شاهعباس برای رفاه حال لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند، لازم بود به هر شهری میرسند نانواهایی باشد که بتوانند بهقدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که قاتق نان قرار دهند.
ولی مشکل این بود که آرد مورد نیاز از شهرهای مختلف تهیه شده بود و این آردها با هم مخلوط شده و تهیه نانی که بهاصطلاح در تنور وا نرود و نریزد و بهخوبی پخته شود حتی توسط نانوایان چیرهدست بهسختی صورت میگرفت.
لذا شاهعباس درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از “شیخ بهایی” که از دانشمندان زمانه بود خواست.
پس شیخ بهایی نیز تنور سنگکی را ابداع نمود. دستور داد به جای ساخت تنور بهصورت عمودی، تنور سنگکی را به شکل افقی و مسطح بسازند و کف آن را سنگریزه ریخته و خمیر نان را با پارو روی سنگهای داغ قرار بدهند تا بهاصطلاح نان بدون اینکه وا برود و بریزد به بهترین وجه پخته شود.
این ابداع بهقدری با دقت و هوشیاری طراحی و عملی شد که پس از گذشت چند صدسال هنوز نان سنگک به همان شکل اولیه پخته میشود و محبوبترین نان ایرانی است.
خورش سربازان نیز معمولاً کشک پرچرب بود که در آن سبزیجات معطر و مغز گردو میریختند و آن را به شکل توپهای کوچک گرد گرد درست کرده در گوشهای خشک میکردند.
هر سرباز تعدادی از این گلولههای کوچک کشک را در خورجینش داشت و زمانی که برای صرف غذا توقف میکردند آتشی روشن کرده و در ظرفی مسی آب ریخته چون جوش میآمد یک عدد از گلوله کشکها را در آن ظرف انداخته و بعد از حل شدن و جا افتادن در آن نان ترید کرده و میخوردند که به علت داشتن گردو از کالری لازم نیز برخوردار بود بهنحویکه سربازان را سیر و مقوی میکرد.
در خاتمه به نقل از کتاب تهران در قرن سیزدهم باید اضافه کنم که هرگاه شاطرها از صاحب دکان نانوائی دلخور شده و میخواستند طاقچه بالا گذاشته و قهر کنند، هنگام پخت آخر یعنی وقت غروب پاروی خود را سر ته میگذاشتند و میرفتند.
این یعنی اینکه صاحب دکان نانوایی برای فردا باید شاطر دیگری بیاورد و در آن زمان معمولاً کارگران هر صنفی در قهوهخانهای پاتوق داشتند و صاحبکار برای استخدام به پاتوق آنها مراجعه میکرد و کارگر مورد لزوم را پیدا میکرد.
مثل قهوهخانه صنف بناها و گچ کار که هنوز هم در اول خیابان سعدی میباشد، قهوهخانه صنف نانواها، کفاشها و…..