حضور چشمگیر مردم در استقبال از برگزاری کنسرت موسیقی در کاشمر، بار دیگر این پیام را منتقل نمود که مفهوم “شادي” در ميان “مردم” و “حاکميت” فرق ميکند. شايد “شادي” براي حاکميت، همان تلويزيون و برنامههايي با اجراي مهران رجبي باشد، در حاليکه جامعه صدها تا هزاران سال است که نوع شادي خودش را دارد. مردم در جشنها، عروسيها و سنّتهايي که برگزار ميکنند نوع شادي خودشان را بروز ميدهند، اما وقتي اين نوع شادي عمومي ميشود، آنهم در وضعيتي که گروهي علاقه دارند صرفاً با سلیقه آنها يک شادي کنترل شده در جامعه وجود داشته باشد، مشکلاتی ايجاد ميشود.
انقلاباسلامی با شروع جنگ تحميلي همراه شد. آن روزها افراد زيادي در جبههها شهيد ميشدند، فضاي کشور طوري شده بود که شادي و شادي کردن به محاق رفت اما از بين نرفت، فقط ظهور و بروز در فضاي عمومي کشور نداشت. در همان روزها، جامعه زندگي طبيعي خودش را داشت، خيليها موسيقي گوش ميدادند اما براي احترام به فضاي جنگ، شهدا و خانواده آنها، شادي کردن حدود يک دهه پنهان و محدود شد. در اين وضعيت، حاکميت دچار اشتباه محاسباتي گردید و در حالی که ده سال به محاق رفتن شادي، فقط يک مراعات کردن از طرف مردم بود که ميخواستند به آن فضا احترام بگذارند، حاکميت گمان کرد مردم اين نوع از شادي که با موسيقي درآميخته است را ديگر فراموش کردند يا نميخواهند اما اکنون شاهدیم با بازگشت مردم به زندگي عادي، آنها شاديهاي خودشان را شروع کردند.
به دلیل ابهامی که داريم و از طرفی استانداردي هم از تعریف شادی وجود ندارد، هرکسي از ظن خودش رفتار ميکند، يعني حاکميت نگاه خودش را به يک برداشت خاص از شادي معطوف کرده است. اگر ديد مسئولان گسترده شود که اجازه دهند شادي شکلهاي متنوع داشته باشد و اصلاً نقض کننده حريم اخلاق نباشد، آنگاه در برابر آن موضع نميگيرند. در واقع، وضعيت کنوني تسرّی يک برداشت به همه برداشتها از شادي است و افراد با سليقه شخصي استانداردسازي ميکنند.
چه کسی هست که نداند از آثار و پيامدهاي اجراي موسيقي زنده این است که افراد در كنار هم تحتتاثير موسيقي قرار ميگيرند. در گذشته سالنهاي سينما شلوغ بود و سالنهاي تئاتر و موسيقي ازدحام داشت. اما در حال حاضر ميبينيم از بعضی موضوعات هنری، استقبال كمتري ميشود. دليل آن را اينگونه بايد بررسي كرد، سالنهاي سينما فقط محلي براي فيلم ديدن نيست، خصوصاً با پيدايش پديده سينماي خانگي اگر هدف فقط فيلم ديدن باشد، از طريق سينماي خانگي هم محقق ميشود و در خانه هم ميتوان فيلم ديد. اما بايد در نظر داشت سالنهاي سينما محلي براي جمع شدن جمعيتي فعال و پويا در كنار هم است. تماشاي موسيقي زنده هم به همين شكل است، افراد ميتوانند در خانه و از طريق دستگاههاي مدرن پخش، موسيقي مورد علاقه خود را گوش كنند و از آن لذت ببرند اما هدف از رفتن به كنسرت، شكلگيري نوعي تعامل بين افراد است. بهطوركلي مجموعهاي از فعاليتهاي اجتماعي در اين برنامههاي هنري صورت ميگيرد. افراد حتي در صفي كه قبل از آغاز كنسرت پشت در سالن شكل گرفته وارد صحبت و تبادلنظر ميشوند و حتي در پايان اجرا ميتوانند با اجراكنندگان و نوازندگان آن كنسرت وارد صحبت شوند. اين موارد براي افرادي كه به كنسرت ميروند جاذبه ايجاد ميكند و بر رشد فرهنگي آنها اثر ميگذارد.
اين در حالي است كه ما در حال حاضر با شرايطي مواجه هستيم كه نوع برخورد با اين پديدههاي هنري متفاوت شده است. به بهانههای مختلف با آثار هنري به ويژه موسيقي مقابله ميشود. در نتيجه سالنهاي تئاتر و موسيقي خالي از تماشاگر شده است. اجراي موسيقي زنده با محدوديت مواجه شده، تا جايي كه تا چند وقت قبل در همین شهر حتی برگزاري كنسرت ممنوع شده بود. از سويي، به كنسرتها مجوز اجرا نميدهند و اگر هم از طرف ارشاد مجوز میگیرند، عدهاي ديگر اجراها را لغو ميكنند.
بايد در نظر داشت، اين قبيل فعاليتهاي اجتماعي اگر اجازه وقوع پيدا كند، به يك رخداد تبديل ميشود و ميتواند در دميدن روح شادی به جامعه موثر باشد. در صورتي تماشاي يك اجراي موسيقي زنده ميتواند در افراد جامعه تاثير بگذارد كه به يك رخداد اجتماعي تبديل شود و مردم به راحتي بتوانند به تماشاي يك اثر موسيقي با حفظ قوانين لازم بنشينند. اينچنين ميتوان گفت يك تبادل فرهنگي در جامعه اتفاق افتاده است. امید که مسئولین صدای شادی مردم را شنیده باشند و راه آن را بیش از گذشته هموار نمایند.