قال الحکلیم: “إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا”
همیشه بعد هر زلزلهای سوالهای زیادی در اذهان مردم مطرح میشود که آیا زلزله عذاب الهی است که برای بیدار شدن مردم از خواب غفلت رخ میدهد؟ آیا زلزله خشم و قهر طبیعت است؟یا اینکه زلزله مانند برف و باران و باد، نعمت الهی است؟
قبل از جواب این سؤالات مروری میکنیم به زلزلههای شدیدی که در صدسال گذشته در ایران باعث تلفات و ویرانیهای زیادی شده است.
1) در پنجم خرداد 1302 و در عصر یک روز بهاری، زلزلهای با قدرت 5 و هفتدهم ریشتر در منطقه کاج کاشمر رخ داد که 5 روستا را بهصورت کامل تخریب و 20 روستا دچار خرابی شدید شدند و770 نفر کشته از زیرآوار خارج گردیدند.
2) در تیرماه 1336 زلزلهای به قدرت 6 و 6دهم ریشتر جان هزار و 200 نفر را در مازندران گرفت.
3) در دهم شهریور سال 1341 زلزلهای به قدرت 7 و دو دهم ریشتر در بوئینزهرا جان 11 هزار نفر را گرفت.
4) در نهم شهریور 1347 زمینلرزهای به قدرت 7 و 4دهم ریشتر منطقه بَیاز فردوس را لرزاند و21 ساعت بعد در زلزله دوم مجروحینی که در بیمارستان بودند، زیر آوار بیمارستان جان دادند.
5) در بیستوپنجم شهریور 1357 زمینلرزهی به قدرت 7 و 8 دهم ریشتر طبس را لرزاند و ویران کرد. در این زلزله 25 هزار نفر جان خود را از دست دادند.
6) در سوم خرداد 1369 زلزله در منجیل و رودبار به قدرت 7 و 3 دهم ریشتر یک دقیقه به طول انجامید و 35 هزار کشته بر جا گذاشت.
7) در بیستم اردیبهشت 1376زلزلهای به قدرت 7 و 3دهم ریشتر در روستای اردهکول قائن روی داد و 1576 نفر جان دادند و پنجاههزار نفر آواره شدند.
8) در پنجم دی 1382 زمینلرزهای در بم با قدرت 6 و 6 دهم ریشتر و در مدت 12 ثانیه طول کشید و بیش از پنجاههزار نفر کشته بر جای گذاشت.
9) در بیستویکم آبان 1396 در قصرشیرین 625 نفر جان خود را از دست دادند.
* آیا زلزله یک عذاب الهی است؟
عامه مردم با اعتقاد به اینکه زلزله یک عذاب الهی است از خود و یا دیگران میپرسند اگر چنین است چرا این عذاب بر سرکاخنشینان ستمگر فرو نمیآید و مگر این روستائیان و افراد ضعیف جامعه که خانه مستحکمی ندارند چه کردهاند که مستحق چنین عذابی شدهاند؟ و حتی بعضی سادهاندیشان به دنبال توجیه برای این تهمتی هستند که به ساحت مقدس الهی زدهاند و به مردمان منطقه زلزلهزده تهمت میزنند، بعضی میگویند زلزله خشم و قهر طبیعت است و آن را خشم و غضب الهی میدانند. بعضی میگویند آن روز که از بمب باران دشمن به زیر آوار میرفتیم با فریاد مرگ بر آمریکا دل خود را خالی میکردیم و همین تحمل فاجعه را آرام میکرد، ولی امروز چه کنیم؟ در میان زلزلهزدگان شکر و ثنای الهی نیز شنیده میشود که خود تسکیندهنده و آرامشبخش است ولی همان شکر هم خالی از اعتراض نیست و خدا را مقصر حادثه میشناسیم!
باید دید مسئول این حوادث کیست؟ آیا طبیعت در این میان از خود، خشم و قهری نشان داده و یک حالت غیرطبیعی و قهرآلودی به خود گرفته است تا ما آن را عذاب الهی بدانیم؟
انسان باید بداند زندگی در مناطق زلزلهخیز شرایط خاصی دارد، بدون شک اگر کسی نقشه و طرح ساختمان را متناسب با زلزله تهیه نماید هرگز گرفتار حادثه نخواهد شد، اگر کسی که در مسیل خانه میسازد آیا حق دارد به باران و کوهستان و سیل و طبیعت اعتراض کند؟ منظور این نیست که مسئول این حادثه همان افرادی هستند که دچار آن شدهاند، منظور این است که مسئول اینگونه حوادث انسان است نه طبیعت و خالق طبیعت. ما به دست خود جنگلها را از بین میبریم و آنگاه که سیل میآید طبیعت را دشنام میگوییم و به خدا اعتراض میکنیم. به هر حال زلزله یک سنت طبیعی است و باید باشد و هیچ ربطی به خشم و غضب الهی یا قهر و خشونت طبیعت ندارد. انسان باید خود را با شرایط طبیعت وفق دهد و از روشهای علمی برای شناخت بهموقع زمینلرزه استفاده کند.
از امام صادق درباره زلزله سؤال شد و حضرت فرمود، “زلزله و امثال آن موعظه و هشداری است که مردم بهوسیله آن ترسانده میشوند تا مواظب باشند و گناه را ترک کنند”، و در روایت دیگر آمده که از امام صادق پرسیده شد زلزله چیست؟ فرمود: “زلزله آیت الهی است”. مراد حضرت این است که زلزله علامتی از علامتهای غضب و یا قدرت خداوند است. در این روایات زلزله بهعنوان آیات الهی مطرحشده ولی دلیل عذاب الهی درجایی نیامده است.
هرچند که گاهی گناهان و معاصی باعث قهر الهی و وقوع برخی بلاها و حوادث میشود، اما این امر به معنای این نیست که هرکس گرفتار بلای طبیعی میشود حتماً گناهکار و عاصی است، زیرا وقتی بلایی نازل میشود خشک و تر با هم میسوزند. این روایات در مقام جلوگیری از معصیت صادرشده است، هدف از بروز حوادث ناگوار طبیعی، مثل سیل و زلزله و طوفان فقط عذاب نمودن نیست، بلکه آثار متعددی مانند یادآوری نعمتهای الهی، بیداری از خواب غفلت، شکوفایی استعدادها، استمرار حیات در کره خاکی و… را به دنبال دارد. اینها میتوانند از اهداف بروز حوادث طبیعی محسوب گردند علاوه بر این هیچ منافاتی وجود ندارد بین اینکه یک پدیده در عین داشتن علل مادی و در عین حال عذاب الهی هم باشد، زیرا عذابهای الهی بر اساس سنت الهی و نظام اسباب و مسببات نازل میگردد. بهعبارتدیگر هر پدیدهای در جهان هستی بر اساس اراده و مشیت الهی تحقق مییابد و خداوند نیز اراده خود را بر اساس قانون علیت و اسباب و علل پیاده میکند و علتهای مادی جزئی از اراده الهی و زیرمجموعه مشیت خداوند است، و جلوگیری از بروز و یا کم نمودن آثار تخریبی آن نیز بر اساس نظام الهی و معیشت الهی است.
به قلم غلامرضا رضایی