شورایشهر به دلیل نبودِ سازوکار قوی، دچار ناکارآمدی شده است
مجتبی آزادمنش(محسنی)
فعال فرهنگی، ورزشی و مذهبی
از مهمترین وظایف شوراها انتخاب شهردار برای مدت چهار سال، بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییها در حوزه شهری و روستایی، نظارت بر حُسن اجرای مصوبات شورا و طرحهای مصوب در امور شهرداری، همکاری با مسئولان اجرایی، نهادها و سازمانها و برنامهریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی است.
شوراها بهصورت کلان، حلقه میانهای هستند که باید مردم و خواستههای آنان را به تصمیمگیریهای مدیران شهری و دولت در مقام اجرایی و حتی مجلس در مقام قانونگذاری پیوند دهند، مطالبات مردم را خواستار شوند و پیگیری کنند. بدونشک وقتی به چنین هدفی میتوان دست یافت که جایگاه شوراها بهعنوان کانونهای منتخب مردمی به بالندگی و استحکام برسد. این در حالی است که موضوع عمل به وظایف شورایشهر، با آنچه که قانونگذار برای این نهاد تعریف کرده فرسنگها فاصله دارد.
* اجازه ورود دلالان به شورایشهر را ندهیم
گزارشی از عملکرد شورایشهر کاشمر در این چند سال اخیر نداریم و مشخص نیست عملکرد اعضای این مجموعه چطور بوده و مشخص نیست چطور میتوان به عملکرد اعضا دسترسی داشت؟ اما خوشبختانه شهر کاشمر در سالهای اخیر تغییر زیادی در زیرساختها و حاشیه شهر داشته و آبادانی و سازندگی در این شهر خیلی محسوس بوده است. فضاهای عمومی، سرانه فرهنگی، سرانه پارک و فضای سبز و مبلمان شهری رشد چشمگیری در کاشمر داشته و سیستم حملونقل در این شهر سروسامان گرفته است. اما سؤال اینجاست اعضای شورایشهر چقدر در این اتفاقات سهم داشتهاند؟ کدامیک از مصوبات شورا، چنین موفقیتهایی را در برداشته است؟!
همانطور که میدانید شورایشهر نهادی است که باید نقطه اتصال جامعه و شهرداری باشد و اگر یکطرف این رابطه ضعیف عمل کنند قطعاً عملکرد مناسبی را در اداره امور شهر شاهد نخواهیم بود. از اینرو شورایشهر نماینده جامعه باید باشد، اما آیا در این شهر اعضای شورا این نقطه اتصال را داشتهاند؟ آیا شورایشهر در جامعه ضعیفِ خود اتکا، خود مرجع، خود انتزاعی قرار گرفته و میزان درگیری آن با مناسبات اجتماعی مناسب بوده است؟ یادمان باشد دو تیپ شخصیتی وارد شورایشهر میشود؛ یک سری آدمهایی که منافع شخصی برای آنها مهم است و یک سری از آنها که منافع جمعی را دنبال میکنند.
زمانی که جامعه مطالبهای ندارد، هرکسی میتواند در هر جایگاهی به خود اجازه بدهد، کار شورایشهر را انجام دهد و این اعضا که عمدتاً سرمایهدار و دلال هستند تنها به دنبال منافع شخصی هستند و برای نگهداشت وضعیت اقتصادی خود تلاش و با دلالان مشارکت میکنند و تنها به دنبال منافع شخصی هستند و در ساحت اندیشه آنها چیزی بهعنوان خیر جمعی وجود ندارد.
تیپ دوم هم کسانی هستند که به دنبال منافع عمومیاند و شامل متخصصان، اندیشمندان و عالمان برجسته که در شورایشهر در اقلیت هستند و راه بهجایی نمیبرند. این افراد که به دنبال منافع جمعی هستند نمیتوانند تصمیمات خود را عملی کنند، زیرا مطالبه جمعی از پایین وجود ندارد و این افراد در خلأ، فکر و اندیشه فعالیت اجرایی دارند و یا باید مدام نظرسنجی کنند که این قابلیت در شورایشهر تاکنون وجود نداشته است.
از طرفی اگر اعضای شورای شهر خیلی متخصص باشند، شهر را عینی و کالبدی میبینند و شهر را روی نقشه و خیابان میبیند و از موضوعات جامعه بیخبرند، چون جامعه بیصداست و مطالبهای ندارد، اینها با شهر بینام، شهر انتزاعی روبهرو هستند و تصمیمات انتزاعی دارند زیرا ارتباطی با زیست و بطن جامعه ندارند و از سکونتگاهها بیاطلاع هستند و بزرگترین مشکلات شورایشهر ناشی از نبود جامعهای قدرتمند و پویاست.
وقتی جامعه قوی نداشته باشیم، شورای شهر جای دلالان میشود و اعضای آن دیگر به کسی پاسخگو نیستند زیرا مطالبه جمعی وجود ندارد و همواره در شورایشهر افرادی حضور دارند که کسی آنها را بازخواست نمیکند.
* اعضای شورای شهر باید پاسخگوی عملکرد خود باشند
وقتی جامعهای ضعیف باشد، عملکرد شورایشهر نیز ضعیف میشود، حال این پرسش مطرح است که چرا جامعهای ضعیف داریم؟ و چطور باید جامعه را تقویت کنیم؟ جامعه فینفسه چیزی جز محصول کنشهای ما، مسئولان و ساختارهای قانونگذاری و نهادهای تصمیمگیرنده نیست و اینها میتوانند جامعه قدرتمند را به ما تحویل بدهند.
مشکلاتی که ما در ارتباط با شوراها داریم، بیشتر به ساختارهای حقوقی شوراها و ساختار حقوقی انتخاب اعضای شورا ارتباط دارد. در ایران یک نظام سیاسی متمرکز تمام تصمیمگیریها را اتخاذ میکند که این تمرکز بهطور ساختاری شوراها را محدود کرده و تا زمانی که یکطرف تمرکزگرایی و یکطرف واگذاری مسئولیتها در شوراها باشد، مشکل شوراها حل نخواهد شد.
نکته بعدی که باید توجه کرد این است که هویت حقیقی شوراها معلوم نیست؛ این موضوع که شوراها مجری هستند یا ناظر یا وضعکننده قانون، ابهام دارد. این قضیه مشکلات و معضلات پیچیدهای ایجاد میکند و باعث تنش در سایر ارگانها و نهادها میشود و به این دلیل مشخص شدن هویت حقوقی شوراها موضوع مهمی است.
نکته دیگر وجود آشفتگی در روابط اعضای شورایشهر با شهردار است که این آشفتگی ارتباطات در همه شهرها از جمله کاشمر هم دیده میشود.
برای اداره شهرها برنامه نیاز است در حالیکه ما میبینیم عدهای از کاندیداها در شورایشهر بدون برنامه حضور پیدا میکنند و زمانی که برنامه در جایی نباشد، جای برنامه را مؤلفههای قومی، عشیرهای و قبیلهای میگیرد؛ بنابراین برنامه کاملاً به حاشیه میرود و عناصری که باید در حاشیه باشد در متن بروز میکند و مبنای کار شوراها را شکل میدهد و بدینترتیب کارکرد شورایشهر مخدوش میشود.
شورایشهر کاشمر مدت زیادی است که درگیر مباحث و دعواهای حاشیهای شده و این درگیریها به معضلی تبدیل شده است، درحالیکه شورا باید معضلات شهر را حل کند؛ به طوریکه در این مدت احساس میشد، “نبودِ این شورا از بود آن بهتر است.” اگر بخواهیم هزینه را کاهش دهیم باید چنین شوراهایی منحل شود زیرا شورایشهر که گرهگشای مشکلات شهری نباشد، تنها هزینهای بر شهر تحمیل میکند.
در واقع اگر بخواهیم توسعه پیدا کنیم و شوراها در حیات ما مؤثر باشد باید اجازه دهیم مشکلات شورا اصلاح شود تا به یک نهاد قدرتمند تبدیل گردد. در این قضایا مردم و جامعه مقصر نیست بلکه ساختارهای کلان کشور فضا را باید طوری ترسیم که مشکلات حل شود تا اعضای شورایشهر پاسخگوی عملکرد خود باشند.
یکی از مشکلات جدی شورایشهر کاشمر حضور چشمگیر افرادی از گرایشهای قومی و قبیلهای و غیربومی است که امید به رأی طایفهایشان دارند و مشکل از اینجا پدید میآید که قشر باتجربه و فرهیخته توان حضور پیدا نمیکنند.
شورایشهر به دلیل نبود ساز و کار قوی دچار ناکارآمدی شده است از اینرو بنا به گفته کارشناسان و منتقدین چنانچه مردم در انتخاب اعضای شورا و مطالبه عملکرد مطلوب از آنها بهتر عمل کنند، میتوان به آینده شورایشهر کاشمر بیشتر امیدوار بود.