آخرین هشتروز هفته سال1401را در حالی آغاز میکنم که بهار دارد هر ثانیه نزدیکتر میشود. همه چیز طبیعی و بیدخالت پیش میرود. هرسال همینطور است پیش از نوروز، هیجان داریم انگار قرار است اتفاق خاص و عجیبی بیفتد و هر بار سال که تحویل میشود هیچ چیز تغییر نمیکند و ما به همان زندگی معمولی متحول نشدهمان بر میگردیم. همه این را میدانیم اما باز هم مشتاقیم و امیدوار تا روزها و هفتههایمان بهتر از قبل باشد. برای همین است که یادمان رفته همین بهار امسال با اسپری فلفل از زنان عاشق فوتبال برای تماشای بازی ایران و لبنان در مشهد استقبال شد. به خاطر نداریم که چقدر مسئولان با اعصاب مردم برای کاهش دستوری قیمتها بازی کردند و فراموش کردیم؛ چقدر در این یکسال مردم، خودی و غیرخودی و نخودی محسوب شدند تا اینکه نماینده مجلس مدعی شد؛ به نظرِ مردم برای فیلترینگ، کاری ندارد؛ اما انگار از منظرِ ارباب، باید برای رعیت فیلترینگ باشد!! از این رو در این ستون به قدر مجال، به وقایع اتفاقیه ریز و درشتی که بر مملکت گل و بلبلمان رفته میپردازیم؛
حرکت قطار کشور بر ریل سیاستهای دستوری
به همان اندازه که در بهار امسال وقتی “ایران” سه قلو زائید؛ مردم کشورمان خوشحال شدند، در زمستان با مرگ “پیروز“ تنها بازمانده زایمان یوزپلنگ آسیایی یعنی «ایران» که در ماههای اخیر به یکی از نمادهای جمعی مردم تبدیل شده بود ؛ غمگین شدند و در سکوت برای پیروز و احتمال انقراضاش گریستند.
اما جراحی اقتصادی، بدجوری حال اقتصاد کشورمان را بد کرد به طوریکه شاهد شوک قیمتی انواع و اقسام کالاها بودیم و همانها که در دولت دوازدهم، فریادشان از بدی اوضاع اقتصادی مردم بلند بود؛ این روزها همه را به مقاومت دعوت کردند و گویا جراحی اقتصادی به وخامت بیشتر حال اقتصاد کشورمان انجامید. هرچند به گفته بسیاری از کارشناسان اوضاع مملکت جوری شده که به جراحی در همه حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز داریم. در این میان با به بنبست رسیدن برجام و نافرجام ماندن آن علیرغم اینکه دولت سیزدهم قرار نبود زلف اقتصاد را به تحریم گره بزند، کار اداره کشور در دستانداز افتاد و اثرات منفی آن را در زندگی مردم شاهد بودیم. اما فاجعه متروپل و جان باختن هم وطنانمان در آبادان با فروریختن ساختمانی که بنیان آن بر فساد و دور زدن قانون و تخلفات اداری بنا شده بود حواس مردم را از بلاتکلیفی برجام و سفرههای خالی و جیبهای پرِ محتکران و مفسدان پرت کرد. در این گیر و دار چند وزیر از قطار کابینه دولت سیزدهم پیاده شدند؛ اما تغییر چند وزیر هم با وجود حل نشدن مسائل کشورمان در حوزه سیاست خارجی و… نتوانست گرهی از کار فروبستهمان بگشاید. در میانه مشکلاتی که مردم زیر بارش در حال له شدن بودند مسئولان، عزم خود را روی فیلترینگ و افزایش محسوس ماشینهای گشت ارشاد و سختگیریهای اجتماعی بیشتر برای زنان گذاشتند و دوقطبی با “حجاب“، “بیحجاب“ مردم را در مقابل هم قرار داد. البته خبرسازی وقوع سیلاب در فصل تابستان در جنوب شرقی ایران، باز هم مسئولان را غافلگیر کرد؛ اما روی دادن اتفاقاتی در کشور که به تنشهای داخلی و تجمعات اعتراضی منجر شد؛ بهانه دست حکمرانان داد که در کنار صیانت از زنان و حجاب… از اینترنت هم با فیلترینگ حمایت کنند؛ هرچند عدهای این قبیل رفتارها را آب در هاون کوبیدن تلقی کردند.
در این گیر و دار هیاهوهای داخلی از حادثه شاهچراغ تا حوادث سیستان، دو واژه اعتراض و اغتشاش جدل آفرین بودند؛ به طوریکه رگهای میدان سیاست کشور، بدجوری گرفت و نیازمند آنژیوگرافی شد و البته سکوت بخش زیادی از جامعه هم از رضایت نبود.
القصه امسال، مردم ایران سال سختی را سپری کردند. امید که بر اساس پیشبینیهای انجام شده سال1402 که حیوان سالش خرگوش است؛ سالی توام با شادی، زرنگی و هوش و درایت مردم و مسئولان باشد؛ زیرا این روزها که دلمان بدجوری از تکرار گرفته، دنبال بهانهایم برای جشن!! و نوروز میتواند؛ بهترین بهانه باشد.
تا هشتروز بعدی خدانگهدار.