“مطالبهگری” از حقوق حقه مردم است. در جامعهای که مطالبهگری جاری و تداوم نداشته نباشد، عدهای فکر میکنند همواره در انجام امور، بهترین هستند و شاهد روزمرهگی و عدم تغییر مثبت در رفتار و عملکرد آنان خواهیم بود. در این حالت نظارتها کمرنگ، فسادها زیاد و ظلم و اختلاف طبقاتی فراوان خواهد شد و همواره دولتها و مدیران دولتی خود را اصلح و کارآمد و مردم همیشه گلایهمند هستند.
اگر در جامعه اسلامی مطالبهگری حاکم نباشد، ضعفها پنهان، اشتباهات تکرار، مشکلات و موانع بیشتر، نقاط ضعف نمایانتر و عدالت اجتماعی همراه با بهبود امور، در جامعه حاکم نخواهد بود.
هر فرد در جامعه میتواند با مطالبهگری که از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است، باعث تقویت نظارتها، بهبود و اصلاح امور، جلوگیری از فساد و تبعیض و در یک کلام جلوگیری از تضییع حقالناس و حفظ بیتالمال شود، حال آن فرد یک شخص ساکن روستا باشد یا یک پایتختنشین!
مطالبهگری نوعی کمک است ولی متاسفانه هنوز برای بسیاری از مسئولین، این مسئله جا نیفتاده و آنان مطالبهگری را نوعی محاکمه میدانند و بر این باورند که هرکس از آنان مطالبهگری میکند، علیهشان است. با این حال، امروز اگر مطالبهگری انجام نشود، در آینده آسیبهای بیشتری به جامعه خواهد رسید.
به همین دلیل، بسیاری از مقامات و مسئولان، با نگرانی و ترس از اینکه در صورت بیان مشکلات حوزه تحت مدیریت خودشان، ممکن است کارآمدی آنها زیر سؤال برود یا اینکه اقدامات خوبشان فراموش شود، از بیان مشکلات و معضلات پیش روی مردم و جامعه در آن بخش حذر میکنند.
برخی مسئولان هم چنین ملاحظهای ندارند، اما به خاطر نگرانی از بدتر شدن شرایط، از بیان مشکلات و روندی که منجر به ایجاد مشکل و معضل برای جامعه شده است، اجتناب میکنند. در حالی که جامعه در صورت اطلاع از مشکلات پیش روی، نشان داده به مراتب همراهی بیشتری با مسئولان خواهند داشت.
مردم متوجه عملکرد و تصمیمگیریهای مسئولین هستند و اسلام و انقلاب را با رفتار آنها میسنجند، ولی مشکل اینجاست که بعضی از مسئولین حرف مردم را نمیفهمند. همین امر موجب گردیده که طی سالهای اخیر، برخی دستگاههای اجرایی آنگونه که شایسته است، به فکر مردم نباشند و با ارائه آمار و اطلاعات کلیشهای و تعریف و تمجید مکرر از همدیگر، عملکرد خود را مثبت جلوه دهند، در حالی که سوءرفتارها و عدم نظارت بر عملکرد آنها باعث شده تا مردم گاهی شاهد تبعیضهای فراوان، سوءاستفادههای زیاد، رانت و اختلاس، تضییع حقالناس و از بین رفتن بیتالمال باشند، به گونهای که مشکلات و دغدغههای مردم روز به روز زیادتر شده است.
این روزها هم در شهر خودمان شاهد اتفاقات عجیبی هستیم. عدهای فرصتطلب با حضور مسئول جدید و برای رسیدن به مطامع خود، دور مدیر تازه وارد به شهر حلقه زده و زیادهخواهی خود را نسخه میکنند. برخی از مسئولین هم انگار با زیرسؤال بردن اقدامات مدیران قبلی دوست دارند از خود “سوپرمن” بسازند!
در این بین آن عده از فرصتطلبان که نه شایستگی خودشان بلکه تحولات سیاسی، فرصتی برایشان مهیا کرده، دخالت در کار دیگران را وظیفه خود میدانند و سعی میکنند با بدگویی از دیگران، بیشتر به چشم آیند و از نردبان ترقی سریعتر بالا بروند. و صد البته با برنامهای هدفمند، همفکران و آشنایانشان را هرچند نابلد، به سیستم تحمیل کنند! ناشیگریهای وحشتناک این حضرات در اموری که حتا برعهدهشان نیست، مکملی برای افزایش سرعت آنان در بالا رفتن از نردبان ترقی و منفعتطلبیشان است که این روزها غوغا میکند. و از این بدتر، توجیهاتی است که به هنگام ناکامی ناشی از ناشیگریهای خود به آن متوسل میشوند. آنها مردم را نادان فرض کرده و از قدرت تحلیل آنان غافلند و یا خود را به غفلت میزنند و نتیجه این میشود که هر روز گاف جدیدی میدهند و از اعتبار خود نزد مردم میکاهند. عجیب آنکه حتی حاضر هم نیستند وقتی با درهای بسته مواجه میشوند، اعتراف کنند که اشتباه کردهاند. نه تنها چنین اعترافی در قاموس آنها نیست، بلکه حتی خود را پیروز میدان هم معرفی میکنند و «سفر پرباری» را در کارنامه خود به ثبت میرسانند.
مردم این روزها شاهد مداخله جمعی معدود و ناکارآمد در امور اجرایی شهر هستند. گاهی مداخله آنان در تعیین شهردار، روزی انتخاب فرماندار و حتی دخالت در ارکان زیرمجموعه ادارات در حد تعیین معاون تا سرایدار!
مطالبهگری اینجا معنا میدهد که مردم حق دارند بدانند چه کسانی باید پاسخگوی تصمیمات اشتباه این عده باشند که در هر کاری این چنین ناشیانه دخالت میکنند؟! البته آسیبهای تصمیمات آنها بر شهروندان آشکار است اگر چه خود آنان با فرافکنی از زیر بار پذیرش مسئولیت آن فرار میکنند! شکی نیست که اگر این افراد مداخلهگر در امور شهر، توانایی تصمیمگیری مناسبی میداشتند، وضعیت شهر بهتر از این رقم میخورد!