انتخابات مجلس دوازدهم در اسفندماه امسال در شرایطی برگزار میشود که در یکی دوسال اخیر، کشور با تکانشهای اجتماعی و نارضایتی مردم به دلیل فشارها و تنگناهای اقتصادی مواجه بوده است. اهمیت این انتخابات در حدی است که از ابتداي سال 1402 تاکنون، رهبر انقلاب سه بار درباره اهميت آن و ضرورت برگزاري انتخاباتي با “مشاركت بالا“، “سالم“ و “رقابتي“ صحبت كردهاند. ایشان با تأکید بر اهمیت انتخابات اسفندماه امسال، گفتهاند: «انتخابات میتواند مظهر قدرت ملی باشد و اگر درست برگزار نشود ضعف کشور و ملت و مسئولان را نشان میدهد که هرچه ضعیف شویم تهاجم و فشار دشمنان بیشتر میشود؛ بنابراین باید قوی شویم که یکی از ابزارهای مهم قدرت، انتخابات است.» ایشان میافزایند: «مسئولان مرتبط، راهبرد مشارکت، امنیت، سلامت و رقابت انتخابات را از هماکنون مشخص کنند تا انتخاباتی خوب، سالم و با مشارکت بالا داشته باشیم.» و به نظر ميرسد، موضوع “مشاركت”، در این ميان يك هدف مهم و اساسي است. تأکید رهبری بر “مشارکت” از این جهت حائز اهمیت است که در دو انتخابات گذشته مجلس شورایاسلامی و انتخابات ریاستجمهوری و شوراها، با مشارکت مطلوبی مواجه نبودیم و اکنون ضرورت افزایش مشارکت بهخوبی مشهود است.
اساساً انتخابات، مكانيسمي براي مشاركت مردم و تحقق اراده آنها در انتخاب مديران و سرنوشت کشور است، اما اين مهم بهتدریج و طي ادوار مختلف دچار نوسانات و محدوديتهايی شده است، تا آنجا که به قول اسماعیل گرامیمقدم فعال سیاسی اصلاحطلب: «نظارت استصوابی شوراي نگهبان طي سالها و دهههاي اخیر بهاندازهای غليظ شده و بهجایی رسيده كه همواره يك جريان سياسي به نام اصلاحطلبان ردصلاحيت شده و ميدان انتخابات يكسره در اختيار گروههاي اصولگرا و جريانات دست راستي قرار ميگيرد.»
برگزاري انتخابات با مشاركت بالا به لوازم و زمينههايي هم از جهت رويكردي و هم از منظر عملكردي نياز دارد و اين بسترها بايد فراهم گردد تا مردم در انتخابات حضور گسترده داشته باشند. براي برگزاري يك انتخابات مشاركتي، لازم است زيرساختهاي حقوقي آن اصلاح و نظارت فراقانوني شوراي نگهبان در امر انتخابات كنار گذاشته شود و مردم به تأثیر رأی خود جهت تحقق مطالبات خویش اطمینان پیدا کنند، زیرا چنانچه مردم پس از حضور در انتخابات دریابند که منتخبان آنان اعم از نمایندگان مجلس و ریاستجمهوری در پیگیری و تحقق مطالبات آنان نقشی ندارند و یا در مسیر اجرای برنامههای آنان سنگاندازی میشود، از مشارکت در انتخابات ناامید میشوند.
در همین ارتباط، حجتالاسلام رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی و فعال سیاسی اصلاحطلب هم میگوید: «وقتی بخشی از جامعه نگاه چندان مثبتی به مسئله انتخابات ندارد و شرایط اقتصادی و معیشتی هم به نحوی نیست که سویههای امیدوارکنندهای در جهت حل مشکلات در آینده نشان دهد و نوع نگرشها نسبت به جریانات سیاسی نیز به شکلی نیست که شاهد حضور همه جریانات باشیم، فلذا نمیتوان به انتخاباتی پرشکوه چندان امید بست. راهحل این است که شرایط تغییر کند مسائل و مطالبات مردم بهویژه وضع معیشتی مردم بهبود پیدا کند و نگاه ارکان حاکمیت به بحث انتخابات نیز عوض شود تا همه جریانات سیاسی قانونی بتوانند بدون محدودیت در انتخابات مشارکت کنند. اینگونه میتوان امیدوار بود تا باز هم شاهد انتخاباتی با درصد بالای مشارکت مردم باشیم. انتخابات و حضور مردم در صورتی باشکوه خواهد بود که مردم بدانند نه در شعار بلکه در عمل به جایگاهشان به رسمیت شناخته میشود و نقش مهم و مؤثری برای مردم در تعیین سرنوشت خویش قائل هستند.»
“جواد امام” دبیرکل مجمع ایثارگران هم در این زمینه میگوید: «ما باید تغییر نگاهی، تغییر رویکردی یا اصلاح قوانینی را شاهد باشیم. تنها با حرف زدن درست نمیشود. مگر قرار است مردم فقط با حرف زدن بهپای صندوقها بیایند؟ مردم تا زمانی که اعتمادشان برنگردد پای صندوق رأی نمیآیند و البته حکومت هم باید این را بخواهد. حکومت باید خود را بازسازی کند و اعتماد ازدسترفته مردم را بازگرداند.»
بههرحال، به نظر میرسد تلاش برای بالابردن مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم در بیرمقی فضای سیاسی کشور و کمتوجهی افکارعمومی به اخبار انتخابات مجلس، در دستور کار برخی مسئولین قرار گرفته است. در همین خصوص برای اولینبار شاهد دعوت از نمایندگان ادوار برای نامزدی در انتخابات مجلس آینده هستیم هرچند هنوز مشخص نیست کدام چهرهها دعوت شدهاند. بهعنوان مثال، “محمود صادقی” نماینده سابق مجلس، از تماس نهادهای ذیربط با نامزدهای دورههای قبل، برای ثبتنام در انتخابات مجلس در اسفندماه خبر داده و نوشته است: «دوستانی که در ادوار گذشته انتخابات مجلس فعال بودهاند، آیا به خاطر دارند که ۹ ماه مانده به انتخابات، از نهادهای ذیربط با نامزدهای ادوار قبل تماس بگیرند و تأکید به ثبتنام و مشارکت در انتخابات کنند؟ این دوره به اینجا هم رسیدهایم!».
البته علیرغم این اقدام مثبت، با توجه به سابقه شورای نگهبان که حتی چهرههای اصولگرایی چون علی لاریجانی و علی مطهری را ردصلاحیت میکند، سخت میتوان به تأیید صلاحیت چهرههای شاختهشده اصلاحطلبان امید داشت. لذا محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا هم معتقد است: «در بین اصلاحطلبان به نظرم یک تشویش وجود دارد و هنوز فضای سیاسی به یک وضعیت ثابتی نرسیده است و به عبارتی همه منتظرند ببینند اصلاحیهای که مجلس میخواهد بگذارد چگونه خواهد بود. هنوز منتظرند ببینند که آیا قرار است شورای نگهبان در آینده سیگنالهای مثبتی به جامعه بدهد و پیرو بیانات رهبری در فروردینماه، آیا واقعاً قرار بر این است که انتخابات با شور و هیجان بیشتری برگزار شود و یا قرار است همچنان در یک سیستم بسته، عمل کنند.»
البته برخی افراد همچون علی جنتی، فرزند آیتالله جنتی معتقدند که در حقیقت “تشکیل پرونده برای تأیید صلاحیت افراد، دستپخت نهادهای دیگر است و شورای نگهبان بر اساس این پروندهها تصمیم میگیرد” و میافزاید: «اگر تشخیص داده شود که فردی حتی با داشتن پروندههای فساد باید وارد مجلس شود، پروندهاش پاکشده و از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت میشود.» و در همین ارتباط است که حسین دهقان، وزیر سابق دفاع، چندیپیش اعلام کرد: «من یک خواهش دارم. شورای نگهبان اینقدر اذیت نکند. صداوسیما اینطوری رفتار نکند و اجازه بدهند مردم به صحنه بیایند و نمایندگان خودشان را انتخاب کنند و راهی جز این نداریم.»
در کنار حرکت مثبت دعوت از برخی نمایندگان ردصلاحیت شده دوره قبل که البته به عقیده بسیاری از کارشناسان کافی نیست، گویا برخی اصولگرایان تندرو، اصلاحطلبان را جهت مشارکت در انتخابات تهدید مینمایند. در این ارتباط، احمد زیدآبادی میگوید: «برخی از اصولگرایان افراطی گمان میکنند که با تهدید امنیتی میتوان طیف اصلاحطلب را وادار به حضور در انتخابات آخر سال کرد و به آن رونق داد. گیریم برخی احزاب و نیروهای اصلاحطلب نیز مرعوب این تهدیدها شوند و یا به طمع پُست و موقعیتی، اعلام حضور در انتخابات و معرفی کاندیدا کنند. با فضایی که من بر جامعه حاکم میبینم، حضور این نوع احزاب، تأثیر معناداری در افزایش مشارکت عمومی در انتخابات نخواهد داشت، بنابراین، تهدید و تطمیع چاره کار نیست. به نظرم فقط از یک طریق میتوان انتخابات پایان سال را با رونق برگزار کرد و آنهم مجلس شدنِ مجلس است!» زیرا مجلس طی سالها و دهههاي اخير از جايگاه بايسته خود بهعنوان يكي از اركان اصلي قواي سهگانه فروكاسته شده و عملاً تحتالشعاع نهادهاي ديگري چون شوراينگهبان و اخيراً مجمع تشخيص قرار گرفته است تا آنجا که مصوبات مجلس به مجمع تشخيص مصلحت نظام ميرود و برخلاف مصلحت و سياستهاي كلي نظام تشخيص داده و از رده خارج ميشود. بنابراین برای اینکه مجلس، مجلس شود، باید تغییراتی ملموس در کارکردهای جاری و تحولی بنیادی در نگرشهای سیاسی موجود پدید آید بهطوریکه قشر خاکستری و خاموش جامعه نیز نسبت به بهبود شرایط امیدوار شوند. در غیر اینصورت، تنها کُند کردن تیغ نظارت استصوابی و اجازهی حضور به جمعی بیشتر برای ورود به مجلسی که مجلس نیست، جامعه را برای رأی دادن راغب نمیکند.
اما درحالیکه برخی دستگاهها تلاشهایی را جهت افزایش مشارکت مردم در انتخابات پیشِرو این آغاز کردهاند، برخی دیگر از دستگاهها در جهت عکس آن عمل میکنند. بهعنوان مثال، طرح اصلاح قانون انتخابات که چندی است میان مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام در رفتوآمد است، محل انتقاد بسیاری از افراد ازجمله حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق کشورمان و برخی چهرههای دیگر قرار گرفته که این طرح را در راستای محدود کردن حضور افراد و جریانات سیاسی در انتخابات میدانند. زیرا واقعیت این است که بخشی از اصولگرایان میدانند با حضور نامزدهای رقیب و بالارفتن مشارکت، شانس بالایی برای پیروزی ندارند. بنابراین پُر بیراه نیست اگر بگوییم برخی از آنها دل در گرو مشارکت پایین دارند تا قدرت اجرایی یکدستشده خود را تداوم ببخشند. به عبارت دیگر، همواره تندروهای جریان اصولگرا از کاهش مشارکت بهره میبرند زیرا با پایگاه حداقلی و ثابتی که دارند، میتوانند راهی بهارستان شوند.
البته برخی افراد هم، حل مشکل کاهش مشارکت در انتخابات را فراتر از تأیید صلاحیت و دعوت از ردصلاحیتشدگان دوره قبل میدانند و معتقدند؛ در شرايطي كه مردم اعتماد خود را بهنظام انتخاباتي از دست دادهاند، حتی اگر چهرههای شناختهشده هم نامزد انتخابات شوند و گروههاي سياسي هم بخواهند، نميتوانند معجزه كنند و فعلاً رسیدن به برپایی انتخابات ایدهآل دور از دسترس به نظر میرسد زیرا بسيار دشوار است كه اعتماد از دست رفته مردم، بهسرعت جلب شود. در همین رابطه محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز میگوید: «من مشکل انتخابات این دوره را دیگر بحث ردصلاحیتها نمیدانم. اگر شورای نگهبان تقریباً صلاحیت همه را هم تأیید کند و کسی ردصلاحیت نشود، مشکل جدی مشارکت مردم وجود دارد. بعد از اتفاقاتی که سال قبل افتاد، یک نوع قهر بین جامعه و حکمرانی ایجاد شده که نتیجهاش عدم مشارکت است.»
در پایان، دو انتخابات پیشین نشان داد که شرایط از نظر جامعه تغییر کرده و دیگر نمیتوان انتظار حضور پرشور و مشارکتی با نصاب بالا را داشت. لذا برای آنکه یخ جامعه آبشده و پای صندوق رأی بیاید، یک برنامه مفصلی را طلب میکند که فعلاً نشانههایی از آن دیده نمیشود.