بسیاری از مردم شریف خطه ترشیز ممکن است با اصطلاحات سیاسی، اصولگرا و اصلاحطلب و چپی و راستی آشنا نباشند، ولی “خباز” را بهعنوان یک معیار، خوب میشناسند! “خباز”، نامی آشنا از یک مرد انقلابی قبل از انقلاب! مردی که 16سال وکیل مردم ترشیز در مجلس شورایاسلامی بوده و تقریباً با اکثریت مردم شهر و روستا بارها و بارها چهره به چهره همصحبت بوده و از خلقوخوی بسیاری از آنها آگاه است! او به مشکلات منطقه کاملاً اشراف دارد و نیازمند توضیح و معرفی نیست. هیچکس حتی نزدیکترین دوستان ایشان که سالها با وی همراه بودهاند، نمیتوانند ادعا کنند که بهاندازه خباز با مردم و مشکلات آنها آشنایند. او حتی به دورترین محلههای عشایرنشین بارها و بارها مراجعه کرده و چهبسا بسیاری از آنها را به نام کوچک میشناسد و به تعبیر یک رقیب سیاسی اهلقلم، «هم مش حسن را میشناسد و هم از آمار گاوهای او با خبر است!». البته این ویژگی ایشان مخصوصِ فقط دیار ترشیز نبوده و زمانی که در خراسان شمالی و استان سمنان نیز استاندار بود، از خصلتهای بارز ایشان بوده و نگارنده مشابه این بیانات را از زبان مردم آن دیار شنیده است. “خباز” که علاوه بر نمایندگی چهار دوره مجلس و استانداری، قائممقامی معاونت ریاستجمهوری در امور مجلس را نیز عهدهدار بوده، سالها عضو کارگروه تطبیق قوانین در مجلس شورایاسلامی نیز بوده است. البته اشراف منطقهای خباز فقط یکطرف قضیه است. “خباز”، نامی آشنا برای مهمترین مقامات لشکری و کشوری است. او بارها مورد عنایت رهبری قرار گرفته و در قضایای سال 88 منتخب رهبری بهعنوان حاضرین در جلسه چند نفره برای بررسی موضوع بوده است. وی ثابت کرده که با پرهیز از هیجانات، مصالح کلی نظام را درک نموده و به آن پایبند است. او در زمان استانداری سمنان و قبل از بازنشستگی مفتخر به دریافت انگشتری از رهبری شد، گرچه هیچکدام از اینها مانع تخریب و تحریک وی از سوی معاندین نشده است، اما متأسفانه برخی دایه مهربانتر از مادر شده و بهزعم خویش، با نسبتهای ناروا به عوامفریبی پرداختهاند؛ غافل از اینکه یک انقلابی باتجربههای ارزشمند سیاسی و اجرایی به این غوغاسالاریها اعتنایی نمیکند. او خوب میداند که در کجا و چه وقت باید از دوستان و یاران محصورش دفاع کند. “خباز” در دوره گذشته مجلس علیرغم اصرار دوستان و داشتن پایگاه رأی مناسب، مترصد آن بود که نیرویی جوانتر وارد عرصه شود و پس از معرفی “دکتر بنیادی” بهعنوان نامزد اصلاحطلبان از سوی شورای راهبردی اصلاحات، به حمایت از ایشان پرداخت و این مساعدت و همفکری تاکنون نیز ادامه دارد. در این دوره نیز به پیشنهاد دوستان پایتختنشین و بهمنظور بهره جستن از تجربیاتی که محصول هزینه کرد نظام بود، از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شده و مطمئن بود که جریان اصلاحات ترشیز میتواند نمایندهای شایسته همانند دوره قبل به مجلس بفرستد، شورای راهبردی اصلاحات نیز پس از اجماع از بین نامزدهای مورد وثوق، جوانی با تحصیلات و تجربیات عالی و مرتبط با نمایندگی مجلس، با همه ویژگیهای لازم برای یک نماینده خوب، به جامعه معرفی کرد ولی در کمال ناباوری نتوانست صلاحیت خویش را برای شورای محترم نگهبان به احراز و اثبات برساند و سایر کاندیداهای این جریان فکری همانند آقای دکتر بنیادی و مهندس صادقی نیز رد صلاحیت شدند و طبیعی بود که با حذف یک جریان عظیم فکری که هفت دوره مجلس را در اختیار داشته، فضای انتخابات ترشیز با خاموش ماندن چراغ ستادهای اصلاحطلبان از حالت رقابتی خارج میشد. شوربختانه این وضعیت زمانی بدتر شد که مدعیان قسمخورده که میدان را بدون رقیب یافته بودند، با افشاگریهای رسانهای درونگروهی، ضمیر خویش را برای مردم نمایان ساختند. در این شرایط مردم شریف ترشیز فقط حق انتخاب از میان کسانی را داشتند که نه بر عهد و قسم عظیم قرآن پایبند بودند بلکه هر روز از بیصلاحیتی یکدیگر سند منتشر میکردند! در چنین اوضاع و احوالی فقط یک نفر میتوانست چراغ اصلاحات را روش نگاه دارد و آن «خباز» بود. حالا او آمده تا به همه بدعهدیها پایان دهد! او آمده تا بار دیگر مردم ترشیز افتخار نمایندهای در سطح ملی را داشته باشند! او آمده تا تجربیاتی را که سالها در صحن مجلس و سمتهای دولتی با هزینه نظام و گذر عمر آموخته است را نهتنها برای مردم ترشیز که در راستای منافع ملت ایران به کار گیرد! او آمده تا به همهکسانی که نگران هستند که مبادا آرای آنها موجب ضمان گردد، اطمینان دهد که جدیتر از گذشته شرعاً و قانوناً از حقوق آنها دفاع خواهد کرد. او آمده است و همه طعنهها را به جان و دل خواهد خرید، زیرا میداند این بهترین فرصت برای خدمت به مردم دیاری است که به پشتوانه آراء آنها تبدیل به یک چهره ملی و رسانهای شده است!
آری او آمده است در حالیکه نه در پی نام است و نه محتاج نان! او آمد و طعنههای کودکانه رقیبانِ به وحشت افتاده را نیز به جان میخرد! بهزعم آنان، او سالخورده و فرصتطلب است! اما مردی خستگیناپذیر است باتجربههای بسیار که با افکاری نوگرایانه میتواند چراغ راه جوانان باشد. او بهترین فرصت تمامیت خواهان را به خطر انداخته است.
«خباز» آمده است تا به پشتوانه حمایت همه اقشار این دیار از پیر و جوان و زن و مرد، یکبار دیگر نام ترشیز را بر تارک مجلس بنشاند و مردم نیز ثابت خواهند کرد که یکبار دیگر خواب مهندسان سیاسی را آشفته خواهند کرد.
انشالله.