از سالها قبل از پیروزی انقلاب، تمام تلاش حضرت امام خمینی(ره) بر ایجاد وحدت و اتحاد بین گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی و قومی و مذهبی بود و پس از پیروزی انقلاب نیز، ایمان به خدا و وحدت کلمه را رمز پیروزی ملت ایران میدانستند و در طول حیات خویش حفظ وحدت و اتحاد و انسجام ملی همواره از دغدغههای اصلی ایشان بود و مردم و مسئولان را از بروز تفرقه برحذر میداشتند و بارها نگرانی خود را در مناسبتهای مختلف بیان داشتند که تمام زحمات با بروز تفرقه در بین مسئولان ممکن است هدر رود. پس از رهبری حضرت آیتاله خامنهای نیز ایشان به مناسبتهای مختلف بر حفظ وحدت و اتحاد ملی تأکید داشتهاند که به برخی از آنها که فقط در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی بیان شده است، اشاره میکنم.
«من توصیهام به مسئولان كشور، به نخبگان سیاسی، به برگزیدگان و برجستگان دینی، به آنهایی كه منطقهی نفوذ كلمهای در میان مردم دارند، این است: تا آنجا كه میتوانند بر روی این اتحاد و انسجامِ باارزش ملت ایران تكیه كنند. ایمان به خدا و اتحاد دین و اتحاد كلمه؛ این دو چیز است كه میتواند كشورها را، ملتها را روی پای خودشان نگه دارد، قدرت مقاومت به آنها بدهد و ملت ایران بحمدالله از این دو برخوردار است.» (18/5/1392).
«همه باید بهعنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتّحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصاً در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالشهای مهمّی روبهرو است” (1/1/1394).
«ملّت ایران باید متّحد باشد. از این قضایای هستهای و غیرهستهای و مانند اینها، دو دستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند ـ بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولینی دارد، دنبال میکنند؛ انشاءالله آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند ـ بین مردم نباید دو دستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتّب توسعه پیدا میکند و مرتّب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دو دستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دو دستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید» (27/4/1394).
«یکی از اساسیترین کارها حفظ اتّحاد و وحدت کلمه است. آحاد ملّت مراقب باشند به خاطر اختلاف نظرهای کوچک و اختلاف سلیقههای کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند. بدانند که قدرت این ملّت در اتّحاد است؛ اتّحاد آحاد مردم، اتّحاد گروههای اجتماعی گوناگون، اتّحاد اقوام مختلفی که در کشور زندگی میکنند، اتّحاد مسئولین کشور با مردم، مردم با مسئولین کشور؛ این است که به این کشور اقتدار میبخشد و تا حالا اقتدار بخشیده و بحمدالله این اقتدار هست؛ این [اقتدار] را حفظ کنند» (11/2/98).
آخرین آن نیز چند روز قبل، در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی بود که فرمودند: «اتّحاد ملّی را حفظ کنید. کشور ما احتیاج به اتّحاد دارد؛ اتّحاد ملّت ایران. ملّت ایران در خیلی از امور صدایشان صدای واحد است، خواستشان خواستِ واحد است، [امّا] مسئولان میتوانند این را از بین ببرند. هنر مسئولان ما این است که این اتّحاد را، این همصدایی را تکّهتکّه کنند، ملّت را تکّهِتکّه کنند، اینها را از بین ببرند! مسئولین کشور مراقب باشند که این اتّحاد را زیاد کنند. سه قوّه با همدیگر کار کنند و همافزایی کنند؛ مخصوصاً رؤسای سه قوّه. اگر چنانچه این همافزایی، این اتّحاد، این همکاری انجام بگیرد، مطمئناً این اتّحاد ملّی روزبهروز قویتر خواهد شد. خب، مذاکره. اختلافاتی وجود دارد، یا ممکن است وجود داشته باشد؛ با مذاکره این اختلافات را حل کنید. مگر شما نمیگویید با دنیا مذاکره کنیم؛ خیلی خب، چطور با دنیا میشود مذاکره کرد، با عنصر داخلی نمیشود مذاکره کرد؟ خب بروید مذاکره کنید، حل کنید. بعضی از حرفهایی که آدم این روزها میشنود، حرفهای اختلافافکنی است، حرفهای وحدتآفرین نیست.»
با دقت در بیانات ایشان در کنار توصیههایی که به مسئولان داشتند، کنایه ایشان مبنی بر هنر آنها در به خطر انداختن اتحاد و وحدت کلمه ملت بسیار قابل تأمل است! در نگاه سطحی چنین به نظر میرسد که ایشان از عدم درک شرایط حساس کشور توسط مسئولان و اهتمام برای حفظ وحدت و انسجام ملی گلهمند هستند و ناچار این گلهمندی را با کنایه به گوش مردم میرسانند. مردم و نخبگان سیاسی بهخوبی رفتارهای اخیر مجلس و دولت را رصد میکنند و آنچه در عمل مشاهده میکنند با وحدت کلمه و اتحاد ملی همخوانی ندارد هر چند خواسته باشند به آن تظاهر کنند. قضاوت مردم، سبقت گرفتن بر یکدیگر برای تصاحب قدرت است نه خدمت به مردم و رفع مشکلات آنها!
با تأمل بیشتر در بخش دیگر از سخنان ایشان که مسئولان را توصیه به مذاکره با عناصر داخلی برای رفع اختلاف نظرها داشتند نیز چنین به نظر میرسد که مذاکره با عناصر داخلی همواره مشکلتر از مذاکره با اجانب بوده است که دلایل آن نیاز به واکاوی و پژوهش دارد. البته شاید یکی از ملزومات مذاکرات داخلی، وجود یک گروه حکمیّت منصف و دارای اختیارات تام و بر اساس قانون اساسی باشد که پس از اعلام نظر، همه از آن تبعیت کنند، حتی اگر نتایج مذاکره منطبق با نظرات و یا منافع بخشی از حاکمیت نباشد. شاید اگر مذاکره با عناصر داخلی از مذاکره با اجانب سختتر نبود اتفاقات و ترورهای سالهای اول انقلاب و شهادت بزرگان انقلاب از جمله انفجار دفتر نخستوزیری و حزب جمهوریاسلامی رخ نمیداد. شاید اگر مذاکره با عناصر داخلی صورت میگرفت امروزه بیش از پنج میلیون ایرانی از کشور مهاجرت نمیکردند و میلیاردها دلار ثروت آنها نیز در داخل کشور سرمایهگذاری شده بود! شاید اگر عناصر داخلی تیشه به ریشه وحدت ملی نزده بودند، بیگانگان نیز در کشور طمع نمیکردند و جنگ ویرانگر هشتساله نیز بر این ملت تحمیل نمیشد!
گویا در دائرهالمعارف یک عدهای در این کشور، مذاکره با تسلیم و وادادگی مترادف است و یا عدهای دیگر مذاکره را تسلیم گروه مقابل در مقابل خواستههای خود میدانند! متاسفانه این تفکر به همه شئونات اجتماعی و فردی ما نیز رسوخ کرده تا جایی که در زندگیهای شخصی نیز به جای گفتگو و درک متقابل، طلاق را راهکار برتر میدانیم و در اعتراضات صنفی و سیاسی نیز توسل به راهکارهای غیرمدنی، و در مجادلات اجتماعی هم نزاع و زدوخوردهای همراه با خشونت!
آنچه مسلّم است، مردم همواره برای حفظ وحدت و همراهی حاکمیت هیچ گاه قصور و کوتاهی نداشتهاند و اگر لطمهای تاکنون به اقتدار ملی و کیان اسلامی وارد شده است ناشی از عدم وحدت بین صاحبان قدرت بوده است! در این برهه حساس نیز این مسئولان هستند که باید مراقب رفتارهای سیاسی و اجتماعی خود باشند. مردم خادم و خائن را خوب تشخیص میدهند! مردم در عصر پسا ارتباطات زندگی میکنند عصری که علاوه بر امکان دسترسی سریع به اطلاعات، میتوانند به تفسیر آنها نیز بپردازند! در این عصر مردم را نمیتوان با شعارهای پوپولیستی فریب داد بلکه فقط میتوان آنها را از بازی کنار گذاشت. به بهانه حمایت از منافع مردم نمیتوان منافع حزبی و جناحی را تأمین کرد! پس برای حفظ منافع ملی مذاکره بین عناصر خودی را در دستور کار قرار دهید تا لااقل در مقابل دشمنان کشور وحدت کلمه داشته باشید، چند صدایی در موضوعی واحد، شایسته مسئولان تابع ولایت فقیه نیست!