوار انتخابات مواجه بودهايم. حاصل اين مشارکت پايين هم، از يک سو کاهش پشتوانه مردمی دولت، مجلس و شوراها و به تبع آن شهرداریهاست و از سوی ديگر، ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان است که برخی تنشهای يک سال اخير هم از جمله نتايج اين افزايش شکاف بين مردم و حاکميت و کاهش اعتماد عمومی مردم به مسئولان بوده است.
در این شرایط، جریان راست موسوم به اصولگرا در دیار ترشیز، با دو سردرگُمی عمده مواجه است؛ یکی بلاتکلیفی در رابطه با کاندیدای احتمالی منتخب اصلاحطلبها که همواره از این موضوع واهمه دارند و دیگری چگونگی توجیه سیاستها و برنامههای بعضاً غلط خود در زمان بدست گرفتن قدرت، که گلایههای زیادی را در بین مردم داشته از جمله، گرانیها و نیز گماردن افرادی ضعیف در پُستهای مدیریتی که نارضایتیهای بسیاری را به دنبال داشته است. بنابراین، هرچند از هماکنون تلاشهای اصولگرایان برای حضور در انتخابات شروع شده، ولی نمیتوان از مشکل اساسی این جریان غافل شد و آن هم “عدم اعتماد افکارعمومی به این جریان“ است؛ زیرا افکارعمومی به وعدههای داده شده این جریان سیاسی در انتخابات قبلی مراجعه میکند و وقتی شاهد عدم تحقق آن وعدهها و شعارهاست، طبیعی است که این وضعیت بر موقعیت اصولگرایان در میزان آرای آنها تأثیر جدی داشته باشد. بنابراین اصولگرایان کاری بسیار سخت پیش رو دارند و باید تلاش نمایند در مورد اتفاقات ناگواری که در این سهسال به وجود آوردهاند توضیح دهند، البته اگر افکارعمومی توجیهات آنها را بپذیرد! بنابراین، چنین به نظر میرسد که افراد فعلی حاضر در قدرت، همچنان برای موفقیت خود، دل به حذف و عدم تأیید رقیب بستهاند و بدون توجه به نظرات رهبری، تمایل چندانی به انتخابات با مشارکت بالا نداشته و صرفاً خواستار ادامه حضور در مناصب قدرت به هر قیمتی هستند، هرچند این حضور در قدرت، با مشارکتی کمتر از دوره قبل باشد! این در حالیاست که افکارعمومی آگاهانهتر از قبل، مطالبهگری اتفاقات گذشته را خواهند داشت و به راحتی با ردصلاحیتهای غیرقانونی کنار نخواهند آمد!
و سخن پایانی اینکه، رهبر معظمانقلاب بر اهميت انتخابات به عنوان يکي از ابزارهای مهم قوّت کشور تأکيد کردند. شورای محترم نگهبان و اعضای هیئتنظارت در شهرستانها در راستای انجام وظايف قانوني خود، باید اقداماتي را در خصوص برگزاری انتخابات اسفند 1402 آغاز کنند و صِرف اطلاعات غلط و بدون سند ارائه شده توسط اشخاص مغرض، به عدم تأیید صلاحیت افراد یک جریان سیاسی اقدام نکنند.