این عبارات، سخنان محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگراست: «زمانی که آقای رئیسی کاندیدای ریاستجمهوری بود، دوستان اصولگرا میدانستند که ایشان مدیر اجرایی پُرقدرتی نیست. اداره کردن قوه قضائیه با شیوهای که آقای رئیسی اداره میکرد، خیلی کار دشورای نبود. چون ایشان در قوه قضائیه هم اتفاق خاصی را رقم نزد….. اتفاقی که افتاد این بود که تصور میشد با توجه به اینکه قدرت یکدست در حال شکلگیری است، مجلس و نهادهای اقتصادی خارج از سیستم دولتی به کمک ایشان میآیند و در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه کمک میکنند. اما آقای رئیسی، رئیس یک دولت معمولی است و قرار بود تیم قدرتمندی برای ایشان چیده شود، اما آن اتفاق نیافتاد. آقای رئیسی تا حد قابل اعتنایی تحت کنترل بخش جریان خاصی در میان اصولگرایان قرار گرفت و دولتی بر سر کار آمد که بعد از هشتماه، رئیس بانک مرکزی آن مورد انتقاد مدیران اقتصادی دولت است، وزیر رفاه به جای کار کردن حرفهای خندهدار میزند، وزیر صمت وعدههایی میدهد که کاملاً مشخص است قابلیت اجرایی ندارد، وزیر نفت شعارهایی میدهد که نفت میفروشیم و پول آن را هم به داخل میآوریم اما میبینید مردم چیزی احساس نمیکنند و تورّم هم به شدت در حال افزایش است. بنابراین کابینه آقای رئیسی واقعاً ضعیف است و شاید بتوان گفت دولت آقای رئیسی تا اینجای کار با فاصله، یکی از ضعیفترین دولتهای بعد از انقلاب است.»
عمر دولت سیزدهم به یک سال نرسیده که سخن از تغییر در ترکیب کابینه است و بحث استیضاح برخی از وزرای کابینه ابراهیم رئیسی به سوژه داغ و خبرساز رسانهها تبدیل شده است. البته مهمترین حاشیههای دولت سیزدهم از همان روزهای نخست تشکیل کابینه انقلابی ایجاد شد که صدای مجلس، کارشناسان و متخصصان را نیز درآورد. صاحبنظران علاوه بر ضعف و ناتوانی و بیتجربگی بسیاری از وزرا، عدم وجود انسجام در تیم اقتصادی دولت را نیز همان زمان مطرح کردند و اعلام نمودند؛ تیم اقتصادی دولت با اختلافات سلیقهای مواجه است و گرایشات اقتصادی آنها با یکدیگر همسو نیست. امروز پس از گذشت نُهماه از عمر دولت که شاهد مطرح شدن استیضاح وزرا و تغییر در کابینه و حذف رضایی و مرتضوی از تیم اقتصادی دولت هستیم، تأییدی بر صحت نظر کارشناسان میباشد.
البته حاشیههای دولت آقای رئیسی با مطرحشدن برخی وعدههای نجومی و گاهی ناممکن از سوی تعدادی از همین وزرا شروع شد و گذر زمان نیز ثابت کرد؛ ادعاهای آنان تا چه اندازه ناممکن بودهاند. نکته جالب این است که این وعدههای بینتیجه دقیقاً از سوی همان وزرایی مطرح شد که ضعیفترین سوابق اجرایی را در کارنامه خود دارند. ادعاهایی عجیب که به سوژه طنز مردم در شبکههای اجتماعی تبدیل شدند. وعدههایی مانند ایجاد اشتغال با یک میلیون تومان برای یک نفر تا ایجاد چند میلیون شغل در مدت یکسال! بیان این وعدههای ناپخته و خام از سوی این وزرا که یکباره خود را در پشت میز عالیترین مقام مجری سیاستهای کلان اجرایی کشور دیدهاند، نشان داد که آنها درک صحیحی از فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور ندارند. برخی وزرا با این خیال که وزیر دارای قلم جادویی است و بدون برنامه و تخصص و صرفاً با یک دستور میتواند بحرانهای کشور را رفع کند، چنین مسئولیت خطیری را پذیرفتند. البته کابینه دولتهای گذشته نیز دارای ضعفهایی بوده است اما ویژگی بارز این کابینه، تعدد وزرای ضعیف و بیتجربه است. و لذا حالا آقای رئیسی مانده و مشکلات فراوانی که قطعاً با ادامه حضور بعضی از این وزرا در کابینه او نهتنها این مشکلات رفع نخواهند شد، بلکه بحرانهای جدیدی را نیز ایجاد خواهند کرد.
به هر صورت مشکلات فراوان فعلی و عدم توانایی این وزرای ضعیف برای رفع آنها، تغییر در کابینه را ضروری ساخته و موجب مطرح شدن طرح استیضاح برخی وزرا در مجلس گردیده است. البته غلامرضا نوریقزلچه، رئیس فراکسیون مستقلین ولایی مجلس نسبت به استیضاح وزرا توسط نمایندگان خوشبین نیست و میگوید: «در مقابل اوضاع آشفتهای که در بحث اقتصاد و معیشت وجود دارد، برای جوابگویی به مطالبات مردمی این موضوعات مطرح میشود و استیضاح جدی و عملیاتی در کار نخواهد بود. … مجلسی که حدود ۲۳۰ نفر از نمایندگان آن بیانیهای را امضا کنند و از شخصی بخواهند که رئیسجمهور شود، بعداً پاسخگو کردن وی خیلی خندهدار است و عملاً امکانپذیر نیست چرا که نمیخواهند اهل کوفه باشند.»
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی نماینده پیشین مجلس هم میگوید: «شیرازه دولت از هم پاشیده و هیچکدام از وعدههای رئیسجمهور محقق نشده است. به طور مثال در موضوع ساخت سالانه یک میلیون مسکن میگویند، هزینه ساخت گران است ضمن آنکه زمین هم نداریم.»
محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا هم میافزاید: «هرچند کابینه آقای رئیسی رأی بالایی از مجلس گرفت، اما هرچه گذشت اختلافات بین دولت و مجلس بیشتر شد، به طوری که امروز میبینیم نمایندگان مجلس از استیضاح وزرای کار و صمت سخن میگویند. معتقدم این وضعیت حادتر و بر تعداد وزرای در معرض استیضاح افزوده خواهد شد.»
اما با وجود این کابینه ضعیف و عدم توانایی آنها در حل مشکلات و تحقق وعدهها، و از آنجا که موضوع استیضاح هم چندان نمیتواند جدی باشد، گویا تنها راهی که به ذهن دولتمردان رسیده است، “حواله دادن مشكلات به دولتهاي قبل” است، سنّت ناپسندي كه طي سالهاي اخير در صحنه سياسي كشور مرسوم شده كه دولتها از آن بهره ميبرند تا بهزعم خود پاسخي براي انتقادات فزاينده افكارعمومي داشته باشند و نقش خود را در مشكلات اقتصادي اِنكار كنند. دولت سيزدهم نيز خيلي زود متوجه شد بهترين دستاويز و بهانه براي فرار از پاسخگويي به مردم و رسانهها، حواله دادن مشكلات به دولت قبل است. اين در حالي است كه آقای رئيسي در جريان انتخابات سال 96 ضمن تقبیح این امر، خواستار برگزاري مناظرهاي ميان آقایان روحاني و احمدينژاد شده بود تا پرونده حوالهدادن مشکلات به دولت قبل يكبار براي هميشه بسته شود. اما اين روزها و زماني كه آقای رئيسي نه در شمايل نامزد انتخاباتي، بلكه در قامت رئيسجمهور روبهروي افكارعمومي و رسانهها مينشيند، خود به همین ابزار متوسل شده و ريشه مشكلات را به دولت قبل حواله ميكند، در حالی که اگر قرار باشد يك دليل براي بروز مشكلات جديد معرفي شود، فقدان برنامهريزي كاربردي توسط دولت سيزدهم است.
دولت سيزدهم برنج را 30 هزار تومان تحويل گرفت و در حال حاضر به110هزار تومان رسانده است. گوشت را 130 هزار تومان تحويل گرفت و به 200 هزار تومان رسانده است. پرايد140ميليوني به210 ميليون تومان، دلار24 هزار توماني به 29هزار تومان و… افزايش پيدا كرده است. اين روند نشان ميدهد، دولت نه تنها در مهار تورم توفيق نداشته، بلكه به دليل فقدان برنامهريزي اصولي، بر آتش تورم در اقتصاد نيز دميده است. البته وقتي رئيس كل بانك مركزي يك فعال بازار سرمايه است و تحصيلات و تخصصي در زمينه ابزارهاي مالي و پولي ندارد، طبيعي است وضعيت اقتصادي كشور چنين شرايطي پيدا ميكند. امروز بسياري از كشورهاي توسعه يافته حتی از مستشاران خارجي در امور اقتصادي بهره ميگيرند تا اقتصاد پويايي داشته باشند. اما در ايران نه تنها از علم روز بهره گرفته نميشود، بلكه فردي را در رأس بانك مركزي قرار ميدهند كه تحصيلات اقتصادي مرتبط را نيز ندارد. بنابراين آقاي رييسجمهور يا ساير مقامات مسئول به جاي فرافكني، بهتر است ريشه اصلي مشكلات را پيدا كنند. ريشه مشكلات ابتدا در تحريمهاي اقتصادي، سوءمديريتهاي اجرايي و فقدان برنامهريزي است.
روزنامه جمهوریاسلامی هم در یادداشتی با اشاره به ناکارآمدیهای دولت سیزدهم نوشت: «آنان که پیشتر زبانشان چند فرسنگ بود و ادعایشان آسمان را به زمین میآورد و مدعی یَد بیضا و عصای موسی بودند، امروز چه حرفی دارند برای مردم؟ مدعیان دیروز و مسئولان امروز، نشانی تکراری و غلط میدهند. میگویند دولت قبل مقصّر است. بیتقصیر هم نیست البته، اما شما آمدید و راه را برایتان چند بانده کردند تا قصورها را کوتاه کنید نه ارادهها را. گذشتگان را غربزده و کارنابلد و گرفتار کدخدا میخواندید و وعده میدادید که با تکیه برخدا، هم پوزه کدخدا را به خاک میمالید و هم ما را به کدخدایی جهان میرسانید. پس چه شد؟ شما هم که همان نسخه قبلی را میخوانید.»
سیدحسن رسولی فعال سیاسی هم گفت: «سیدابراهیم رئیسی با شعارهای انقلابی سکاندار دولت سیزدهم شد، اما به نظر میرسد این دولت به سال نخست نرسیده نفسش به شماره افتاده است و حتی در مقابل انتقادها پاسخ قانع کنندهای ندارد که ارائه کند… لکنت زبان دولت و مجلس به علت بحران دستاوردی است. این وضعیت، مجموعه اصولگرایان یکدست حاضر در مجلس و دولت را با یک چالش جدی رو به رو کرده، علاوه بر این هم دولت و هم مجلس وعده جراحیهای بزرگ اقتصادی را دادند اما امروز در مقابل مطالبات عمومی مردم، مجلس و دولت دائم از روشهای فرافکنی بهره میگیرند و موانع و دشمنهای موهوم را علت بروز چنین وضعیتی معرفی میکنند.»
منصور حقیقتپور، فعال و تحلیلگر سیاسی هم درباره این موضوع گفت: «به نظر من اکنون ضرورت دارد که برخی از وزرا استیضاح شوند…. این واقعیتی است که تعدادی از وزرا کارآمد نیستند و نتوانستهاند به وظایفشان عمل کنند. در این مسیر اگر آنها استیضاح شوند، ایرادی ندارد… البته این مجلس خودش در بهوجود آوردن وضع موجود سهیم است. خود همین نمایندگان بودند که در رأی اعتماد دادن به همین وزرا از یکدیگر سبقت میگرفتند و اینکه اکنون به فکر استیضاح افتادهاند جای سؤال دارد که چرا آن زمان که رأی اعتماد به وزرا در اختیار شما بود، بررسی لازم را نکردید؟»
این فعال سیاسی همچنین افزود: «از دولت میپرسم کدام قسمت از مشکلات حل شده است؟ چهقدر از مشکل بیکاری رفع شد؟ تورم چه قدر کاهش یافت؟ واقعاً سوءمدیریت در دولت سیزدهم سر به فلَک میکشد. اقتصاد دست کسانی افتاده که دو واحد اقتصاد هم نمیدانند.»