در اینکه یک جای حکمرانی جمهوریاسلامی میلنگد هیچ تردیدی نیست. مگر میشود بیش از چهل و چهارسال در کشور، دولت و مجلس رسمی داشته باشیم و هر دوره که میگذرد مسئولان جدید انگشت اتهام به سوی گذشتگان خود بگیرند!؟ چنان یکدیگر را طرد میکنند که محبوبانِ دیروز ملت میشوند، مغضوبان دولتمردانِ جدید! رییسجمهوری که مدعی نجات مردم از چنگال دولتِ قبل است، در سالهای پایانی میشود مغضوبِ ملت! چون نتواسته و یا به قول خودشان نگذاشتهاند که به وعدههایش عمل کند! رییسِ دولتی که فرشته نجات بود و گاهی معجزه الهی میخواندندش، چرا بعد از چندسال هیچکس مسئولیتش را نمیپذیرد؟! حتماً یکجای کار ایراد دارد که همه را به عُزلتنشینی بعد از قدرت دچار کردهاند و سرمایههای اجتماعی ملی که باید با همافزایی فکری و پشتوانه اجتماعی و سیاسی در جهت رفع مشکلات کلان ملی به کار گرفته شوند، محل تنش و اصطکاک سیاسی و بعضاً موی دماغ نظام میشوند!!
تا وقتی در قدرت نیستند و وارد گود اجرایی نشدهاند، خود را ناجی ملت و پهلوانی قَدَرقدرت میبینند که گویی مملکتداری فقط یک فوت و فن دارد و آن هم در اختیار آنهاست. تا به قدرت نرسیدهاند همه مشکلات را از بیسوادی و بیعُرضگی و یا سرسپردگی حاکمان به بیگانگان میدانند و برای هر دردی نسخهای شفابخش دارند و چون بر خرِ مُرادِ قدرت سوار میشوند، انگار نه انگار که چه قول و قراری با مردم داشتهاند! گویا یادشان رفته نماینده مجلس مدعی شفافسازی بوده و میخواسته مشکلات اقتصادی و اجتماعی را سامان دهد! وزیر میخواسته چهارمیلیون مسکن بسازد! آن دیگری از دیدن یخچال خالی مردم خواب نداشته! مدعی متوهّم دیگر میخواسته با یک میلیون تومان شغل ایجاد کند! یک مدعی بیتجربه دیگر شعار میداده که میشود با چند میلیون دلار تزریق ارز به بازار، نرخ ارز را کاهش دهد! آن یکی دیگر میخواست لامبورگینی تولید کند و یا بورس را به سامان برساند! یک وزیر در این بحرانِ آب میخواهد یک میلیارد درخت بکارد و البته که میکارند، همانطور که سالها قبل کاشتند و چندسال بعد در اثر خشکسالی نابود شد! خلاصه، بد بازار مکارهای شده است این قدرت! همه در فکر حفظ قدرتاند و آنچه از دست میرود فرصت جبران مافات و رسیدن به احوال ملت است.
اینکه ریشه تورم را در دوران طاغوت بدانیم یا گرانی مسکن را به کمکاری دولت قبلی ربط دهیم، نزد مردمِ گرفتار چیزی عوض نمیشود! اختلاسهای میلیارد دلاری در چای باشد یا فولاد! یا اختلاسگر، اصولگرا باشد یا اصلاحطلب باز هم غیر از لطمه به اصل نظام چیزی عوض نمیشود! مدیر، فاسد اخلاقی باشد یا فاسد اقتصادی، نتیجهاش ضربه به اعتمادعمومی است. نمیشود بر منبر از عدل علی(ع) در پاسخ به درخواست درهمی کمک معیشت برادر نابینایش گفت؛ ولی به فکر حفظ آبروی غارتگران چندهزار میلیاردی بیتالمال و آقازادههای آنان بود! یا نباید از اسلام و عدل علی میگفتید یا باید علیوار حکمرانی کنید! مردم از خود میپرسند که چرا برخی از سیری میمیرند و بسیاری برای تامین معاش خود باید شب و روز بدوند! چرا برخی در خانههای چندصد میلیاردی زندگی میکنند و برخی باید کارتُن خواب و گورخواب باشند!؟ مرد میپرسند کجاست آن همه وعده و وعید برای رفع مشکلات کشور که آلودگی هوایش راه نفس کشیدنمان را بسته است؟ جماعتی راه دسترسی به اطلاعات را مسدود کرده و گروهی آزادیهای قانونی مردم را محدود کردهاند! و برخی از شادی و رقص سنتی مردم در هراسند!
مشکلات کشور، مردم را نارحت و ناراضی میکند ولی آنچه در این میان بیش از همه مردم را آزار میدهد سکوت کسانی است که قانوناً باید پاسخگوی ملت باشند! چرا نماینده مجلس دیگر فریاد وااسلاما از اینهمه گرانی و کاهش قدرت خرید مردم سر نمیدهد! کسی به خاطر آلودگی هوا و تخریب محیطزیست و افزایش ریزگردها و مرگ مردم در اثر آلودگی فریاد نمیزند! گویی همانطور که پذیرفتهاند که فساد و اختلاس همزاد قدرت هستند، پذیرفتهاند که هرساله ارزش پول ملی و درآمد سرانه باید کاهش یابد و تورم و گرانی افزایش یابد! تو گویی کشته شدن مردم در جادهها به خاطر ارّابههای مرگ داخلی و عدم واردات خودروهای خارجی یک واقعیت غیرقابل تغییر است و پاداشش همان شاسی بلندهای کذایی برای برخی مدعیان بوده است! نمیدانم چرا هیچ مسئولی از مهاجرت میلیونها نخبه و سرمایهدار داخلی و ورود چند میلیون مهاجر جنگ زده و سربار ملت شکایتی نمیکند؟ نمیدانم چرا دیگر نمایندگان و مسئولان از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، بیکاری، اعتیاد، فحشا و… شکایت و گلایهای ندارند؟!
بگذارید تا خود پاسخ دهم که، دیر نشده است تا یکماه دیگر از هر کوی و برزن که عبور کنید یا هر کانال تلویزیونی را که بزنید، جماعتی مدعی را خواهید یافت که دوباره برای همه دردهای کشور نسخهای در انبان دارند! همانهایی که الان در مجلس روزه سکوت گرفتهاند دوباره پوستین عوض کرده و از بالا تا پایین کشور را به باد نقد خواهند گرفت تا ثابت کنند که در این همه مشکلات نقشی نداشتهاند! حتماً گرانی گوشت و مرغ و افزایش تورم که قبلاً از بیعُرضگی مسندنشینان قبلی بود و ربطی به تحریم نداشت، حالا میشود کار دشمنِ جنایتکار! نمیدانم این بار چه جوابی برای مردم بیچاره و درمانده در مشکلات کوناگون خواهند داشت! خدا کند که نگویند ما کارهای نبودیم! یا دولت همراهِ ما نبود! اینبار مُشک است که باید ببوید نه آن که عطار بگوید! دیگر تعریف و تمجیدها کوچکترین اثری نخواهد داشت. لذا خوب است حکمرانان یادشان باشد که سکوت در برابر مشکلات نهایتاً موجب فریاد ملتها خواهد شد. پس تا دیر نشده رفتارهای دوگانه خود را اصلاح کنید، دعواهای سیاسی را تمام کنید و راهی برای مشارکت مردم در سرنوشت خود همانند فروردین 58 باز کنید. حتی اگر لازم باشد قانون را اصلاح کنید که یقیناً نتیجه به نفع همه خواهد بود.