در حالی که در چند دهه گذشته برخی از سیاسیون کوشیدهاند بیتأثیری جابهجایی قدرت در کاخ سفید را بر روابط ایران و آمریکا اثبات کنند، اما انتخابات اخیر آمریکا از طرف رسانهها و افکارعمومی کشورمان بسیار مورد توجه قرار گرفت. میزان توجه و حساسیت مردم ایران به انتخابات این دوره آمریکا، تاکنون سابقه نداشته و پيش از اين هرگز چنين نبوده که اخبار انتخابات آمریکا براي مردم ما تا این حد “ارزش خبري” پيدا کند، آن هم نه فقط براي نخبگان و طبقه متوسط شهري که حتي روستائيان ما نیز انتخابات آمريکا را رصد نمایند.
تردیدی نیست که به دلایل مختلف، تحولات سیاسی در ایالات متحده همواره بر اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان تاثیرگذار بوده است، اما انتخابات اخیر که در نهایت موجب خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید شد، اهمیتی صدچندان یافت زیرا ترامپ به خوبی نقش “بازیگر دیوانه” را در عرصه سیاست داخلی ایالات متحده و بینالملل ایفا کرد. همان نقشی که بازیگر، کلیه قواعد مرسوم و معمول سیاستورزی را برهم میزند تا نظم دل خواهش را بیافریند.
اما سؤال این است؛ چرا باید انتخابات ایالات متحده به این میزان برای مردم ایران اهمیت داشته باشد؟ پاسخ ساده است. مردم به این نتیجه رسیدهاند که سیاست خارجی تأثیر مستقیمی در زندگی آنها دارد. جامعه ایران چهار سال اول دولت آقای روحانی را که با اوباما هم عصر بود و دولت دوم او که با ترامپ یکی شده بود را با هم مقایسه میکنند. در دوران مذاکره و توافق، اقتصاد طعم ثبات را چشیده بود و در دوران تحریم، شرایط سخت اقتصادی به مردم تحمیل گردید. مردم در دوران اوباما شاهد توافق و مذاکره بودند و در دوران ترامپ، شاهد ترور سردار قاسم سلیمانی و تهدید ایران به حمله نظامی!
اما در این میان، برخي افراد خود انقلابيپندار، مردمی را که علاقمند به شکست ترامپ در انتخابات آمریکا بودند، «ستاد بايدن» خواندند و آنان را به تير طعنه نواختند و متوجه نبودند که خود آنان نیز توسط بسیاری از مردم، «ستاد ايراني ترامپ» خوانده میشوند. این خود انقلابی پنداران حواسشان به اين نکته نبود که اتفاقاً براي خيلي از مردم ما همين که دست ترامپ به خون سردار امنيتآفرين ما و هزاران شهيد در مناطق مختلف جهان آغشته است، کافي است تا از رأی نیاوردنش خوشنود باشند.
گفته میشود که “اصلاحطلبان” بهدلایل مختلف علاقمند به آمدن “بایدن” هستند و “اصولگرایان” به “ترامپ” گرایش دارند. البته اصلاحطلبان علاقهشان را از شکست ترامپ کتمان نمیکنند، در حالی که اصولگرایان علاقمندیشان به ترامپ را پنهان مینمایند. “محمدرضا جلائیپور” به عنوان یک چهره اصلاحطلب به صراحت اعلام میکند که «از شکست ترامپ خوشحالم چون در سیاستِ هیچ کشوری در جهان، سگ زرد برادر شغال نیست و همیشه بین دو حزب اصلی که پایگاه اجتماعی گسترده دارند تفاوتهایی هست. … چون احمقانه است نفهمیدن فرق کسی که برجام را امضا میکند با کسی که سردار سلیمانی را ترور میکند و به ملت ایران میگوید؛ ملت تروریست. ….. چون بنسلمان و نتانیاهو عزا گرفتهاند و بعد از این برای نقض حقوق بشرشان بیشتر تحت فشار قرار میگیرند و به نسبت دورهی ترامپ، میدان بازیشان برای ایرانستیزی بستهتر خواهد شد.»
اما طنز تلخ این روزها و تلاش رسانههای به اصطلاح اصولگرا و دلواپسان داخلی این است که برای شکست قاتل خبیث سردار دلها و حامی سرسخت رژیم کودککُش اسرائیل، عزا گرفتهاند! و به قول محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا؛ «آنقدر غیرت نداریم که از رفتن قاتل سردار سلیمانی، کمی دلمان خُنک شود، ما اصولگراها.» و غلامرضا ظریفیان، تحلیلگر اصلاحطلب هم با سؤال از اصولگرایان میپرسد: «چگونه میشود شما از کسی حمایت میکنید که دستش هنوز از خون سردار شهید سلیمانی خشک نشده است؟»
اما، این پرسش نیز وجود دارد که چرا در دورههاي پيشين، انتخابات آمريكا تا اين حد مورد توجه جهانيان قرار نگرفته بود؟ باز هم پاسخ روشن است. در دوره چهارساله رياستجمهوري ترامپ، براي بسياري از مردم جهان روشن شد كه مستأجر كاخ سفيد به راحتي ميتواند با تصميمهاي خود بر زندگي روزانه مردم تأثير بگذارد و اگر بار ديگر انتخاب شود، چون ديگر نياز به قضاوت مثبت و رأی مردمان کشور خود ندارد، خطر بالقوهاش براي بشريت احتمالاً بالفعل خواهد شد. او نشان داد كه براي هيچ قاعده و حتي عرف بينالمللي ارزشي قائل نيست و از معاهده مهم زيستمحيطي پاريس، از سازمان يونسكو و سازمان بهداشت جهاني و برجام خارج شد و حتی بلنديهاي جولان متعلق به سوريه را به اسراييل بخشيد و سفارت آمریکا را به بيتالمقدس منتقل و فرمانده نظامي ارشد كشورمان را آشكارا ترور كرد تا تصوير يك ديكتاتور پيش از قرون وسطا را كامل كند و مصداق صريح تيغ در كف زنگي مست باشد. بنابراین از هر زاويه كه به موضوع بنگريم، رفتن او دفع يك شرّ بزرگ از سرِ جهان است.
اما نگرانی اصلی اصولگرایان از چیست و چرا از شکست ترامپ ناراحتند؟ برخی معتقدند؛ ناراحتی برخی اصولگرایان از شکست ترامپ به این خاطر است که آنان از وجود تنش میان ایران و آمریکا که ترامپ با آن دامن میزند، در عرصه اقتصادی سود زیادی کسب میکنند و به همین دلیل علاقمند به ادامه کار ترامپ و تداوم تنش میان ایران و آمریکا هستند. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، معتقد است که «در مناسبات بین ایران و آمریکا، افرادی که بیشترین بهره را از تنشهای سیاست خارجه ایران میبرند، کسانی هستند که در عرصه اقتصادی سود زیادی کسب میکنند. طیف افراطی و کسانی که به دنبال حفظ تنش بین ایران و آمریکا هستند، برای حفظ شرایط فعلی تلاش میکنند و طبیعتاً از روی کار آمدن ترامپ استقبال میکنند. افرادی هم که به دنبال برون رفت ایران از شرایط فعلی هستند، امیدوارند تا سیاستمداران منطقی روی کار بیایند.»
برخی دیگر از صاحبنظران بر این باورند که ناراحتی اصولگرایان از شکست ترامپ به این دلیل است که آنها که تمام تمرکز خود را معطوف به انتخابات ریاستجمهوری آینده کردهاند، بنابراین نگران بازشدن راه دیپلماسی در ماههای پایانی دولت دوازدهم و تأثیرات احتمالی آن بر انتخابات سال آینده هستند. زیرا متاسفانه روی کار آمدن ترامپ و فشارهای ناشی از برقرار کردن تحریمهای روزافزون وی، مانع از یک سری اتفاقات مثبت اقتصادی طی چهارسال گذشته شد و این دستاوردی بزرگ برای آنهایی است که به قدرت رسیدن خود را معطوف به ادامه تحریم، تنش و کشمکش میبینند و لذا سخت در تکاپوی این هستند که مبادا روی کار آمدن “بایدن”، اندک گشایشی ایجاد کرده و دولت روحانی بتواند گرهی را در این ماههای پایانی بگشاید. زیرا در صورت ایجاد گشایش احتمالی هر چند اندک بین تهران و واشنگتن، می تواند سرنوشت انتخابات 1400 را متفاوت با آروزی اصولگرایان رقم بزند.
البته اصولگرايان با کتمان علاقمندی خود به پیروزی ترامپ، تلاش ميكنند بگويند كه تغييرات كاخ سفيد هيچ تأثيري در ايران نخواهد داشت و هيچ فرقي بين رئيسجمهوري جديد و سابق آمريكا وجود ندارد، دکتر اعظم ملایی در یادداشتی مینویسد: «با این همه آسیب و لطمهای که ترامپ صرفاً به دلیل خودمحوری و قانونگریزی شخصی به منافع ملی ایران و صلح در منطقه زده است، مگر میتوان از رفتنش خوشحال نبود؟ و اساساً چرا مقامات دولتی و رسانه ملی ما باید بگویند نتایج انتخابات آمریکا برای ما فرقی ندارد! مگر طی چهار سال گذشته همه این افراد و رسانهها بالاتفاق ترامپ را سیاستمداری دیوانه، دروغگو، بیقانون و خودمحور خطاب نمیکردند که به خاطر خود رأییاش به ایران لطمه زده است؟ حال چگونه برایشان مهم نیست این فرد از سمَت ریاستجمهوری آمریکا کنار برود؟»
حمیدرضا جلاییپور هم میگوید: «اهمیت بایدن در پیروزی خودش و حزب دموکرات نیست، اهمیت انتخابات اخیر آمریکا در شکست ترامپ خطرناک برای جهان و منطقه و ایران است. ترامپ همان موجود افراطی بود که یکطرفه از برجام بیرون رفت و شدیدترین تحریم اقتصادی علیه بشریت را بر مردم ایران تحمیل کرد.»
به هر حال این تناقضی آشکار در رفتار و گفتار اصولگرایان است و “عباس عبدی” در خصوص این تناقض مینویسد: «يكي از نكات عجيبي كه در ايران ديده ميشود، عمق و گستره وسيع تناقضات سياسي است كه نزد برخي افراطيون ديده ميشود. در حقيقت وجود همين تناقضات رفتاري است كه ناظران سياسي را به اين نتيجه ميرساند كه اين جماعت جايگاه درخور و رو به رشدي نخواهند داشت. يكي از موارد اين تناقض در انتخابات آمريكا ظاهر شد. اين گروه كه معمولاً عكس مرحوم قاسم سليماني را در پروفايلهاي خود گذاشتهاند و همواره به ايشان ارادت ورزيده و استناد ميكنند و ياد و خاطره او را گرامي ميدارند، بهطور طبيعي بايد از شكست قاتل او خوشحال شوند و حتي شيريني پخش كنند، پس چرا برخلاف اين انتظار طبيعي، آنان غمگين هستند و گويي در انتخاب احمدينژاد شكست خوردهاند؟!»
البته اینکه جریان سیاسی اصولگرا در راستای منافع سیاسی و اقتصادی خود چنین نگاهی به انتخابات آمریکا داشته باشد شاید چندان عجیب نباشد اما آنچه موجب تعجب میگردد، رفتار صدا و سیما در قبال شکست قاتل سردار سلیمانی است که به طرز عجیب و غریب و غیرقابل درکی در کنار دونالد ترامپ قرار گرفته و هر آنچه خود ترامپ نیز تاکنون برای تشکیک در پیروزی بایدن نگفته، بیان کرده و میکند. حال آنکه به جز قتل سردار سلیمانی، اِعمال تحریمهای شدید علیه ایران و پیوند آشکار ترامپ با اسراییل و سعودیها به عنوان مهمترین دشمن و رقیب منطقهای جمهوریاسلامی نیز کافی بود تا این رسانه خواستار پایان ترامپ باشد اما نه تنها چنین احساسی ابراز نمیکند بلکه از نحوۀ انعکاس خبرهای انتخابات آمریکا در صدا و سیما کاملاً روشن است که نتیجۀ این انتخابات باب میل آنها نبوده است.
در پایان، به نظر میرسد نگرانی اصلی اصولگرایان از شکست ترامپ، نگرانی انتخابات ی باشد زیرا واقعیت آن است که اصولگرایان از مدتها پیش خود را برنده انتخابات ۱۴۰۰ میدانند و تجربه نشان میدهد در صورت مشارکت پایین مردم در انتخابات، اصولگرایان همچون انتخابات مجلس پیروز میدان خواهند بود. لذا نگران آن هستند که کاهش تنش میان ایران با آمریکا به گشایشهای اقتصادی منجر شده و تجربه ماههای پس از برجام را زنده کند و به تبع آن، شور انتخاباتی در کشور را افزایش دهد و راه اصولگرایان برای ورود به پاستور در ۱۴۰۰ را ناهموار سازد. از همین روست که نگرانی زایدالوصف اصولگرایان در مورد مذاکره احتمالی دولت روحانی با آمریکا قابل درک است.