سالها پیش، طوری نبود که بتوان یا یک گوشی تلفن همراه تماس تصویری با عزیزانی که از ما دور بودند، گرفت. خیلی از خانهها همان تلفن ثابت را هم نداشتند. عدهای معدود، تلفنی در خانه یا محل کارشان برای برقراری ارتباط و انجام گفتگو تلفن ثابت داشتند که نحوه کار هم بهمرورزمان تغییر کرد. با ظهور و گسترش تلفن همراه، تلفنهای ثابت ارج و قرب قدیم را از دست دادند. برای نسل فعلی که تا چشم باز کرده تلفن همراه را دیدهاند و از امکانات آن بهره بردهاند مرور خاطرات یکی از قدیمیترین کارمندان مخابرات شهرستان کاشمر خالی از لطف نیست؛ “مسعود جلالی” در زمره قدیمیترین کارمندان مخابرات کاشمر است که در این شماره پای صحبتهای او نشستیم.
او که از همان ابتدای گفتگو به خاطر بلند بودن تُن صدایش عذرخواهی کرد و گفت: سالها پیش که مشغول به کار بودم با توجه به اینکه امکانات محدود و خطوط پر از پارازیت بود، میبایست برای ارائه خدمت به مردم هم بلند صحبت کنیم و همیشه گوشی به گوش باشیم.
وی افزود: استخدام در مخابرات نیاز به حنجره خارقالعاده، توانایی درست حرف زدن و داشتن گوشهای سالم داشت و من بهراحتی توانستم استخدام شوم.
وی که دوره خدمت خود در مخابرات را از سال1356در شهر طبس شروع کرده، گفت: آن سال مخابرات استان استخدامی داشت، خانواده استقبال کردند که به این اداره بروم چون میگفتند، مردم دو ریال میدهند به یک تلفن و از خانه بیرون نمیآیند و کارشان راه میافتد، لذا آن مبلغ را با رضایت میدهند ولی پولی که مردم به ادارات دیگر میدهند از روی بیمیلی است و قلبشان راضی نیست.
جلالی که از بین سه هزار شرکتکننده بهعنوان نفر یازدهم در بین قبولشدگان قرار گرفت، در سن 23 سالگی به استخدام مخابرات درآمد و30 سال کامل در این اداره مشغول به کار بود و در سال 86 بازنشسته شد.
وی که حاصل زندگی مشترکش سه دختر است؛ عنوان کرد: در زمان زلزله طبس آنجا حضور داشتم ولی تقدیرم مرگ نبوده و پس از زلزله طبس به کاشمر منتقل شدم.
وی افزود: در زمان شروع به کار من، تلفنها بهاصطلاح هندلی معروف بود که فقط با مرکز تلفن، شهروندان میتوانستند ارتباط برقرار کنند، بهطوریکه در آن زمان حدود 600 شماره در مرکز خیابان قائم فعال بود و برای تلفن راه دور نیز ابتدای خیابان 15خرداد (خاکی قدیم) مکانی استیجاری مهیا شده بود و مردم میآمدند و منتظر میماندند تا برای شهرهای دیگر و یا با مراکز شهرها ارتباط داشته باشند.
وی عنوان کرد: در آن زمان از اداره و یا خانه با دور دادن بهقولمعروف هندل تلفن با مرکز، ارتباط افراد برقرار میشد و وقتی درخواست ارتباط با خانه و یا اداره موردنظر را داشتند، ما نیز با سیم، ارتباط بین تقاضاکننده و مخاطب را متصل میکردیم و دوباره با دور دادن هندل تلفن، تلفن مورد زنگ میخورد و جوابگو بود و دوطرف ارتباط، باهم صحبت میکردند و بعد از اتمام تماس با یک تکزنگ متوجه میشدیم تماس تمامشده و سیم ارتباط را قطع میکردیم.
جلالی با بیان اینکه حدود70سیم اتصال داشتیم که میتوانستیم در یکزمان ارتباط برقرار کنیم؛ عنوان کرد: صفحهای داشتیم مثل لانه زنبور که فیشها را به آن وصل میکردیم و همه میدانستیم که هرکدام از اینها مربوط به چه اداره و یا شخصی است.
وی تصریح کرد: در آن زمان خطوط با سیم هوایی وصل شده و ارتباط برقرار میشد که به خاطر اینکه سیمها در مجاورت هوا و سردی و گرمی بود مشکلات فراوانی داشت.
این پیشکسوت مخابرات گفت: صبحها تعداد تماسها بهقدری زیاد بود که در هر نوبت با حضور چهارنفر برای برقراری ارتباط، از خستگی کم میآوردیم.
جلالی اظهار کرد: از همه سختتر ارتباط گرفتن با خارج شهر و یا خارج کشور بود که از شهر به مرکز استان و از استان به مرکز کشور و از مرکز کشور به مرکز کشور دیگر و از آن شهر نوبت میگرفتند و به اطلاع طرفمان میرساندیم که مثلاً ساعت10 شب از کشور دیگر به شما تماس میگیرند و آماده پاسخگویی باشید.
وی با بیان اینکه در تلفنهای بیرون شهری، بیشترین خوشحالیام این بود که سربازی را در پادگانی پیدا کنم و پدر و مادرش بتوانند با او صحبت کنند و از حال او باخبر شوند، گفت: در تماسهای بیرون شهر مرحلهبهمرحله که وصل میشد هزینه آن حساب و در پاکتهای مخصوص هر تلفن، هر دو ماه یکبار جزو هزینههای تماسهای تلفنی آنها محاسبه و دریافت میشد.
جلالی با بیان اینکه از همان ابتدا در صورت استفاده و یا عدم استفاده از تلفن 15 تومان هر دو ماه بهعنوان آبونمان دریافت میشد، گفت: برای خرید تلفن نیز فکر کنم 15 تومان پرداخت میکردند که در قبضهای تلفن محاسبه و دریافت میشد.
وی با بیان اینکه در آن زمان که در مرکز تلفن قائم بودیم، رئیسمان آقای علی زوار بودند؛ گفت: در آن زمان تعدادی از همکارانم از شهرهای دیگر بودند که پس از بازنشستگی به شهرهای خود بازگشتند و تعدادی از آنها همچون حسین حسابی، سیدحامد حسینی، حاجآقای قنبری، علیپور، مهدی پوراکبر، محمد قاسمی، اکبر عابدی، نعمت اسفندیاری، مرحوم حسین هاشمی و اکبر شهابی و… میتوانم نام ببرم.
این پیشکسوت مخابرات عنوان کرد: شهرها و حتی ریوش از طریق سیم هوایی تلفن داشتند، ولی متأسفانه چون برای هر شهر در مرکز استان یک دستگاه بود که از کشور مجارستان، ژاپن، اسرائیل و آمریکا و… تهیه میشد؛ با یکدیگر همخوانی نداشت و در تماسها شاهد پارازیت بودیم و گاهی مخاطبمان صحبتهای ما را اشتباه برداشت میکرد، بهگونهای که روزی از ریوش درخواست تلفن ادارهای را از من کردند که وصل کنم بهطرف مقابل گفتم اِشغال است، چون حرفم را در آن پارازیتها خوب نفهمید، به من گفت: “شُغال خودت هستی“. و یا یکبار رئیس یکی از ادارات زنگ زد، قبل از آن به دادگستری زنگ زده بود و به دادستان کار داشت و گفته بودند شماره 162 اتاق آقای دادستان را بگیرد، ولی تماسی که گرفت میگفت 169 و من میدانستم منزل فلان شخص است که مربوط به ایشان نمیشود، اصرار به وصل کردن کرد و پس از اینکه دید اشتباه است با من برخورد بدی داشت و من هم جوابش را دادم، ولی بعد از چندین روز که با چند نفر به مرکز آمد و وضعیت کار ما را دید از من و همکارانم عذرخواهی کرد.
جلالی افزود: همه فکر میکردند که تلفنهای آنها شنود میشود ولی اینگونه نبود چون ما میدانستیم شخصی که زنگ میزند با کجا کار دارد یا با خانه فرزندش و یا با پدر و مادرش تماس داشت و یا با اداره خاصی کار داشت که برای ما تماسهای آنها عادی بود.
وی با اشاره به توسعه تکنولوژیهای ارتباطی گفت: مخابرات هم در هر دوره پیشرفتهایی کرده، بهطوریکه آنالوگ رفت و دیجیتال و کابل نوری و امکانات خیلی پیش رفتهای آمد که در یک چمدان کوچک بیش از هزاران خط تلفن فعال است و بهصورت خودکار همه کارها انجام میگیرد.
جلالی گفت: مرکز تلفن جدید کاشمر در سال 1362 با دو هزار و 500 تلفن در خیابان امام برای تماس داخل شهری راهاندازی شد و در آن زمان هم کد بیرون شهری نداشت و همچنان به مرکز زنگ میزدند و ما شماره راه دور را میگرفتیم و بهمرور امکانات و تعداد تلفنها بیشتر شد و حال میبینیم که تلفن چه امکاناتی برای مردم مهیا کرده است.
وی با بیان اینکه گرچه تکنولوژی بهروز شده، اما عدهای را به هم نزدیک وعدهای را دور کرده است، گفت: ما باید از این تکنولوژیها بهخوبی در زندگی خود استفاده کنیم، من که 30 سال کارمند مخابرات بودهام تلفن همراهم یک گوشی کلیدی معمولی است، گرچه با همه گوشیها بلدم کار کنم اما مرا همین بس زیرا عقیده دارم نباید این ابزار ارتباطی زندگی را از کنترلم خارج کند، ولی اتفاق دیگری در زندگی مردم افتاده و تلفن آنها را از زندگی انداخته است و هرکس صبح به سرکار میرود بیحال است چون روز و شب تا دیروقت سرش توگوشی است.
وی گفت: ما باید خودمان را کنترل کنیم و از امکانات خوب، خوب استفاده کنیم اما متأسفانه گرچه امکانات خوبی فراهم شده، ولی فرهنگ استفاده کردن از آن را یاد نداریم؛ حال آنکه میتوان بهراحتی از این امکانات برای زندگی بهتر استفاده و مدیریت کرد زیرا شرایط ما و این امکانات شبیه بازی شطرنج است درصورتیکه بتوانیم مهرهها را بهخوبی حرکت دهیم آسیبی به ما نمیرسد.