به قلم علیرضا افتخاری
یکی از معروفترین شگردهای “عملیات روانی” که بهوفور از سوی بکارگیرندگان، برای اقناع افکارعمومی و هدایت اذهان به سمت مطلوب مورد استفاده قرار میگیرد، حرکت از «پله دوم» است. در این ترفند، بخش نخست یک ماجرا که نقطه آغاز هم هست، به عمد نادیده گرفته میشود و بر روی بخش دوم ماجرا (پله دوم) که در واقع پی آمد طبیعی بخش اول است، مانور داده میشود. این ترفند نرم، بهگونهای اجرا میشود که انگار همه ماجرا تنها همان بخش دوم است. مجری شگرد «حرکت از پله دوم» تلاش میکند مخاطب را بهسوی بخش دوم یک رخداد ببرد در حالیکه ابداً اشارهای به بخش اول آن نمیکند!
قطار تغییر مدیران شهرستان به بهانه «ناکارآمدی»، در ماههای منتهی به انتخابات مجلس شورایاسلامی رنگ و لعاب جالبی! به خود گرفته است. کمتر کسی گمان میکرد مدیران منتسب به همین دولت که با لابی زیاد و بعضاً بدون هیچ سابقه اجرایی و ناآشنا به چرخههای اداری، بهراحتی سکان ادارهای را به دست گرفتند، در کمتر از چند ماه به اصرار همانهایی که ردا بر دوش این افراد نهادند، با دلخوری و تنش عزل شوند!
بلاشک یکی از بزرگترین چالشهای امروز کشور، مدیرانی هستند که در جای خود قرار نگرفتهاند. مدیران ناکارآمدی که با اشغال موقعیتهای مدیریتی، هم این فرصت را از دیگران میگیرند و هم عالمانه یا جاهلانه باعث تضعیف جایگاه آن مدیریت میشوند. مدیرانی که سواد و تجربه و صلاحیت کافی را ندارند و به واسطهی فشارهای فراقانونی یا هرج و مرج حاکم بر مجموعه، خود را بدانجا تحمیل کردهاند. خیلی از این افراد پس از مدتی نه تنها آن منصب را حق مسلّم خویش قلمداد میکنند که در گامی فراتر، عملکرد خود را غیرقابل نقد پنداشته و به جای مدیریت مخرّبِ خویش، منتقدان را مخرّب مینامند.
اغلب دولتها در فردای پس از انتخابات، به جای پیگیری عهد و پیمانهای خود برای حل مشکلات جامعه و تحقق شعارها و وعدهها، گویی لشکری فاتح بر سر غنایم که همان صندلیهای مدیریتی است، حضور پیدا کرده و اولویت آنها راضیکردن ستادها و جناحهای همسو و حلقه یاران خودی و رفیقبازی است؛ غافل از آنکه مشکلات همچنان در کف جامعه جاری و روزبهروز در حال انباشتهشدن است.
اگرچه ناکارآمدی مدیران ریشه در ضعفهای مدیریتی، شخصیتی، خطا و اشتباهات آنها دارد ولی الصاق برچسب “ناکارآمد” بر پیشانی یک مدیر به برآیند نتایج عملکرد یک مدیر در شاخهها و عرصههای مختلف حوزه تحت اختیار و مدیریت ایشان با توجه جدی به شرایط و تهدیدهای خارج از سازمان و همچنین ضعفها و کاستیهای مزمن و ساختاری سازمان برمیگردد. بنابراین ناکارآمدی، صرفاً در ضعف و خطاهای مدیر خلاصه نمیشود.
در چهارسال اخیر مردم شاهد تغییراتی در تمامی ردههای مدیریت اجرایی و قضایی بودند و به جرأت میتوان گفت؛ هیچگاه کاشمر دستخوش اینهمه تغییرات نبوده و این بیثباتی در مدیریت نتیجهاش آن شده که امروزه نمیتوانیم با قاطعیت اعلام کنیم آیا منطقه در زمینه اشتغال، فرهنگ، صنعت، راه و… رشد داشته است یا خیر؟
مردم طی ماههای اخیر گزارشهای مختلف رسانهای درباره وضعیت بدِ حاکم بر بعضی ادارات را شنیدهاند و به این باور رسیدهاند که ملاک همه تغییرات «ناکارآمدی» نیست! چرا که مدیرانی که انتقاد بیشتری بر عملکردشان است! آسوده خاطر بر اسب مرادشان سوار و مطمئن هستند که تغییر شامل آنها نخواهد شد، چرا که شگرد پله دوم را خوب بلدند!
آنچه قابلتوجه است اینکه تقریباً تمامی کسانی که بهنوعی در انتخابات گذشته همراه جریان حاکم بودند، به پست و مقامی رسیدند و اگر هم نرسیدهاند اینکه چراغ راهنمایشان را درست نزدند و یا احتمال به یقین دوستان همفکرشان زیرآبشان را زدهاند!
مردم متوجه شدند اکثر مدیرانی که تغییر میکنند یا اشتباهی آمده بودند! و یا همراه با توقعات یارانِ حاکم نبودند! که عزل شدند! مگر میشود مدیری تغییر کند و سریع پست مهمتری بگیرد و ما اعلام کنیم «ناکارآمد» است؟!
توجه داشته باشیم سکان هدایت قطار توسعه کاشمر پس از چندین سال، در دست کسانی افتاده که همیشه ادعای “کار” داشتند و منتقد نوع فعالیت اصلاحطلبان حاکم، و هر روز دست به گلایه میزدند که سرمایهها به باد رفت و الان با این همه اتفاق ناخوشایند، مُهر سکوت بر لب زدند. انتظار میرفت در زمان حاکمیت یکدست، نیروهای باتجربه و کارآزموده انتخاب گردد تا چنین مجبور نباشند تا دقیقه نوَد مُهرهچینی یارانشان را بر اساس منافع جریانی چیده و این شائبه را به وجود آورند که این تغییرات در راستای انتخابات پیشِرو هست و ناکارآمدی تنها بهانهای برای اتفاقات آینده خواهد بود.
القصه؛ رویکردی که آقایان در قبال این منطقه پیشگرفته و همچنان دست از تغییرات بر نمیدارند، به سود مردم نیست و تجربه دو سه سال اخیر ثابت کرده بیشتر مدیران فعلی رفاقتی، جریانی و سفارشی انتخاب شدند که شاید «کارآمدی» ملاک اولیه نبوده و از طرفی مردم توقع دارند این جسارت را آقایان داشته باشند و اگر در انتخابشان اشتباه کردند، شگرد پله دوم را اجرا نکنند.