حوادث تیرماه در تاریخ ایران به خصوص در تاریخ بعد از انقلاب به خاطر حادثه هفتمتیر از ویژگی خاصی برخوردار است که بازخوانی هرکدام از آنها میتواند تجربیات ارزشمندی را برای نسل جوان ما و به خصوص مدیران نظام در پی داشته باشد. یکی از این حوادث تلخ که ضایعه بزرگی به نظام جمهوریاسلامی وارد کرد و تعدادی از بهترین چهرههای انقلاب از جمله شهید بهشتی را از ملت ایران گرفت، فاجعه هفتم تیر1360 و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوریاسلامی بود. علاوه بر شهید بهشتی، چهار وزیر و 12 معاون وزیر و 27 نماینده مجلس در این حرکت تروریستی به شهادت رسیدند و اگر آیتاله خامنهای را که در روز قبل از آن نیز ترور شده بودند در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که: «هفتم تیر حادثهی کوچکی نبود؛ مدیران برجستهی مؤثّرِ حاضر در نظام را ـ ۷۲ نفر را ـ یکجا نابود کردن، به حسب ظاهر. که شخصیّتی مثل شهید بهشتی در میان اینها است؛ شهید بهشتی جزء نوادر زمان بود، جزء کسانی بود که نظیر او را انسان در نسلهای پیاپی کمتر پیدا میکند. چنین کسی را، تعداد قابل توجّهی از وزرای کارآمد را، از نمایندگان مجلس را، از فعّالان سیاسی و انقلابی را یکجا از مردم بگیرند.» (امام خمینی).
نگارنده ضمن تسلیت به خانوادههای معظم شهدای کشور به ویژه شهدای حادثه هفتم تیرماه، آغاز هفته قوه قضائیه را نیز گرامی داشته و ضمن قدردانی از همه قضات و کارکنان و وکلای داگستری برایشان توفیق در اجرای عدالت در شأن اسلام و جمهوری اسلامی آرزو میکنم.
این روزها محاکمه معاون اجرایی ریاست قوه قضائیه سابق روزنه امیدی در دل مردم ایجاد کرده که این قوه، مبارزه با فساد را در سطوح بالای درون قوه آغاز نموده و قصد به سرانجام رساندن آن را دارد. این ماجرا از آن جهت که بالاترین مسئول قوه پیگیر شناسایی و ریشه کن کردن فساد درون قوه تحت مدیریت خود است، مشابه فساد درون قوه مجریه در وزارت اطلاعات در سال 1377 است. آنجا نیز علیرغم احتمال لطمه به ساختار حاکمیت در افشای فساد، وزارت اطلاعات وقت با صدور بیانیهای مسئولیت قتلهای زنجیرهای توسط عوامل خودسر خود را پذیرفت و سيدمحمد خاتمي، رئيسجمهور وقت ايران، در نامهاي به وزير اطلاعات نوشت: «اگر چشم فتنه در نيايد منشاء خسارتهاي فراوان ميشود.» و «نبايد ذرهاي از فتنهي خطرناكي كه ريشه در درون دارد، غافل ماند.» لذا اکنون نیز پیگیریهای ریاست قوه در مبارزه با فساد اگر منجر به درآوردن چشم فتنه شود میتوان به بازگشت اعتمادعمومی و امید به اجرای عدالت در مبارزه با فساد امیدوار بود وگرنه سابقه محاکمه و زندانی کردن افراد مهمتر، از نظر جایگاه حقوقی و حقیقی مانند معاونین رئیسجمهور احمدینژاد، فرزند آیتاله هاشمیرفسنجانی، برادر رئیسجمهور روحانی، برادر معاون اول رئیسجمهور و قص علیهذا را مردم در کارنامه ریاست قوهقضائیه قبلی ملاحظه کردهاند. مردم مکاتبات بین دو رئیس پیشین قوه قضاییه حضرات آیتاله یزدی و لاریجانی را نیز مطالعه کردهاند! به راستی چرا ریاست قوه قضائیه قبلی خطاب به ریاست اسبق نوع نگاه به پرونده معاون اجرایی خود را فضاسازی دانسته و فریاد “واسفا از این ظلم و بیعدالتی و بیمروتی” سر میدهد؟ و میپرسد که: “آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و… کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت دادهاند؟!”
آیتاله رئیسی با علم به سختی کار و فشارهای سیاسی و اجتماعی، وارد این عرصه شده و خوب میداند که، نیل به «قوه قضائیه تراز انقلاب اسلامی»، بدون مشارکت و نقشآفرینی مردم، نخبگان و دلسوزان انقلاب ممکن نیست. ایشان در فراخوان سال گذشته خود عنوان داشتند: “امروزه با گسترش دسترسیهای ارتباطاتی، فارغ از چارچوبهای سنتیِ خشک و دیوانسالارانه، فضای مجازی و رسانههای اجتماعی به فرصتی بزرگ برای کم کردن فاصلههای زمانی و مکانی در ارتباطات و به اشتراکگذاری نظرات تبدیل شده است. از این فرصت باید برای دریافت نظرات مردم و نخبگان از «ایده تا بازخورد» به بهترین نحو استفاده کرد.”
حالا در همین فضای مجازی نقدهای فراوانی بر عملکرد این قوه وجود دارد، همین چند روز قبل حجتالاسلام حمید رسایی عضو جبهه پایداری و نماینده پیشین مجلس که آوازه اصولگرایی او مرزهای کشور را در نوردیده است، در توییتی به اظهارات حجتالاسلام اژهای درباره اینکه برای او و آملیلاریجانی احراز نشده بوده که طبری متخلف است وگرنه حتما اقدامی میکردیم، واکنش تندی نشان داد و توئیت کرد: «وقتی در دوره جناب آملیلاریجانی کسی در وبلاگ زپرتیاش (با کمتر از۱۰۰بازدید کننده) دو کلمه نقد درباره ایشان یا برادران لاریجانی مینوشت، ریشه وبلاگ و صاحب وبلاگ خشک میشد، پذیرفته نیست که الان گفته شود برای رییس سابق ق.ق احراز نشده بود که اکبر طبری کنار گوشش در حال فساد است». و زمانی که سخنگوی قوه قضاییه هم در خصوص عذر بدتر از گناه (به تعبیر نگارنده) عدم اطلاع مسئولین قوه قضائیه از فساد درون سازمانی اخیر که با محاکمه طبری معاون اجرایی برملا شده است را برای مردم اقناع کننده نمیداند، واقعا غیر از بیرون آوردن چشم فتنه چه چیزی میتواند اعتماد مردم به عدالت نظام قضایی را برگرداند؟!
حال که به فرمایش مقام معظمرهبری : “مسئوليت قضيه قضا از همه مسووليتهایى كه در يك كشور هست بالاتر است براى اينكه قاضيان متصدى امورى هستند كه جان مردم، مال مردم، نواميس مردم در گرو كارهاى آنها و قضاوت آنهاست… قاضى امروز مسئول حيثيت اسلام است، مسئول حيثيت جمهورى اسلام است… و این عرضی است که به متصدیان قضا چه در حال و چه در بعدها که تصدی میکنند، [عرضی بود که] کردم ” (آیتاله خامنهای ، 6/4/94)
با توجه به توصیههای فوق، اهمیت نظارت و نقد این قوه نیز دو چندان میشود و برای ارتباط دو طرفه بین بازرسان و به خصوص مسئول قوه قضاییه به کمک فضای مجازی باید بستری امن فراهم گردد و اولین گام میتواند رفع فیلترینگ و تامین امنیت فضای مجازی باشد. مردم باید بتوانند آزادانه و آسان به این فضا دسترسی داشته باشند. و حسن ختام در رابطه با قوه قضائیه گزیدهای از بیانات رهبرکبیر انقلاب(ره) که امیدوارم مورد توجه مسئولان مربوطه قرار گیرد.
والسلام
«یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند میگویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی وقتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای نخواسته با زندانیانی که الان هستند ولو این زندانیان از همین گروههای فاسد باشند با خشونت غیراسلامی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند… این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دستهای از ما به وسیله همین گروهها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند، خدای نخواسته به خلاف موازین اسلام عمل کنیم.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص: 528)[2].