فکر کنید هیچ کشوری جز ایران در جهان وجود ندارد، آن وقت چگونه زندگی میکردید!؟
ما فرض کردهایم الان در مهر 1400 هستیم، یعنی دوره ریاستجمهوری آقای روحانی تمام شده است، احتمالا دولتی از برادران جوان انقلابی و شاید هم نظامی، در انتخابات سراسر شور و با مشارکت حداکثری هم روی کار آمده، لعن و نفرینهای مردم زجر کشیده ایران به جای کاخ سفید و آمریکا دامن همه جهان را گرفته است و مرگ همه کشورهایی که در نمازجمعه و راهپیماییها شعار دادهایم را هم خداوند مستجاب و آنها را نابود کرده و در کنار آن یکی دو کشور دوست و چند کشور دوستنما باقیمانده را هم خداوند به عنوان شتیل که مبادا فردا روزی رابطهمان با آنها هم شکرآب شود را از صفحه روزگار محو کرده حالا ما ماندهایم و حوضمان! حالا بفرمایید چگونه زندگی میکردیم؟!
الان که با خودم فکر میکنم میبینم خدایش ذهن خیالپردازی دارم، اصلا به جای مطلبنویسی در نشریه باید رماننویس و یا فیلمنامهنویس میشدم! البته باید اعتراف کنم که این خیالپردازی ذاتی و ارثی نیست بلکه هدیهای الهی نشات گرفته از محیط است! که احتمالا به بیشتر مردم ایران سرایت کرده است. همیشه در کتابهای روانشناسی به نقش محیط در یادگیری تاکید میکردند ولی متوجه نبودیم واقعا هم فقط ذهنهای خیالپرداز و کاریکاتوریست هستند که میتوانند پرواز پراید و سمند و سایر ماشینهای داخلی را بر فراز قیمتهای نجومی مجسم کنند یا فقط یک خیالپرداز واقعی میتواند افزایش نرخ دلار را از سههزار تومان به سیهزار توان تصور کند! برای همین است که همیشه رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد، این تصورات را غیرواقعی میدانند!! اما از این توهمات بگذریم و برگردیم سر اصل مطلب!!
اگه میشد! قبل از همه دیگه از برجام و تحریمهای بینالمللی خبری نبود که هم آمریکا و اسرائیل از آن ناراحت باشند و هم برخی از مسئولان و نمایندگان مجلس از طرف مردم رجز بخوانند و بزنند تو سر دولت! پس خودمون هستیم و خودمون یعنی دیگه پول ایران در برابر ارز هیچ کشوری سقوط نمیکند و همیشه پول ما یعنی همین ریالی که دیگه چند وقته به حسابش نمیارن میشه پول قدرتمند دنیای خودمانی! وقتی ارزی برای مبادله وجود نداشته باشه یعنی صرافیها تعطیل میشود و صرافها باید بروند غاز بچرانند بنابراین صنعت غازچرانی توسعه پیدا کرده و کباب غاز و گوشت غاز ارزان میشود، آنوقت مرغهای از خود راضی که الان تخمهایشان را در اثر صادرات گران کردهاند، هم خودشان بیمشتری میمانند هم تخمهایشان! ضمنا تخم غاز درشتتر هم هست!
وقتی کشور دیگری وجود ندارد همه اختلاسگران باید پولهای دزدی خودشان را در کشور خودمان سرمایهگذاری کنند که آبادانی و درآمد سرشاری را نصیب کشور میکند، همین یک قلم میتواند بیکاری و فقر را ریشهکن کند! دیگر پشت سر مقامهای عالیرتبه کشور هم حرف نمیزنند که حضرات فرزندانشان را به دامن آمریکا و اروپا فرستادهاند و خودشان داعیه مبارزه با استکبار جهانی دارند. حالا خودمان میتوانیم بزرگترین قَدَر قدرت جهانی باشیم!! علاوه بر آن، همه متخصصین و تحصیل کردهها و نخبههای المپیادی کشور هم مجبورند که در همینجا بمانند و پدیده فرار مغزها ریشه کن میشود! به نظر شما فکر و اندیشه نخبگان علمی به علاوه ثروت اختلاسگران داخلی برای ساختن یک کشور کفایت نمیکند؟
در عرصه اجتماعی هم دیگر کسی شاخص فلاکت برایم رسم نمیکند که در جهان اعلام کنند مفلوکتر از این ملت فقط یک کشور دیگر است اونم کشور چاوز که در مقابل رسانههای جهانی بین ما یک صیغه اخوتی توسط رئیسجمهوری قبلی منعقد گردید!، دیگر کسی اعتبار گذرنامه و نرخ بیکاری، نسبت حاشیهنشینی شهرها، آمار کودکان کار، کودکان و زنان خیابانی، سن فحشا، فساد اداری، نرخ تورم، میزان ازدواج و طلاق، اعتیاد، سرقت، قتل، و سایر شاخصها را با جایی مقایسه نمیکند و در پی آن چشم و همچشمیهای مضر از بین میرود. صنعت توریسم هم به طور کامل از بین میرود نه از این طرف کسی به تایلند و آنتالیا میرود نه آز آن طرف کسی به اینجا خواهد آمد که فرهنگ ما را تخریب و جوانانمان را فاسد کنند. حتی همان اعرابی که برای زیارت به قم و مشهد میآمدند نیز دیگر نمیآیند! وزارتخارجه منحل، سفارتخانهها تعطیل و همه سفرا استاندار میشوند! فقط یک عیب دارد اگر جوانان ما خواستند با سردمداری یک حجتالاسلام از دیوار سفارتی بالا روند تا اموالش را نابود کنند، با اجناس غنیمتی عکس سلفی بگیرند یا در آنجا نمازجماعت بخوانند و مراسم سینهزنی بگیرند، دیگر هیچ سفارت خارجی وجود ندارد!
سازمان ملل این لانه فساد از بین میرود و ما خودمان با خودمان یک “سازمان اتحاد با خودمان” تشکیل میدهیم و هر سال در مجمع برای خودمان سخنرانی میکنیم! دیگر کمیسیون حقوق بشری وجود ندارد که هرساله ما را محکوم کند و دستمان باز میشود که هر چه دلمان میخواهد حقوق این بشرهای خومان را رعایت کنیم. سازمان بینالمللی انرژی اتمی هم وجود نخواهد داشت که موی دماغمان شود و میتوانیم به انرژی هستهای که حق مسلم ماست دست پیدا کنیم! فقط اگر دست پیدا کردیم چگونه به رخ دیگران بکشیم؟! یک سوال هم پیش میآید و اینکه، کشور بدون دشمن چه نیازی به ساخت سلاح و موشک دارد!؟ حالا سلاحهای سبک شاید برای سرکوب برخی اراذل و اوباش لازم باشه ولی هزینه ساخت و توسعه سلاحهای سنگین را هم میتوان برای رفاه و رونق اقتصادی به کار گرفت! واقعا فکر کنید به جای ساخت تانک و زرهپوشهایی که قابلیت نفوذ به داخل جمعیت را دارند صنعت خودروسازی ما رونق بگیره! یا به جای موشک هواپیما بسازیم! خدایش اگه بشه چه میشه!
در عرصه ورزشی، علمی و هنری هم کلیه جوایز و مدالها هم به خودمان خواهد رسید! در همه رشتههای ورزشی، المپیک و پاراالمپیک و جام جهانی و جام ملتها همه را همه ساله خودمان تصاحب میکنیم. درس تاریخ و جغرافیا آسان میشود بزرگترین سد جهان میشود سد کرج و بلندترین قله هم میشود، دماوند! ضمنا مشکل زبانهای خارجی هم حل میشود و دیگر لازم نیست دانشجویان ما به دنبال قبولی در آزمونهای تافل و آیلتس باشند و البته با بیکاری مترجمان، به غازچرانها افزوده خواهد شد که توسعه بیش از حد صنعت غازچرانی را به دنبال دارد! در عرصه اقتصاد و واردات و صادرات هم موازنهمان همیشه صفر است چون خودمان از خودمان وارد و یا خودمان به خودمان صادر میکنیم. ضمنا چون شاخص جهانی هم برای بازار سرمایه و بورسهای خارجی وجود ندارد بورسمان هم دیگر سقوط نخواهد کرد و شاخص سازها هرجور دلشان بخواهد میتوانند شاخص بسازند!
اینکه نوشتم فقط اندکی از مزایای پرسش مهر 1400 بود، حتما خوانندگان محترم مزایای فراوانتری برای آن متصور هستند! به همه توصیه میکنم برای لحظاتی هم که شده مشکلات ناشی از زندگی در بین سایر کشورها را فراموش کنند و چشمان خود را ببندید و همانطور که بسیاری از مسئولان بستهاند، به روزهای خوشی فکر کنید که هیچ کشوری جز خودمان در جهان وجود ندارد! به همین خیال باشید!