دولت آقای پزشکیان با طرح شعار “وفاق ملی” روی کار آمد. اکنون و پس از گذشت حدود سه ماه از عمر دولت، مشخص میشود که این “وفاق” نه تنها تعریف و محدوده مشخصی ندارد، بلکه هر کس میتواند بر اساس تعریف و قرائتِ خود، آن را مصادره به مطلوب کرده و در نهایت آنطور که میخواهد برداشت نماید. لذا امروز بسیاری از حامیان و دلسوزان از آقای پزشکیان میپرسند این وفاقملی یعنی چه و درخواست دارند که یک بار برای همیشه وفاق ملی معنا و تعریف گردد. به قول سیدعبدالواحدموسویلاری وزیرکشور دولت اصلاحات: «آقای پزشکیان باید تعریف خود را مشخص کند که منظور از وفاق چیست. من همیشه طرفدار این بوده و هستم که تنگ نظرانه برخورد نکنیم. اجازه دهیم همه کسانی که حاضرند در چارچوب نگاه آقای رئیسجمهور که از مردم رأی گرفته است با رئیس جمهور همکاری کنند، میدان داشته باشند. به شرطی که در این ادعا صادق باشند.»
برای جلوگیری از سوءاستفاده از وفاق ملی باید این اصطلاح تعریف گردد چرا که “وفاق” یک کلمه مصدر به معنای «سازگاری و همراهی کردن» است. سازگاری و همراهی کردن بین دو جناح رقیب نیز، باید طرفینی باشد و وفاق یکطرفه معنا ندارد. در انتخابات ریاستجمهوری و در رقابت دو جناح سیاسی، اصلاحطلبان در نهایت مظلومیت کاندیدا معرفی نموده و اکثریت مردم را دعوت به حضور کردند. اما طرفّ دیگر، تمام امکانات کشور را به خدمت گرفت تا بر رقیب پیروز شود. حالا هم قرار است بر اساس شعار وفاق، این دو رقیب هماهنگی و همراهی داشته باشند که باید این همراهی از هر دو طرف باشد. در این همراهی، باید این نکته را نیز مدنظر داشت که اولاً، کشور فقط دولت نیست بلکه ما دارای سهقوه هستیم، نهادهای انقلابی، سپاه و بسیج داریم که آنها نیز باید آمادگی داشته باشند با رئیسجمهور و مسئولان اجرایی سازگار و هماهنگ باشند. هماهنگی هم به این معنا نیست که صرفاً گفته شود که ما هماهنگیم، بلکه دو طرف باید کوتاه بیایند و از مواضعی که داشتند مقداری عقبنشینی کنند. آقای پزشکیان اینکار را انجام داده و در اظهاراتش اعلام کرد که همه را قبول دارم و فراحزبی عمل میکنم و در انتخاب وزرا نیز تلاش کرد که رضایت طرف مقابل را به دست بیاورد. لذا در چینش وزرا از ۱۹وزیر، حداکثر سه اصلاحطلب معرفی نمود در حالی که اساساً موفقیت آقای پزشکیان با حمایت قاطع اصلاحطلبها صورت گرفته است. به عبارتی، آقای پزشکیان نهایت تنازل و همراهی را داشته اما طرف مقابل کاری نکرده است. ممکن است برخی بگویند که مجلس با رئیسجمهور همراهی داشته و به همه وزرای پیشنهادی رأی داده است، اما وقتی دقت میشود، ملاحظه میکنیم که نمایندگان به نفراتی که از نظر سیاسی با خودشان همسو بودند رأی بالایی دادند و دو سه نفر از گزینهها که منتسب به جریان اصلاحطلب بودند، مجلس کمترین رأی را به آنها داد و در حقیقت، نمایندگان جریان مقابل، اصلاً به دولت آقای پزشکیان رأی ندادند و از 290 نفر، تنها 150 تا 160 نفر به وزرای اصلاحطلب رأی دادند. بنابراین نمیتوان گفت که نمایندگان جریان مقابل در مجلس به اعضای پیشنهادی دولت رأی دادهاند، بلکه مخالفین آقای پزشکیان در مجلس به کاندیداهای خودشان رأی دادند. پس این وفاق یا اتحاد، یکطرفه است و طرف مقابل هنوز گامی برنداشته است.
به هر حال، بهکارگیری واژه «وفاق ملی» از سوی آقای پزشکیان باعث شد تا بسیاری از حامیان ایشان دچار سرگمی شوند که منظور دقیق ایشان از وفاق ملی چیست؟ اگرچه با معرفی وزرا و انتخاب معاونان وزرا، استانداران و رؤسای سازمانهای مختلف، معلوم شد که گویا وفاق ملی، نوعی “امتیازدهی“ به جریانات مختلف در جهت عدم اعتراض به دولت در برخی تصمیمگیریها و اقدامات بوده است تا آنجا که اخیراً حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس به این مسأله پرداخته و گفته است: «پزشکیان بهدلیل فشارها نتوانست دولتِ خود را سرِ کار بیاورد.»
بنابراین، با توجه به ابهاماتي كه درباره ايده “وفاق” در فضاي سياسي كشورمان شكل گرفته، هر روز تعاريف و تفاسير مختلفي در اين خصوص از سوي جريانات مختلف طرح ميشود، لذا شخص آقاي پزشكيان و ياران نزديك ايشان بايد تعريف خاص خود از وفاق ارايه كنند. در حال حاضر برخي افراد و جريانات در جناح راست، وفاق را به “شكل يك شركت سهامي تعريف ميكنند كه هر جناح و گروهي بايد سهم خود را از آن برداشت كند!”، که با این برداشت، اساساً وفاق معنايي نخواهد داشت.
دکتر غلامعلی رجایی فعال سیاسی اصلاحطلب در این زمینه معتقد است: «وفاق ملی شعار خوبی است و میتواند موجب وحدت و انسجام بیشتر کشور شود. با این وجود، رویکردی که دولت در پیش گرفته، نباید به شکلی باشد که با دلخوری حامیان دولت آقای پزشکیان مواجه شود. در هفتههای اخیر استاندارانی برای برخی استانها انتخاب شده که ستادهای انتخاباتی و فعالان سیاسی و اجتماعی این استانها که از آقای پزشکیان حمایت کردهاند از این انتخابها رضایت ندارند… آقای پزشکیان باید این نگرانیها را جدی بگیرد و اگر انتخابی نیز انجام داده، دلایل منطقی برای مردم آن منطقه داشته باشد تا نخبگان و مردم توجیه شوند.»
در کنار سوءاستفاده مخالفان آقای پزشکیان از شعار وفاق ملی، ایشان مطلبی را نیز مطرح نمودند که مشکل ایجاد کرده و آن مطلب این است که «وزارت کشور، استانداران را با مشورت نمایندگان و مسئولان استانی انتخاب کند.» لذا نمایندگانی که اکثراً با دولت همراه نیستند و طیف و تفکرشان با آقای پزشکیان مخالف است و مسئولان استانی نیز اکثراً در جریان مقابل هستند، آنها در انتخاب استانداران نقش ایفا میکنند. بنابراین اگر بنا باشد که نمایندگان و مسئولان استانی استاندار انتخاب کنند، رئیسجمهور باید پاسخگوی عملکرد استاندارانی باشد که نمایندگان انتخاب میکنند و این به معنای وفاق نیست، بلکه تسلیم در برابر جریانهای مقابل و امتیاز دادن به افرادی است که با آقای پزشکیان مخالفت و مقابله کردند و تا لحظه آخر علیه ایشان کار کردند.»
سیدعبدالواحد موسویلاری وزیرکشور دولت اصلاحات در همین زمینه میگوید: «نباید به بهانه شعار وفاق ملی، دولت تبدیل به یک شرکت سهامی شود.» و می افزاید: «یکی از مواردی که نگران آن هستم، این است که دولت وفاق به دولت شرکت سهامی تبدیل شود.»
این رفتار آقای پزشکیان در حالی صورت میگیرد که آقای رئیسی صراحتاً میگفت “بانیان وضعیت موجود” یعنی منتسبین به دولت قبل، حتی در سطح کارشناسی و کارمندی هم باید بروند و این موضوع به حدی در دوره آقای رئیسی پُررنگ شده بود که درباره یک کارمند اصلاحطلب میگفتند نباید باشد. بعد هم آدمهایی صفر کیلومتر از دانشگاه امامصادق آوردند و در حوزه مدیریتی مشغول به کار نمودند که میگفتند میتوانیم با یک میلیون تومان، یک شغل آبرومند در کشور راه بیندازیم.
لذا میتوان گفت، “وفاق ملی” پاشنه آشیل دولت پزشکیان میتواند باشد زیرا تعریف دقیقی از آن ارائه نشده است و بیشتر به ائتلاف و سهم دادن به صاحبان قدرت تعبیر شده در حالی که که از سهم دادن به مخالفان، وفاق ملی در نمیآید. لذا هم اکنون شاهد هستیم با وجودی که مقام رهبری بارها تاکید کردند که مجلس دولت را کمک کند و موفقیت دولت موفقیت نظام است، برخی نمایندگان و تندروها اعلام میکنند که اگر رئیسجمهور آقای “ظریف” را کنار نگذارد، او را به دستگاه قضایی معرفی میکنیم. البته این موضوع تنها به دکتر ظریف محدود نمیگردد و این شروع کار تندروهاست. آنها در حقیقت با آقای پزشکیان مخالف هستند و تکتک یاران وی را تخریب میکنند و آقای ظریف را که سمبل یاران اوست، هدف اول قرار دادهاند و کمکم به طور شفاف نبرد و مقابله با رئیسجمهور و دولت را آغاز میکنند. هدف آنها در نهایت زدن و تخریب دولت است. بنابراین، وفاق، يك طرفه محقق نميشود و اگر تصور شود كه نزديك شدن به خواستههاي برخي تندروها باعث شكلگيري وفاق ميشود، اشتباه است.
وفاق به چه معناست؟
اصلاحطلبان وفاق را به معني «مواضع مشترك در حل مسائل كلان كشور، بدون سهمخواهي» در نظر ميگيرند و معتقدند اگر آقاي پزشكيان روي شعارها و وعدههاي خود بايستد و طيفهاي مختلف اصولگرا از آن حمايت كنند، “وفاق” معنا خواهد داشت. اما اگر قرار باشد آقاي پزشكيان شعارهايي را كه در ایام انتخابات داده رها كند و به فكر راضي نگه داشتن رقبا و مخالفان باشد، در آن صورت، وفاق نخواهد بود.
در مقابلِ تعریف اصلاحطلبان از وفاق، برخي طيفهاي سياسي جريان راست معتقدند، وفاق به معناي «تأسيس يك شركت سهامي و تخصيص سهم به هركدام از جناحهاي سياسي» است. این جریان تا جايي كه دكتر پزشكيان سهم آنها را بدهد و در مسير مورد نظر آنها حركت كند، وفاق را قبول دارند اما به محض اينكه دولت از مسير مورد نظر آنها خارج شود، حاشيهسازي ميكنند. جريان پايداري و ساير طيفهاي تندرو تا زماني از وفاق دم ميزنند كه در راستاي منافع آنها باشد و به محض اينكه دولت در برابر يكي از خواستههاي آنان مخالفت شود، عَلَم حاشيهسازي عليه دولت را بر افراشته خواهند كرد.
با این حال به نظر میرسد شعار وفاق آقای پزشکیان، برای دولت زمینهای گردیده تا بجای اینکه بیشتر به دنبال رضایتمندی حامیان خود و افزایش میزان پایگاه اجتماعی خویش باشد، به فکر تعامل و راضی کردن رقیب حرکت کند. لذا شاهد هستیم جريان راست و پايداريچيها، استانداريها و معاونتهاي وزرا را طلب ميكنند و رؤساي سازمانهاي با نفوذ اقتصادي را ميخواهند. بنابراین باید گفت، اگر تصور شود كه نزديك شدن به خواستههاي برخي تندروها باعث شكلگيري وفاق ملي ميشود، کاملاً اشتباه است. زیرا موافقانِ دولت، به آقای پزشکیان رأی دادند تا دیگر لازم نباشد تندروها و بسیاری دیگر از مسئولان دولتِ قبل را در مناصب دولتی ببینند. آنها “تغییر” کارگزاران دولتی را بدون هیچ خشونت و تنها با ریختن رأیشان به صندوق دنبال نمودند و براین باورند که این خواسته حداقلی آنهاست که کارگزارانی که را نمی پسندند، بعد از تغییر دولت، از رأس کار برداشته شوند. البته منظور این نیست که آقای پزشکیان همه نیروهای منتسب به جریانهای دیگر، حتی شایستگانِ آنها را کنار بگذارند. کسی خواستار چنین اقدامی نیست، اما شرایط نباید به سمتی حرکت کند که جریان رقیب، طلبکارانه سهمی را بگیرد که حامیان آقای پزشکیان احساس کنند در حق آنها جفا شده است. آنچه در این زمینه حائز اهمیت میباشد این است که در انتصابهایی که دولت انجام میدهد، در نهایت کفّه انتصابات باید به سمت اصلاحطلبی و اعتدالگرایی سنگینتر باشد.
شعار “وفاق ملی” شعار خوبی است و میتواند موجب وحدت و انسجام بیشتر کشور شود، ولی نباید رویکردی در پیش گرفته شود که با دلخوری حامیان دولت آقای پزشکیان مواجه شود و با چالش عدم همراهی ستادهای انتخاباتی ایشان در آینده مواجه گردد. دولت آقای پزشکیان باید این موضوع را جدی بگیرد و در مورد انتصابهایی که انجام میدهد، دلایل منطقی داشته باشد تا نخبگان و مردم توجیه شوند، زیرا فاصله افتادن بین دولت و پایگاه اجتماعی آن، خواستِ مخالفان دولت است.
البته دولت آقای پزشکیان، دولتِ کمشانسی است. زیرا از زمان مراسم تحلیف و با ترور اسماعیل هنیه تاکنون درگیر تنشهای منطقهای بوده است. علاوه بر ترور هنیه در ساعتی پس از مراسم تحلیف، فاجعه کشته شدن کارگران در معدن طبس نیز رخ داد. از سوی دیگر در شرایط کنونی که دولت در حال انتخاب استانداران و مدیران میانی است، کشور با تنش منطقهای مواجه شده است. به همین دلیل بخش مهمی از تمرکز و انرژی رئیسجمهور صرف این مسائل میشود زیرا امنیت داخلی کشور موضوع بسیار مهمی است و به همین دلیل دولت ناچار است وقت و انرژی زیادی روی این موضوع بگذارد و حتی نتواند گزارش صد روزه دولت را به مردم ارائه نماید.