سال 1400 از این جهت که حدفاصل بین دولت آقای روحانی و آقای رئیسی بود، سال انتقال قدرت در قوه مجریه بهحساب میآید. بهنوعی چهار تا پنجماه ابتدای سال توسط یک دولت و هفت تا هشتماه انتهایی توسط دولت جدید کشور اداره شده است.
مهمترین رویداد سیاسی که در سال 1400 اتفاق افتاد، انتخابات ریاستجمهوری بود. این انتخابات در مقایسه با ادوار قبلی از جهات مختلف دارای تفاوتهای آشکاری بود. اولاً دایره انتخاب برای مردم با ردصلاحیتهای گستردهای که صورت گرفت، بهشدت محدود شد و عملاً یک جناح کشور به دلیل اینکه در بین تائیدشدگان نمایندهای نداشت از گردونه رقابتهای انتخاباتی حذف شد. ثانیاً به دلیل مشکلات معیشتی گسترده مردم و عملکرد غیررضایتمندانه سالهای آخر دولت آقای روحانی، رغبت آنچنانی بین جامعه و حتی نخبگان سیاسی تحولخواه برای حضور فعال در عرصه انتخابات ریاستجمهوری به چشم نمیخورد؛ این عوامل موجب شد تا کمرونقترین انتخابات ریاستجمهوری را طی 43 سال بعد از پیروزی انقلاباسلامی پشت سربگذرایم.
بهطور طبیعی با جابجایی که در قوه مجریه شکل گرفت؛ مدتی زمان برد تا دولت جدید استقرار یابد. در این دوره گذار، هم از حیث داخلی و هم روابط بینالملل، دامنه آثار تحریمها در هر دو حوزه بیشتر هویدا شد. طی این دوره هشتماهه با افزایش سرسامآور سطح عمومی قیمتها مواجه بودیم که همچنان ادامه دارد. در حوزه روابط خارجی هم بهخصوص در موضوع پرونده هستهای که نقش حیاتی در آینده ایران و ایرانیان دارد، شاهد یک دوره رکود و انتظار بودیم تا اینکه سرانجام طی یکی دوماه اخیر تیم جدید دولت مستقر شد و مذاکرات اکنون جریان دارد و به نظر میرسد خود این دوره معطلی، زیانهای قابلتوجهی به منافع ملی کشور وارد کرده باشد.
آنچه از مذاکرات جاری وین شنیده میشود، چارچوب توافق کنونی دولت با گروه 1+4 فراتر از آن سند نهایی که آقایان ظریف و عراقچی و تیم همراهشان تهیه کرده بودند، نیست. نمیدانم چرا در ماههای پایانی کار دولت آقای روحانی این سند مهم امضاء نشد. در صورتیکه اگر این توافق حاصل میشد، چون در مبادلات بانکی گشایش ایجاد میگردید، با کاهش هزینههای تجاری تجارت منطقهای و جهانی مواجه میشدیم، امید به آینده افزایش مییافت و سرمایهگذاری شکل میگرفت و قدری از نرخ تورم کاسته میشد و در عرصه داخلی با این حد از مشکلات معیشتی مواجه نبودیم ولی با کمال تأسف چون سایه حساسیتهای سیاست داخلی و غلط بر روی سیاست خارجی سنگینی میکند، موجب شد تا این چند ماه را همچنان شاهد ضرر و زیان باشیم.
با این وجود دولت آقای رئیسی و شخص رئیسجمهور با توجه به همفکر بودن با رؤسای دو قوه دیگر و سایر ارکان حاکمیت، هرچند با تأخیر ولی توانستند بستری فراهم کنند که بر مبنای همان سند قبلی برجام، مذاکرات هدایت شود.
هرچند آغاز این سال را با به محاق رفتن روند امضاء توافقنامه هستهای و دوره نسبتاً تلخ انتخابات بیرمق و افزایش فشارهای معیشتی پشت سرگذاشتیم اما فکر میکنم در روزهای پایانی سال و ماههای سال جدید شمسی انشاالله با حال و روز بهتری برای ایرانیان روبرو باشیم.
از سویی هرچند تحولات اخیر منطقه و تهاجم روسیه به اوکراین هم تهدیداتی را متوجه کشور ما نموده ولی در بطن و متن خودِ این بحران، فرصتهای قابلتوجهی روبروی کشور ما گشوده شده که چنانچه مسئولان ارشد کشور و بهخصوص قوه مجریه هوشمندانه و با تدبیر عمل کنند، خواهیم توانست از قِبَل تهدیدات احتمالی، با کمترین هزینه عبور کنیم و از فرصتهای احتمالی پیشآمده به بهترین نحو ممکن استفاده نمائیم. در این صورت سال 1401 روزگار خوشتری از آنچه امروز پیشبینی میکنیم، خواهیم داشت.
اما تهدیداتی که از ناحیه این حمله نظامی روسیه به اوکراین متصور است؛ ابتدا اینکه روسیه همسایه شمالی ما است و در تاریخ 200 ساله ایران نیز بارها تمامیت ارضی ایران در معرض خطر و تهاجم همسایه شمالی بوده و قریب20 درصد از خاک ایران بهتناوب و دفعات مختلف بر اثر این تهاجم از ایران جدا شده و روسیهای که به اوکراین بهعنوان یک همسایه تحت تأثیر هدفگذاریهایی که مدنظرشان بوده حمله میکند، طبیعی است که سایر همسایگان نیز در حوزه نظامی و سیاسی احساس نگرانی کنند.
تهدید دیگری که به آن باور دارم این است که با کمال تأسف طی سالهای اخیر ایران از یک کشور خودکفا در تأمین گندم به یک کشور واردکننده تبدیل شده است. پیشبینی میشود برای امسال و سال آینده حداقل بین 7.5 تا 8 میلیون تُن گندم باید وارد کنیم تا از طریق این واردات ذخیره استراتژیک مواد غذاییمان تقویت و امنیت غذاییمان تأمین شود. با توجه به اینکه قریب به28 درصد گندم جهان را مشترکاً اوکراین و روسیه تأمین میکنند، امروز شنیده میشود که قیمت جهانی گندم از تُنی حدود 280 دلار به بیش از 400 دلار افزایشیافته و طبیعی است؛ اگر دامنه این جنگ گسترده و به درازا کشیده شود علاوه بر افزایش قیمت، محدودیتهایی نیز در نقلوانتقال داشته باشیم و در آن صورت ایران ناچار میشود به سمت خرید گندم از آمریکا و کانادا برود و نهایت یک تهدیدی از این جهت برای امنیت غذایی کشور است که باید مسئولان مربوطه و دولت بهسرعت و پیشدستانه چارهجویی کنند تا از این حیث با مشکل مواجه نشویم.
جدای از این دو مورد تهدید، پیامدهای این جنگ بهویژه با امضای برجام و رفع تحریمها در بازار انرژی متوجه ایران است. هرچند50 درصد گاز کشوری مانند آلمان و سایر کشورهای اروپایی بهاستثنای کشورهایی مانند نروژ که خودشان صاحب انرژی هستند از روسیه تأمین میشود، اما اگر صادرات گاز روسیه مورد تحریم قرار گیرد بهطور طبیعی با متوقف کردن خط دوم انتقال گاز به اروپا با تحریک تقاضا مواجه خواهیم بود و در این بین کشور با توجه به اینکه قطر و جمهوریاسلامی ایران که دو کشور دارای منابع عظیم نفتی و بهخصوص گاز هستند و ما با رفع تحریمها و با استفاده از این فرصت میتوانیم در زمینه نفت و گاز موردنیاز اروپا وارد مذاکره و عقد قرارداد با آنها شویم.
به نظر من به هر میزانی که کشورهای اروپایی به انرژی ایران وابسته شوند و وابستگیشان از نیاز به روسیه کمتر شود، به نفع اهداف اقتصادی و صادراتی ایران خواهد بود. حتی در حوزه نفت نیز با برداشتن رفع تحریمها و مهیا شدن زمینه نقل و انتقالات بانکی، فرصت بینظیری را طی یکی دوماه آینده پیشرو داریم و خواهیم توانست100 تا 120میلیون بشکه نفتی که طی سالهای اخیر تولید و استحصال نمودیم و امروز در روی مخازن شناور روی اقیانوسها هستند را به دنیا از جمله اروپاییها و حتی آمریکاییها و خریدارانی در آسیا مانند چین، ژاپن و هند عرضه کنیم.
اگر همین عملیات صورت گیرد دولت در اولین قدم با این شانس خواهد توانست بخش قابلتوجهی از کسری بودجه را تأمین و با این اقدام نیازمند استقراض از بانک مرکزی نخواهد بود.
پیشبینی میشود در ماههای آتی با کاهش نرخ ارز مواجه باشیم و دیگر دلواپسان داخلی که مانع اصلی برای به امضاء نرسیدن برجام و رفع تحریمها که به نظر من بخش مهم آن ناشی از سنگاندازیهای جریان جبهه پایداری و تندروهای داخلی در دولت آقای روحانی بودند، دیگر این جریان سیاسی مانند گذشته سنگاندازی نکند.
البته شنیده شده که اخیراً این جریان فعال شده و حتی در مقابل دولت آقای رئیسی جهت مخالفت با برجام، از همان خطمشی استفاده میکند که در دولت روحانی استفاده نمود که در همین خصوص وزیر امورخارجه با حضور در مجلس بهصورت محرمانه توضیحاتی را به نمایندگان جبهه پایداری ارائه داد اما چون ظاهراً خیلی تأثیر قابلتوجهی در آنها نداشت طی روزهای گذشته، دبیر شورای عالی امنیت ملی ناگزیر به دعوت و احضار این تعداد از نمایندگان سرشناس جبهه پایداری میشود که در آنجا تذکراتی هم داده شده است.
اگر از جهت داخلی مواجه با این سنگاندازیها نباشیم و از سویی هم با حُسن تدبیر بتوانیم از منافع و فواید ناشی از رفع تحریمها بالاترین استفاده را ببریم، در حوزه سیاست خارجی به همان اصل مسلّم و پذیرفتهشدهای که در سردرب وزارت امورخارجه بهعنوان متولی پیش برد اهداف دیپلماتیک کشور (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) نصب شده، بر میگردیم. نباید آنچنان به غرب وابسته باشیم که مثل امروز اوکراین، با چنین وضعیتی مواجه شویم و نه به شرق که استقلال خود را از دست بدهیم.
قبل و بعد از پیروزی انقلاب، مناقشات بینالمللی و منطقهای منافع کشور اقتضا میکرد و میکند که راهبرد موازنه مثبت را تعقیب کنیم و با حفظ سه اصل حکمت، عزت و مصلحت با شرق و غرب تعامل داشته باشیم. پیشبینی میشود آقای رئیسی در شرایطی که دو قوه دیگر و سایر ارکان حاکمیت هم با او همراهی میکنند بتواند در سال 1401 با این خطمشی همراه شود.
با توجه به اینکه در ماههای پایانی سال 1401 برگزاری انتخابات مجلس بعدی را خواهیم داشت و عملاً 1402 مجلس بعدی باید آغاز به کار کند، از جهت سیاسی هم سال 1401 بسیار تعیینکننده است. هرچند پیشبینی میشود با رفع سطح نسبی موانع تحریم و عمل به آنچه گفته شد، به لحاظ اقتصادی و معیشتی و کاهش نرخ تورم و ارز و رشد سرمایهگذاری سال امیدوارکنندهای در عرصه اقتصادی و مالی خواهد بود. اما در حوزه سیاسی این سؤال باقی میماند که آیا حاکمیت یکدست کنونی در قوههای سهگانه و سایر نهادهای قدرت بناست همین مسیری که طی سالهای 1399و1400 کشورداری کردند، ادامه دهند و همچنان شاهد پافشاری به تثبیت طرحهایی مانند صیانت خواهیم بود، همچنان انتخابات مجلس بعدی مانند مجلس فعلی در سال 1398 تکقطبی خواهد بود و همچنان شمشیر تیز شوراینگهبان بالای سر داوطلبین نامزدی مجلس پایدار خواهد بود و در شرایطی که از حیث روابط خارجی با امضای سند برجام به یک آسودگی خیالی خواهیم رسید، در عرصه داخلی نیز بهموازات کاسته شدن از مشکلات معیشتی مردم، در حوزههای سیاسی و اجتماعی هم شاهد گشادگی و گشودگی در عرصه سیاسی خواهیم بود؟ این سؤالی است که بهدرستی نمیتوان فعلاً جواب آن را داد اما اگر همین مسیری که امروز مجلس و عملاً جبهه پایداری پیشگرفته و طرحهای محدود سازندهای مانند طرح صیانت را دنبال میکند بخواهد ادامه دهد و شورای نگهبان مانند سال 98 بحث نظارت بر انتخابات را مدیریت کند، در آن صورت دورنمای مثبت و امیدوارکنندهای در حوزه سیاسی و اجتماعی فرآروی کشور نیست.
بههرحال جلسات جریان اصلاحات در قالب جبهه اصلاحطلبان ایران بهصورت هفتگی و مرتب برگزار و شرایط رصد میشود. امیدوارم با اصلاحاتی که انتظار داریم و نظارت شورای نگهبان و صرفنظر کردن متولیان اداره امور کشور از بستن فضای مجازی که بهحق امروز تنها روزنه امید افکارعمومی است، شاهد وضعیت بهتری باشیم.
اگر فضای مجازی نباشد، در زمستان سرد حوزه سیاست و مشارکت مردم و به محاق رفتن فعالیت احزاب و جناحهای رقیب و از سویی در شرایطی که ساختار حاکمیتی یکدست محروم از نقد درونی است، با بسته شدن فضای مجازی با چه شرایطی مواجه میشویم؟ آیا داریم به محیطی مثل روسیه، چین و کره شمالی نزدیک میشویم؟ باید هشدار داد که ایران نه چین و نه روسیه و کره شمالی است و فضای مجازی در حقیقت رگ حیات زندگی عمومی مردم در حوزه کسبوکار و فعالیت نهادهای مدنی و اطلاعرسانی است.
امروز فضای مجازی است که به افراد قدرت میدهد تا بتوانند در مواجهه با موانع محدودکننده از حقوق اساسی خودش ایستادگی کنند. اگر در جایی فسادی رخ میدهد، شبکههای مجازی، بزرگترین قدرت در جهت مبارزه با فساد هستند. اگر طرحهای مخالف خواست اکثریت جامعه مانند طرح صیانت در مجلس مطرح میشود، بیش از یکمیلیون نفر رسماً در فضای مجازی مخالفت میکنند و این خودش قدرت بازدارندهای است.
اصلاحطلبان امیدوارند حاکمیت یکدست بپذیرد در کنار گشایشی که در حوزه روابط خارجی به دست میآورَد و از طریق گفتوگو و تعامل با دنیا این امکان را پیدا میکند که از فرصتهای پیشآمده به نحو احسن و اکمل استفاده کند، همین راهبرد را در مواجهه با داخل کشور و در عرصههای اجتماعی، برخورد با نسل جدید، اقلیتهای جامعه اعم از زنان و اقلیتهای صنفی مانند کارگران، دانشگاهیان، معلمان، اقوام و مذاهب در حوزه اجتماعی روا داری کند.
اگر بخواهیم در انتخابات بعدی شاهد جبران مافات دو انتخابات قبلی از حیث پائین بودن نرخ مشارکت باشیم، مستلزم تجدیدنظر و بازنگری در اوضاع داخلی از جهت اجتماعی و از لحاظ سیاسی هستیم. امیدوارم در اولین رویداد سیاسی که انتخابات مجلس است، طلیعه آن را ببینیم و در این صورت علاوه بر بهبودیافتگی حوزه اقتصادی از طریق تعامل با جهان، شاید بتوانیم امیدوار باشیم که با تدبیر و درست اندیشی دولتمردان مجلس و قوه قضائیه شاهد آن باشیم که کما فیالسابق بهاستثناء دو انتخابات اخیر، این گذاره حضرت امام که فرمودند: «میزان رأی ملت است»، دوباره بر عرصه سیاسی حاکم شود و آن گفته آقای خاتمی که «ایران برای همه ایرانیان» و «زندهباد مخالف من» دوباره در خانواده دوستداران ایران و انقلاب جاری و ساری باشد و ما علاوه بر اینکه در سال 1401 شاهد کاسته شدن از مشکلات روزمره معیشتی و اقتصادی مردم هستیم، در حوزه سیاسی نیز روادارانه وضعیتی را ببینیم که همه شهروندان ایرانی و احزاب و گروهها بهویژه اصلاحطلبان بتوانند در سپهر سیاسی کشور دوباره فعال شوند. در اینصورت به طور قطع و یقین مجالی نخواهد بود که براندازان خارجنشین همچنان به فعالیتهای مفصل خود ادامه دهند.
تعامل با شرق و غرب؛ با حفظ سه اصل حکمت، عزت و مصلحت
صدای خاوران-به نظر من به هر میزانی که کشورهای اروپایی به انرژی ایران وابسته شوند و وابستگیشان از نیاز به روسیه کمتر شود، به نفع اهداف اقتصادی و صادراتی ایران خواهد بود. حتی در حوزه نفت نیز با برداشتن رفع تحریمها و مهیا شدن زمینه نقل و انتقالات بانکی، فرصت بینظیری را طی یکی دوماه آینده پیشرو داریم و خواهیم توانست100 تا 120میلیون بشکه نفتی که طی سالهای اخیر تولید و استحصال نمودیم و امروز در روی مخازن شناور روی اقیانوسها هستند را به دنیا از جمله اروپاییها و حتی آمریکاییها و خریدارانی در آسیا مانند چین، ژاپن و هند عرضه کنیم.
لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=6476
- نویسنده : سیدحسن رسولی
- منبع : صدای خاوران