اکنون اين سؤال مطرح است؛ چرا درحالی که تاکنون همه دولتها در کشور ما با تمام سختيهايي که با آن روبهرو بودهاند، ظرفيت زماني خود را پُر کردهاند و نظام هم بر اين معنا اصرار داشته است، ولی اکنون موضوع استعفای آقای روحانی در برخی محافل مطرح و از انتخابات زودرس رياستجمهوري صحبت به میان میآید؟
واقعيت آن است که شدت تحريمهاي آمريکا که اقتصاد کشور را در تنگناي کم سابقهاي فرو برده است و از طرفي، ناکارآمديها و نابسامانيها و مخالفتها و مانعتراشيها و اعتراضها و برخي سهلانگاريها و عدم دريافت حمايت لازم و ضعف پايگاه اجتماعي، وضع خاصي را متوجه دولت کرده که شايد تاکنون هيچ دولتي با اين ميزان از موانع و مشکلات روبهرو نبوده است. این وضعیت نامناسب پس از اعتراضهاي آبان ماه نیز، افزایش یافته و در شرايط خطيري که بايد تصميمات بزرگ و حساس اتّخاذ شود، عملاً دولت توان و اختيار لازم براي اتخاذ سياستهاي ضروري را دارا نيست و بر اثر هر تصميمي ممکن است عواقب منفي ايجاد شود و بحراني پديد آيد. لذا ادامه چنين وضعي خود مسألهساز است و هرچه سريعتر بايد براي آن چارهاي انديشيده شود، هرچند استعفاي رئيسجمهور هم يک راه پُرمخاطره و پُرابهام است و معلوم نيست چه عواقبي خواهد داشت.
اما موضوع استعفای آقای روحانی برای اولینبار در اردیبهشت امسال توسط سعید حجاریان چهره شاخص اصلاحات، با توجه به رفتارهای اصولگرایان مطرح شد که وی در مقالهای با عنوان «کدام اصلاحطلبی؟ کدام بقا؟» از آقای روحانی خواست تا استعفا کند و دیگر ادامه ندهد. حجاریان با اشاره به اینکه در کشور “حاکمیت دوگانه” وجود دارد، اعلام کرد شاید «پایان دادن به این معضل، از معبَر استعفای رئیسجمهور و برگزاری همزمان دو انتخابات در اسفندماه سالجاری بگذرد تا نتیجتاً، مجلس و دولتی همسو، با رؤسای همسوتر بر مصدر امور قرار بگیرند.» این موضوع در آن زمان چند روزی رسانهای گردید و بعد هم فراموش شد تا اینکه افزایش قیمتهای بنزین و تحولات آبان 98 رخ داد. مجدداً هم عباس عبدی دیگر چهره اصلاحطلب به این موضوع پرداخت و گفت: «هیچ حکومت و دولتی حتی در شرایط عادی نیز نمیتواند و مجاز نیست با این حد از تنش، مدیریت خود را تداوم دهد. در بیشتر نظامهای سیاسی شیوههایی را برای چنین موقعیتهایی پیشبینی کردهاند.» او اعلام کرد سه راه بیشتر برای خروج از این وضعیت وجود ندارد. «اول اینکه دولت درصدد کسب رأی اعتماد از مجلس باشد تا اگر رأی گرفت با اقتدار به کار خود ادامه دهد.» و در ادامه عنوان کرد این کار بیفایده است چرا که «مسأله اصلی موافقت یا مخالفت مجلس نیست.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب راه دوم را «تغییر کلی کابینه و آوردن افراد جدید و باانگیزه» دانست، اما در ادامه این راه را نیز بیفایده دانست و افزود: «کُندی این دولت در انتخاب همکاران، اجرای این برنامه را ممکن است تا مدتها طولانی کند. به علاوه مسأله اصلی همکاران نیستند، بلکه شخص رییسجمهور مورد نظر است.»
به این ترتیب عبدی راه سوم و مسیر درست را «برگزاری انتخابات زود هنگام» معرفی کرد و نوشت: «انتخاباتی که میتواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود.» زیرا در شرایط کنونی ادامه این وضع، به نفع هیچکس نیست. چرا که «دولت دیگر قادر نیست هیچ تصمیمی بگیرد؛ مگر تصمیمات بسیار خُرد که هیچ دردی را دوا نمیکند.»
در واقع به نظر میرسد که پس از اجرای طرح افزایش قیمت بنزین و رخدادهای ناشی از آن، این عده از صاحبنظران به این نتیجه رسیدهاند که در شرایط تحریمهای کمرشکن و رکود اقتصادی که انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی را به سوی دولت روانه کرده است، ادامه فعالیت دولت با این وضعیت نمیتواند گِرِهی از کار کشور باز کند. بنابراین بهتر است تا آقای روحانی کنار رفته و اجازه دهد تا دولتی منتسب به جناح رقیب که ادعای توانایی در بهبود سریع اوضاع را دارد، بر سر کار بیاید و از این رهگذر، هم در بدنامی تصمیمات اقتصادی بینصیب نمانَد و نیز ادعای کارآمدیاش محَک بخورَد.
اما با کمال تعجب، شاهد آن هستیم اصولگرایان که خود بارها استعفا و استیضاح آقای روحانی را مطرح کردهاند، اکنون مدافع آقای روحانی شده و با تمام توان برای حفظ دولت وی تلاش میکنند. امیر محبیان کارشناس مسائل سیاسی درباره مطرح شدن بحث استعفای رئیسجمهور توسط برخی افراد گفت: «بعضی افراد اصولگرا از موضع مخالفت و انتقاد از دولت، این موضوع را با این منطق که “جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید نفع است”، مطرح میکنند، لذا پیشنهاد میدهند؛ رئیسجمهور از همینجا استعفا بدهد و بعضی افراد هم هستند که حتی در حوزه اصلاحات این پیشنهاد را مطرح کردند.»
حجتالاسلام پناهیان هم اعلام کرد: «استیضاح رئیسجمهور کار مجلسی که اکثراً طرفدار دولتاند، نیست. این مجلس نه میتواند بر دولت نظارت کند و نه جلوی عملکرد غلط دولت را بگیرد. برای استیضاح به یک مجلس مستقل و قدرتمند نیاز است. آنگاه دیگر لازم نیست دو سال دیگر شاهد رنج مردم و بحرانهای آمریکایی ـ سعودی در کشور باشیم.» سيدعليرضا عابدي امام جمعه بيرجند نیز بر اساس تقویم «شيخ عباس مصباحزاده كرماني» بهمن را، ماه كشف استار اعلام کرد و گفت: «كشف توطئه كفار و استار و عزل برخي اربابان مناسب اتفاق ميافتد يعني كساني كه داراي مقام و منسبي هستند، در اين كتاب خبر ميدهد كه در بهمنماه بعد از آنكه پشت پردهها ظاهر ميشود، تاريخ مصرفشان تمام خواهد شد.» و حميد رسايي، نماينده تهران در دوره نهم مجلس و عضو جبهه پايداري نوشت: «طبعاً اميدي به مجلس فعلي نيست كه پروندهاش سياهتر از روحاني است. پس بايد براي انتخابات مجلس يازدهم، عزم خود را جزم كنند و با انتخاب نمايندگاني انقلابي، كارآمد، سالم، شجاع و… اكثريتي را تشكيل دهند كه روحاني خودش بگذارد و برود. اگر نرفت با رأي ملت كنار گذاشته شود.» و ذوالنوری از نمایندگان تندرو مجلس هم به صراحت اعلام نمود؛ «وظیفه من به زیرکشیدن آقای رئیسجمهور است».
به هرحال، اصولگرایان علیرغم آنکه خودشان خواهان استعفا و استیضاح و در پی به زیر کشیدن رئیسجمهور بودند، اکنون به طرح استعفای آقای روحانی از سوی برخی اصلاحطلبان حمله کردهاند و حتی شماری از آنان، از جمله روزنامه کیهان، مطرح کنندگان موضوع استعفا را متهم به خیانت و وابستگی به جریانهای معاند مینمایند، در حالیکه تا همین یکی دو ماه پیش خودشان به صورت پیوسته این بحث را پیش میکشیدند و بر این باور بودند که با کنار رفتن این دولت و رئیس ناکارآمد آن، شرایط برای روی کار آمدن یک دولت جوان و کارآمد فراهم آمده و جلو زیان رسیدن بیشتر به کشور گرفته خواهد شد. در همین ارتباط، حسین شریعتمداری با هجمه به اصلاحطلبان مینویسد: «شواهد فراوانی در دست است که این روزها در ایراناسلامی نیز یک جریان مرموز و آلوده به وطنفروشی همان فرمول دیکته شده مدیران آشوب را در دست گرفته و به بهانه ناکارآمدی دولت خواستار کنارهگیری رئیسجمهور از مسئولیت هستند. آنچه این جریان آلوده دنبال میکند و تابلویی که بلند کرده است، دقیقاً و بیکم و کاست همان فرمول دیکته شده مدیران بیرونی آشوبهای اخیر است.»
محمد عبداللهی از فعالان رسانهای اصولگرا نیز به همین تندی به این ایده حمله کرده و میگوید: «فشار اصلاحطلبان تندرو برای استعفای روحانی، اگرچه تلاشی برای زیر میز زدن و نجات خود از کارنامه دولت است، اما در واقع تبعیت از دکترین شوک بر اساس مدل عراق و لبنان است که میتواند کشور را با یک تلاطم ساختاری روبرو کند.»
پس از این تغییر موضع عجیب اصولگرایان، عباس عبدی در یادداشتی نسبت به این یک بام و دو هوای اصولگرایان واکنش نشان داد و نوشت: «انتظار میرفت این جناح از پیشنهاد مذکور استقبال و آن را تأیید کند. یا اگر علاقهای به تأیید مواضع و پیشنهادهای اصلاحطلبان ندارد، حداقل سکوت همراه با موافقت کند. ولی در عین ناباوری مشاهده شد که آن را تخطئه کرده و حتی خطرناک دانستند. اینکه یکی از شما پایین کشیدن هرچه سریعتر رئیسجمهور را وظیفه خود میداند، یا دیگری دنبال مجلسی است که با قدرت او را استیضاح کند، همه نشانههای مطلوبیت این هدف برای شما است. خوب حالا اگر با شیوه کمهزینهتری این هدف محقق شود، چه ایرادی دارد و چرا از آن استقبال نمیکنید؟ دو سال تمام برای رسیدن به هدفی تلاش وافر میکنند حالا که دیگران پیشنهاد میکنند که از خیر و شرّ کرسی ریاست بگذرید و آن را تقدیم کنید، عصبانی میشوند و از آنچه که میباید دِرو کنند زَهره ترَک میشوند. پیشنهاد استعفا و کنار رفتن رئیسجمهور را که خودتان دادید حالا که تکرارش کردم با آن مخالفید؟! اگر كنارهگيري را خيلي ناپسند ميدانيد، پس لطفاً اجازه دهيد كارش را انجام دهد.»
محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی اصلاحطلب هم درباره واکنش کیهان به استعفا و یا تغییر دولت و حمایتش از آقای روحانی اظهار داشت: «وجه بدبینانه این است که کیهان بگوید حالا که روحانی در سراشیبی و بدرَوشی و بدکُنشی قرار گرفته است و دستاورد موفقی هم ندارد و این کارنامه نیز به حساب اصلاحطلبان و حامیان دولت روحانی گذاشته میشود، بنابراین در این دو سال آینده نیز او در دولت باشد و پیمانه اصلاحطلبان و حامیان دولت را پُر کند تا آنها هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاست جمهوری حرفی برای گفتن نداشته باشند.»
در پایان، عباس عبدی بار دیگر در مطلبی می نویسد: «طرح ايده انتخابات زودرس هر دستاوردي نداشته باشد، اين حُسن را داشت كه دلواپسان را متوجه رفتارشان كرد و به يكباره ورق را برگرداند و نهتنها برخي از آنان از حملات خود عليه دولت كاستند، بلكه به مدافع دولت نيز تبديل و خواهان ادامه كار آن شدند. البته اين موضع تاكتيكي و موقتي و حتي مبتني بر دورويي است، به ويژه آنكه بخش صادق اين گروه همچنان عزم خود را براي مقابله با دولت جزم كرده و از مواضع تخريبي خود كوتاه نميآيد. با وجود اين، همين كه در ادبيات و مواضع برخي از آنان نوعي عقبنشيني را نسبت به حمله عليه دولت ميبينيم، جاي خوشحالي دارد. ولي پرسشي كه براي هر كسي ممكن است طرح شود، اين است كه چرا اين گروه كه تا اين حد ترمز بريده عليه دولت روحاني تبليغ و روز و شب براي سقوط آن لحظهشماري ميكردند؛ يكباره در برابر اين پيشنهاد موضع معكوس گرفتند؟»