در جلسهای حضور داشتم که سخنران آن روانشناسی دردآشنا به مسائل جامعه بود. او در آن جلسه حضور زنان را برای تلطیف فضای جامعه و رهبری آنان را برپایه راه و رسمهای مادرانه و دلسوزیهای گاه و بیگاه ضروری میدانست.
گواه این ادعایش را نه مدیریت زنانه فلان رئیسجمهور در بهمان کشور اروپایی، بلکه عملکرد همین دوره شورایشهر کاشمر در فضایی کاملاً مردانه بدون حضور حتی یک زن عنوان کرد. او مدعی بود؛ اگر یک زن در جمع هفت نفره شورایشهر حضور میداشت؛ خیلی از حرف و حدیثها، لجبازیها، جلسه برهم زدنها و… اتفاق نمیافتاد و مسیر شورایشهر متفاوت از آنچه در این دوره بوده، رقم میخورد.
اگرچه در این مجال قصد واکاوی و آسیب شناسی عملکرد شورای شهر نیست؛ اما گریزی بر آن از آن روست که هر جامعهای برای تحقق اهداف توسعهگرايانه خود باید از تمامی منابع انسانی بهره جوید و از آنجا که زنان نیمی از جامعه محسوب می شوند و در شکل دهی بنیان خانواده نقش مؤثری دارند، در تحقق اهداف توسعه نیز به عنوان نيرويی محوری و بنيادين به شمار میروند، چه بسا با در نظر گرفتن نقشی برجسته برای زنان، توسعهای پايدار، متوازن، همه جانبه و درونزا پديدار میشود مشروط بر آنکه نگاهی ضد توسعه از سوی جامعه مرد سالار به نقش آفرینی زنان صورت نگیرد.
با این تفاسیر میبینیم نقشی که برای زنان در راستای مشارکت آنان در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفته میشود گاه کمرنگتر از آن چیزی است که به تحقق عدالت اجتماعی و جنسیتی و ارتقاء شاخصهای عدالت جنسیتی دستکم در سطح شهرستان بینجامد.
اما به هر حال، اين نكته مورد پذيرش است كه آسيبشناسی مشاركت زنان در فضای امروز ما این نکته را گوشزد میکند که اگرچه یکسالی از رونمایی سند ارتقاء وضعیت زنان و خانواده در خراسانرضوی به منظور دستیابی به توسعه پایدار و متوازن می گذرد اما در عمل در شهرستان کاشمر اتفاقی رخ نداده است.
نه سطح حضور زنان در عرصههای مدیریتی در شهرستان تغییر چشمگیری داشته و نه آنطور که باید و شاید حوزه زنان و خانواده فرمانداری توانسته به مسائل مبتلابه زنان ورود کند. اگرچه این حوزه در یکسال اخیر به لحاظ شرایط کشور و شیوع ویروس کرونا پرآسیب تر بوده است.
حتی راهاندازی مجمع مشورتی بانوان هم که با برخی امور نمایشی و فرمایشی همراه بوده، کارکرد مطلوبی برای تغییر الگوی جامعه با عطف توجه به حضور مؤثر در ساختارهای تصميم سازانه زنان ایفا نکرده است.
اگرچه تعریف جایگاهی برای حضور زنان در قالب پستی با عنوان مشاور و یا مجمع مشورتی زنان، الزامی بر استفاده از نظر زنان در حوزه تصمیم گیری نیست و اغلب برخی مدیریتهای مردانه در اداره امور، نیازی به مشاوره با زنان نمیبینند از این روست که شهرما از حيث مشاركت زنان در مديريت به عنوان سررشتهداران تغيير الگوی جامع زندگی، با درک اهمیت حضور مؤثر آنان در ساختارهای تصميم گیری وضع نامساعدی دارد؛ زيرا در مقياسهايی چون نسبت درصد كرسیهای شورای شهر در اختيار زنان، نسبت درصد زنان مدير در مجموعه مديران، نسبت درصد زنان متخصص و حرفهای در مجموعه شاغلان متخصص و نسبت درصد سهم زنان از درآمد تحقق يافته، اوضاع مناسبی ندارد و در مقياس دسترسی آنان به ساخت قدرت، بسيار ضعيفند.
مضاف بر اینکه زنان این دیار نقش اندكی در سياست داشته و دارند و اغلب جریانهای فکری فعال در شهر، حمايت از آنان برای مشاركت و حضور در صحنه سياست را عمدتاً در لفظ دنبال میکنند و كمتر این حمایتها، صورت واقعی به خود میگیرد. فقدان جايگاه درخور زنان در امر مشاركت، عليرغم لغو برخی محدوديتها در مورد مشاركت سياسی آنان، نشانگر آن است كه حمايت از افزايش نقش بانوان در عرصه سياست، موضوعی غریب و بعید محسوب شده و در حد تلاش برای استفاده از رأی آنان خلاصه میشود؛ لذا زنان و موضوعات مبتلا به آنان، تا پیش از هر انتخاباتی در پستوها رها هستند و آسیبهای حوزه زنان و تنگناها و مشکلات فرارویشان از حد و مرز كليشهها و قالبهای معمول مردم شناختی فراتر نمیروند و باز در ماههای آینده با توجه به در پیش بودن انتخابات، زنان و مسائل آنها مورد توجه قرار می گیرند و با سردشدن تنور انتخابات آنها و دغدغههایشان به فراموشی سپرده می شوند. کاش اما این گونه نباشد.
لیلا قرایی ترشیزی عضو هیئت رئیسه مجمع مشورتی زنان