در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، شاهدیم که با اِعمال نظارت استصوابی و ردصلاحیتهای جهتدار، دستاوردهای گرانسنگ انقلاب که با نثار جانهای پاک شهدای عزیز و حضور مردم شریف در عرصههای خطر حاصل شده بود، در معرض انهدام قرار گرفته زیرا به گفته آقای سیدمحمد خاتمی: اگر دستآورد بزرگ انقلاب اسلامی، “جمهوری اسلامی” است که در آن رأی آزادانه مردم اصل و میزان است، طبعاً باید انتخابات فرصت و زمینهای باشد برای حضور هرچه بیشتر مردم با گرایشهای مختلف در صحنه، و امید و اطمینان یافتنِ مردم به اینکه با رأی خود، راه رسیدن به آرمانها را کوتاهتر و امکان تحقق و برآورده شدن خواستها و نیازهایشان را بیشتر میکنند. بنابراین، حضور حداکثری و مشارکت گستردهی سلایق مختلف مردم که از لوازم ضروری انتخاباتی سالم، آزاد و رقابتی و ضامن برنامهی اجتماعی کشور است، باید سرلوحه کار مسئولان و دستاندرکاران انتخابات قرار گیرد اما با اعمالنظر و دخالت نهادهای خاص و رد صلاحیت گستردهی کاندیداها، این اصل در معرض تحدید و تخریب قرار گرفته است.
در آستانه برگزاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری شاهد آن هستیم که روندهای حاکم بر اجرا و نظارت بر انتخابات خصوصاً عملکرد شوراینگهبان در بررسی صلاحیت و معرفی نامزدهای انتخابات عملاً به تضعیف جمهوریت نظام منجر گردیده و امکان مشارکت را از جریانهای سیاسی سلب کرده است. به عبارت دیگر، با ابراز نظر شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیت نامزدها و اعلام فهرست یکسویه، عملاً مفهوم انتخابات از معنا تهی گردیده و نهفقط جبهه بزرگ اصلاحات بلکه سایر گرایش سیاسی هم از داشتن نامزد انتخاباتی محروم گردیدند.
این عملکرد شورای نگهبان موجب شد بسیاری از شخصیتهای سیاسی و غیرسیاسی نسبت به رد صلاحیت گسترده داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری واکنش نشان دهند. “زهرا مصطفوی” فرزند امام خمینی(ره)، در این خصوص اظهار کرد: «متأسفانه اینگونه گزینشهای سلیقهای سالها است نظام جمهوریاسلامی را به خطر انداخته و بزرگترین سرمایه آن را که ارتباط ملت و دولت است، تضعیف میکند. هیچ نظامی بدون تکیه بر حمایت و اعتماد مردم، توان ایستادگی در برابر مشکلات و خطرات را ندارد و لازم است همه دستاندرکاران در راستای تقویت اعتماد عمومی و حفظ وحدت که در شرکت گسترده در انتخابات تجلّی پیدا میکند، کوشا باشند، نه آنکه مانعی بر سر راه حضور حداکثری برافرازند.»
“سیدحسن خمینی” هم با اعلام اینکه “نظر جمهور، شرط مشروعیت نظام است“ اظهار داشت: «اگر شما حق رأی دادن دارید، بنده هم باید حق داشته باشم نامزدی را که دوست دارم انتخابات کنم. البته هر کس رأی اکثریت را به دست آورد همه به او احترام میگذارند و او را قبول میکنند. بنابراین نمیتوان عدهای را انتخاب کرد و به مردم گفت به همینها رأی بدهید.»
“آیتا… صادق آملی لاریجانی” از اعضای شورای نگهبان هم میگوید: «هیچگاه تصمیمات شورا را تا این حد غیرقابلدفاع نیافتهام؛ چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها»
“حسین علایی”، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در یادداشتی نوشت: «با اعلام نتایج بررسیهای شورای نگهبان و معرفی تنها هفت نفر از خیل افراد ثبتنام کرده برای رقابتهای ریاستجمهوری امسال، به نظر میرسد که برای تصمیمگیرندگان اداره کشور، موضوع افزایش مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری اهمیت خود را از دست داده است و به جای آن چینش تأیید صلاحیت شدهها بهگونهای که از آن، نتیجه مطلوب به دست آید و فرد موردنظر انتخاب شود، اولویت اول را پیدا کرده است.»
“سیدمحمود علیزاده طباطبایی“، فعال سیاسی اصلاحطلب هم اعلام کرد: «این ترکیب، به نظر نگارنده، بیش از آنکه لیست افراد احراز صلاحیت شده باشد، اعلام نتیجه انتخابات، پیش از برگزاری است.» ضمن آنکه اعلام اسامی هفت کاندیدای تأیید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان، سبب ایجاد پرسشهای فراوانی شد که شاید پاسخ این سؤالات را تنها خود اعضای این شورا بتوانند بدهند. از جمله آنکه آیا این لیست نشاندهنده حذف جریانهای درون حلقه اصلی است؟ آیا رقابت درونجناحی و یکدستشدن حاکمیت به این حد رسیده و حلقه به این میزان تنگ شده که علی لاریجانی و علی مطهری و سرداران سپاه را هم باید مانند محمدجواد ظریف از سپهر سیاست ایران حذف کرد؟
اما این اقدام شورای نگهبان در حالی صورت گرفت که از ماهها قبل بسیاری از صاحبنظران سیاسی پیشبینی میکردند که احتمالاً در انتخابات 1400 مشارکت مردم همچون انتخابات مجلس پایین باشد که در آن پایینترین میزان مشارکت در چهار دهه گذشته رقم خورد و این به نفع کشور و نظام جمهوری اسلامی نیست؛ اما شورای نگهبان بدون توجه با این موضوع، صلاحیت بسیاری از کاندیداها را تأیید نکرد و حتی عباسعلی کدخدایی سخنگوی شوراینگهبان اعلام کرد: «مشارکت کم، مشکل حقوقی و قانونی ایجاد نمیکند.» و این در حالی است که رهبری همواره تأکید دارند مشارکت در انتخابات بسیار مهم است و حتی در دورههای گذشته گفته بودند؛ «حتی اگر من را قبول ندارید به خاطر ایران در انتخابات شرکت کنید.» اما با اینحال گویا برخی اصولگرایان این وضعیت را به نفع خویش میدانند و علاقهای به افزایش مشارکت ندارند و این موضوع را هم گویا به رهبری اعلام کردهاند، چرا که چندی پیش رهبری در سخنان خود اعلام کردند که؛ «بعضی به من گفتهاند چرا اینقدر از مشارکت صحبت میکنی.» این نشان میدهد نگرانی اصولگرایان از افزایش مشارکت جدی است زیرا مشارکت پایین، فرصتی مناسب برای آنان است که بتوانند بهراحتی به پاستور برسند، اگرچه عواقب سنگینی برای کشور داشته باشد.
اکنون نیز علیرغم تأکید مجدد رهبری مبنی بر لزوم مشارکت بالای مردم در انتخابات، برخی از اصولگراها سعی میکنند بهگونهای القا کنند که اصلاً مشارکت بالا نهتنها اتفاق مثبتی نیست بلکه «برای کشورهای عقبافتاده است.» بهعنوان مثال، بهتازگی حجتالاسلام پناهیان به موضوع مشارکت در انتخابات پرداخته و گفته: «در کشور عقبافتادهای مانند آمریکا، برای پُرشور شدن انتخابات نیازمند رویکردهای هیجانی هستند، بنابراین افرادی مثل بایدن و ترامپ هرچه از دهانشان در میآید بههم میگویند. البته در اثر آن سیاستمدارانی هم روی کار میآیند که میلیونها نفر را میکشند. برخی تلاش دارند در ایران نیز این رویکردها جابیفتد اما ما نیازی نداریم چون مردم احساس مسئولیت نسبت به جامعه خود دارند.» “عبدالرضا مصری” دیگر چهره اصولگرا هم که اخیراً بهعنوان نایبرئیس دوم مجلس انقلابی انتخاب شده، در گفتوگوی ویژه خبری شبکه ۲سیما اعلام کرد: «وقتی مردم در انتخابات زیاد شرکت میکنند و شور انتخاباتی بالا میرود، انتخاب مردم نادرست میشود.» و افزود: «حاصل پرشوریها چه میشود؟ انتخاب نادرست. ذهن ما میرود به شور انتخابات نه هدف انتخابات. شور انتخابات یک روز است، اما اثرات انتخابات در کشور ماندگار است.»
به هر حال به نظر میرسد اصولگرایان تندرو، اکنون مکنونات قلبی خود را علنی کردهاند و از آنجا که چهار دهه تأکید بر لزوم شور و هیجان انتخاباتی، نتیجه ناخوشایندی برایشان داشته، آنان را واداشته تا به جای کیفیت برگزاری انتخابات و مشارکت هرچه بیشتر مردم، به “نتیجه صندوق” چشم داشته باشند. به بیان سادهتر، اصولگرایان به این دلیل از کاهش مشارکت استقبال میکنند که معمولاً این جریان سیاسی یک بدنه حامی دارد که در انتخاباتهای مختلف درصد ثابتی را به خود اختصاص میدهند. بر این اساس وقتی مشارکت بالا میرود به نفع آنان نیست و وقتی هم مشارکت کاهش پیدا میکند، احتمال پیروزی آنان دو چندان میشود.
اما با ردصلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری، دست اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ خالیشده است. راههای پیشِروی آنان “حمایت از یکی از چهرههای تأیید صلاحیت شده”، “مشارکت غیرفعال در انتخابات” یا “عدم شرکت در انتخابات” و یا “اعلام حمایت بخشی از اصلاحطلبان از یکی از نامزدهای موجود بدون توجه به نظر سایر اعضای نهاد اجماعساز اصلاحطلبی” از جمله اقداماتی است که پیشروی اصلاحطلبان قرار دارد. اما جالب آنکه برخی از اصولگرایان در همین حال اعلام داشتند که اصلاحطلبان “مظلومنمایی” میکنند. اما “محمدعلی ابطحی” از فعالان اصلاحطلب در پاسخ میگوید که: «مجموعه احزاب اصلاحطلبی که ۱۱ کاندیدا داشتند و هیچکدام از آنها موردپذیرش قرار نگرفتند خودش مظلومیت است و نیاز ندارد مظلومنمایی انجام شود.»
البته این روزها و با شروع فعالیت انتخاباتی کاندیداها، شاهد آن هستیم که آقایان “مهرعلیزاده” و “همتی” در عین حال که جزو 11 کاندیدای نهایی اصلاحطلبان نبودهاند، پالسهایی را به سمت اردوگاه اصلاحات میفرستند تا شاید نگاه حمایتی این جریان را به سمت خود بچرخانند که محمدعلی ابطحی، درباره اظهارات عبدالناصر همتی مبنی بر گفتوگو با آقای خاتمی و تلاشش برای رایزنی با اصلاحطلبان برای حمایت از خود گفت: «طبیعتاً آقای همتی جزو کاندیداهای پیشنهادی احزاب اصلاحطلب به جبهه اصلاحات ایران که مجموعه آن کاندیداها هم ردصلاحیت شدند، نبودهاند؛ اما ایشان چهره شناخته شده و معتبری است که حتماً چارچوب ذهنیاش مقبول تفکر اصلاحطلبی است اما اینکه کاندیدای اصلاحطلبان است یا خیر بحث دیگری است.»