شما هم حتماً بارها این ضربالمثل را شنیدهاید که “کَل اگر طبیب بودی، سرخود دوا نمودی”! و اغلب برای کسانی گفته میشود که در حل مشکل خود ناتوانند اما برای دیگران نسخه میپیچند. در عرصه سیاستِ شهر ما و چند ماه مانده به آغاز رسمی فعالیتهای انتخاباتی، شاهدیم که منسوبین به یک جناح عزم خود را جزم کردهاند تا شکستهای سنگین قبلیشان را با ورود چهرههای فراوان و متنوع از هر قشری جبران کنند و برای رأیآوری خود را به آب و آتش می زنند. اما در این میان یک رسانه منتسب به جریان راست و یک اصولگرای دو آتشه، به خود اجازه داده بهعنوان یک کارشناس! برای رقبای خود دلسوزی کند! و به ارائه راه خروج اصلاحطلبان کاشمر از بنبست بپردازد و وزنهها و چهرههای شاخص این جریان و اعضای شورایراهبردی اصلاحطلبان ترشیز را با سختترین کلمات بنوازد. لذا به این دسته که در قامت کارشناسان دلسوز ظاهر میشوند باید گفت، ابتدا نگاهی به پس و پیش خود بیندازند و بعد به فکر ارائه راهحل برای دیگران باشند، چرا که «کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی!»
در یک تحلیل مقدماتی، باید گفت؛ اینرویه آقایان یک معنا بیشتر ندارد و آنهم اینکه آنان نگاه استراتژیک به اوضاع ندارند و تنها در بزنگاههای سیاسی تلاش میکنند با فرصتطلبی در آوردگاههای سیاسی، بهجای رقابت با چهرههای پرنفوذ اصلی جریان رقیب ، به هر حربهای دست بیاویزند تا مگر اوضاع آشفتهشان را تغییر دهند که هیچگاه هم این ترفندهای ناشیانه برایشان سودی نداشته است. این بار نیز با کلّی صغرا و کبری چیدن و سر هم کردن توهّمات و خیالات و آرزوهای کودکانه، میخواهند بهزور ثابت کنند اصلاحات کاشمر در بُنبست است و بهحساب خود، برای خروج از این بنبست به «نسخهپیچی» روی آوردهاند. تو گویی که حضرات، تمام مشکلات جریان منتسب به خود را حل کردهاند و یا اصلاحطلبان، که برخی نخبگان آنها حتی در کانون تصمیمگیری سطوح بالای جریانهای سیاسی کشور دارای نام و نشان ملی هستند، منتظر راهکارهای مشعشع آنها هستند! بهویژه آنکه تکثّر احزاب اصلاحطلب در کاشمر، نشان از ظرفیت و پویایی این جریان سیاسی دارد که به همّت جوانان فرهیخته این جریان فکری، مجوزهای لازم را دریافت نموده و زمینه برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی جوانان با ذائقههای متفاوت فراهم شده است که جملگی مورد پشتیبانی و حمایت پیشکسوتان اصلاحات هستند و دایره اصلاحطلبی بهویژه پس از انتخابات سال 92 آنقدر گسترده شده که حتی طیفهای معتدل اصولگرایان را نیز شامل میشود و خرَدورزی و دانایی محوری در این جریان باعث شده تا بسیاری از اصولگرایان نیز بهصف اصلاحطلبان بپیوندند.
اما هدف اصلی آقایان، حمله به شورای راهبردی اصلاحطلبان کاشمر است که خار چشم خیلیها در این شهرستان شده، عملکرد قابل دفاعی دارد، بهطور منظم جلسات هماندیشی آنان برگزار میگردد و همواره نظرات مردم و همفکران را اخذ و در حد توان، اصلاح امور را در دستور کار خود قرار داده و تصمیمات خود را در یک فرایند کاملاً شورایی و جمعی اتخاذ مینماید. لذا تمام کینه رقبا از این شورا بدین خاطر است که با درایت تمام و اعتماد و اعتقاد قلبی هواداران به آنها، زمینه حمایت عمومی را به نحوی فراهم مینمایند که اغلب پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات را به دنبال داشته است. پس طبیعی است؛ برخی میخواهند به لطایفالحیل، کانون اصلی تصمیمگیری اصلاحات را نشانه بگیرند.
با اینحال اگرچه آغوش جریان اصلاحطلبی برای همه باز است ولی نیاز به نسخهپیچهایی از این دست ندارد! و آنچه باید مورد توجه هواداران اصلاحطلب بهویژه جوانان فهیم آن قرار گیرد، این است که این نسخهپیچیهای مزوّرانه، نه از سر دلسوزی برای اصلاحطلبان و نه در راستای رسالت مطبوعاتی بلکه در پی ایجاد تفرقه و بر هم زدن انسجام اصلاحطلبان است، آرزویی که با هوشیاری اصلاحطلبان و بهویژه جوانان هیچگاه محقق نخواهد شد. آقایان دوست دارند بحث و نظرهای درونجریانی اصلاحات بر سر گفتمان و راهبردهای سیاستورزی را به واگرایی و انشقاق تعبیر کنند در حالی که در کجای دنیا، یک گروه سیاسی برای رقیب خود که بارها و بارها از وی شکست خورده است، نسخه برونرفت از بُنبست میپیچد؟ در حالی که خود ارائهکنندگان این نظرات و جریان فکری منتسب به آن سالهاست در بنبست گرفتارند و راهی برای خروج از بنبست همیشگی خویش پیدا نمیکنند. شاید اگر به یکی از جوانان اصلاحطلب مراجعه نمایند، بسیار بهتر و بالاتر از قد و قامت درایت این افراد خودبزرگ بین، بتواند برای برون رفت از بن بست چندین ساله جریان سیاسی آنها صادقانه ارائه طریق نماید. لذا بهتر است عزیزان این تحلیلهای بیمایه و سطحی را برای جریان خویش نگهدارند و زیاد به مغز خود فشار نیاورند و اگر بیل زدن بلد هستند، باغچه خود را بیل بزنند. باغچه اصلاحات این دیار باغبانانی دلسوز برای خود دارد. آقایان بهتر است برای رقیب قدرتمند خویش دل نسوزانند که ممکن است خود بسوزند.