برای برخی از نامزدهای مجلس، وعدههای دروغین آفرینش گلستان به بهای حضور در بهارستان، راحتتر از نوشیدن یک لیوان آب است. البته باید با آوردن چوب انصاف به زمین قضاوت عنوان کرد که بسیاری از کاندیداهای مجلس در اندیشه ساخت آیندهای بهتر برای شهر و کشور خود هستند و در ضمیر و باطن آنان اندیشه خدمترسانی به آحاد جامعه موج میزند اما این سخن اصلا به این معنا نیست که همه نامزدهای انتخابات اخیر با چنین نگاه قابل ستایشی به میدان گزینش آمدهاند.
اشتهارگرایی و کسب قدرت از معبر صندلیهای سبز مجلس آن قدر وسوسه کننده هست که برخی از نامزدهای مطرح این دوره مجلس در این منطقه، به گفتمان خودمانی وعدههای سرخرمن روی بیاورند.
شاید بتوان کم آگاه تلقی کردن مخاطب و دست کم گرفتن شعور عمومی شهروندان را از جمله مهمترین دلایل دادن این گونه وعدههای غیرمنطقی از سوی نامزدهای انتخابات برشمرد، اما اگر گذری اجمالی بر احوالات مردم و حضور هوشمندانه آنان در صحنههای حساس و تاریخساز انقلاباسلامی داشته باشیم به سهولت در مییابیم که شاکله افکار مردم به شمایل هوشمندی استوار است که به راحتی تفاوت وعدههای دروغین و قولهای راستین را از یکدیگر تمیز میدهد. وظیفه انسانی و شرعی نامزدهای انتخاباتی است که بر مبنای حقیقت و نه بر پایه مجاز، از کیسه وعدهها خرج کنند و اگر این چنین نکنند قربانی اصلی این گزافهسراییها، خود کاندیداهایی هستند که مردم فهیم آنان را از دایره انتخاب شدن طرد میکنند.
رسم ناپسند وعده دادنهای پرشمار و رنگارنگ باعث شده برخی از مردم مطابق با سخن سراییهای پرطمطراق کاندیداها، انتظار داشته باشند که با ورود فرد منتخبشان به صحن مجلس، به یک باره کلیه مشکلات عمرانی، بهداشتی و آموزشی شهرشان دگرگون شود. عدم توازن میان حجم وعدههای زبانی با مصداق عملی و عینی شعارهای انتخاباتی، موجب میشود که افکارعمومی نسبت به نتایج و خروجی انتخابات دلسرد شود.
وقتی حتی نیمی از گفتههای بعضی از کاندیداها در مقام عمل محقق نمیشود، بدیهی است که مردم در انتخابات بعدی به بسیاری از کاندیداها نیز به دید یک «حرافِ فرصتطلب» نگاه کنند و به بیان سادهتر، در آن شرایط همه کاندیداها را با یک چوب میزنند.
عدم توانایی کاندیداها در به منصه ظهور رساندن قولهای انتخاباتی، خود به خود موجب کاهش اعتماد مردم به فرآیند پرافتخار انتخابات میشود. یعنی کاندیدایی که باید به طور طبیعی و منطقی در پرشورتر شدن صندوقهای رأی نقش مثبت و مؤثری ایفا کند، با سخنان غیرعملی و غیرکارشناسی خود آب در آسیاب دشمن میریزد.
از طرفی پرواضح است که نباید از کاندیدایی که سرا پا وامدار الطاف گروهای وابسته به مکنت است و با دلگرمی و حمایت آنان به کرسی مجلس جلوس میکنند متوقع بود که در دوره نمایندگیاش محنت توده را رنج خویش به حساب آورد. زمانی خانه پارلمان از پای بست ویران میشود که تعداد نمایندگان گروههای متمکن، افزونتر از نمایندگان کارگران و پیشهوران باشد. متأسفانه در خاک ایران اسلامی کم نیستند کاندیداهایی که در پشت پرده با اربابان ثروت متصل هستند و فرامین گردانندگان و سرمایهگذاران ستادهای انتخاباتیشان را مو به مو اجرا میکنند. نمکگیر شدن کاندیدای مجلس شورایاسلامی و راهیابی همان فرد به پارلمان، تأثیر منفی و مستقیم خود را بر روی سرنوشت مردم برجای میگذارد.
از سوی دیگر، تخریب و ترور شخصیت کاندیداهای دیگر همچون روز روشن است که «ضعف شخصیتی» فرد تخریب کننده میباشد و عمده دلیلی است که یک نامزد انتخاباتی کاندیدای دیگر را به تیغ تحقیر و توهین میزند. اثبات حقانیت وعدهها با خُرد کردن کاندیدای دیگر حاصل نمیشود بلکه کارنامه گذشته کاندیداها، معیار غیرقابل کتمانی است که مردم در گزینش خود به آن اتکا میکنند.
در هر حال، جدای از نتایج انتخابات 12 اسفند، باید عنوان کرد که پذیرفته شدن در صندوقهای اخذ رأی همواره به معنای قبول شدن در آزمون اخلاق انتخاباتی نیست. چه بسا کاندیدایی در پیشگاه مردم برای نمایندگی مجلس مقبول نیفتد اما اگر در پروسه انتخابات کیسه بیتالمال را صرف شانتاژ سیاسی نکرد و زبانش را جز به راستی نچرخاند، آنگاه به طور قطع در آزمون اخلاق انتخاباتی در پیشگاه خداوند و مردم سرافراز بیرون آمده است.