• امروز : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 23 December - 2024
پارس وی دی اس
17

نیم‌نگاهی به پیشینه‌ی خبر و خبرنگاری

  • کد خبر : 3406
  • ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۹:۴۶
نیم‌نگاهی به پیشینه‌ی خبر و خبرنگاری
ماهیت و مفهوم «خبرنگار» در ذات این عبارت (خبرنگار) نهفته است؛ امّا این‌که «خبر» چیست و «خبرنگار» کیست؟ داستانی به درازنای تاریخ دارد.

به یاد نخستین رئیس انجمن روزنامه‌نگاران ایران و یکی از بنیان‌گذاران مطبوعات جدید کاشمری

ماهیت و مفهوم «خبرنگار» در ذات این عبارت (خبرنگار) نهفته است؛ امّا این‌که «خبر» چیست و «خبرنگار» کیست؟ داستانی به درازنای تاریخ دارد.

بی‌گمان پدید آمدن و اهمیت «خبر» را، می‌بایست همزاد، آدمی دانست. امّا هرچه به تجربه آدمی افزوده شده و یا از لحظه‌ی وقوع «خبر» فاصله گرفته‌ایم، اهمیّت واقعه(خبر) نیز کم‌تر شده است! البته ارزش خبر از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر متفاوت است!

قدرت و اهمیّت خبر، در نشر و ماندگاری آن همواره تأثیرگذار بوده است؛ ای بس، بسیاری از سوژه‌های خبری که در گذشته‌های دور از اهمیّتی والا برخوردار بوده است، امروز ارزش خبری چندانی نداشته باشد (تولّد فلان شاه‌زاده و یا…)، با این‌همه باید دانست که اگر اهمیّت خبر به دلایل زمانی، تاریخی، سیاسی و یا … دست‌خوش تغییر شده و ارزش خبری خود را از دست داده است، ارزش کار (خبرنگار ـ روزنامه نگار) روز به‌روز واجد اهمیّت والاتر و بالاتری شده است، گاه به بلندای طنابِ دار!

بدون تردید نقّالان، چاووشان، نقّاشان، مجسّمه‏سازان و ایضاً خبرچینان را باید در عداد نخستین «خبرنگاران» دانست! اینان هرکدام به فراخور توان‏شان به نشر خبر می‌پرداختند؛ نقّالان در دربار پادشاهان، بر سر چارسوق، محافل خانوادگی، منابر و… نقّاشان و مجسّمه‏سازان بر دیواره‌ی غارها و صخره‌ها یا پوست حیوانات و… و خبرچینان در طمع لقمه‌ی نان برای طفلان!

«ماراتن» از ماناترین و قدیمی‌ترین «خبر»هایی است که امروز تنها نامی از آن باقی‌مانده است؛ امّا ذیل همین نام، یکی از قدیمی‌ترین و باشکوه‌ترین شاخه‌های ورزشی در بازی‌های المپیک به احترام و بر پایه همان خبر برگزار می‌شود. (ماراتن، نام دشتی است که یکی از مهم‌ترین نبردهای دنیای باستان در دوره‌ی زمامداری داریوش بزرگ بین سپاه ایران و یونان در آن در می‏گیرد و منجر به پیروزی سپاه آتن می‌گردد. سربازی مسافت (42کیلومتر و 195متر) بین دشت ماراتن تا پایتخت یونان (آتن) را می‌دوَد تا خبر پیروزی سپاهش را به دربار برساند. او پس از بازگوی خبر، بر اثر فشار وارد شده به قلبش جان می‌سپارد! از آن زمان تاکنون یاد این خبر را با برگزاری همین مسافت در بازی‌های المپیک و… گرامی می‌دارند).

همان‌گونه که اشاره شد، ابزار خبررسانی و اهمیّت خبر، در دوره‌های مختلف تاریخی دست‌خوش تحوّلی عمیق شده‌اند. با پیدایش کاغذ، اختراع دستگاه چاپ و… شکل خبررسانی نیز عمیقاً متحول گردید که پرداختن به آن، مجالی بسیار بیش‌تر از این مقال می‌طلبد.

تغییر و تحوّل در شکل زندگی ایرانیان و به‌ویژه موضوع مورد بحث ما (خبر ـ روزنامه و…) با اعزام چند دانشجو به خارج شروع شد. عباس میرزا، ولی‌عهد خوش‌نام و فرهنگ‌پرور قاجار در چند مرحله و به سرمایه‌ی شخصی خود، چند تن از جوانان آذری را برای تحصیل به اروپا فرستاد. گروه دوم پنج نفر بودند هرکدام در رشته‌ای خاص به تحصیل پرداختند و یکی از آنان میرزا صالح شیرازی بود که نخستین چاپ‌خانه و روزنامه را در ایران تأسیس کرد.

*نخستین روزنامه در ایران:

روزنامه از دیرباز در ایران وجود داشته است و گفته می‌شود که صاحب بن عبّاد، کاتب و وزیر مشهور آل‌بویه (فوت 385 هـ.ق) روزنامچه داشت و وقایع روز را در آن ثبت می‌کرد؛ امّا به معنای امروزی آن، از زمان محمدشاه قاجار اوراق کوچکی مشتمل بر حوادث و اخبار گوناگون دربار منتشر می‌شد که به آن «کاغذ اخبار» می‌گفتند.

اکنون، قدیمی‌ترین سندی که راجع به نخستین روزنامه‌ی فارسی، موجود است، از طرف دولت محمّدشاه قاجار، در تاریخ یازده اردیبهشت 1216ه.ق خطاب به مردم چنین آمده است: «بر رأی صواب نمای ساکنین ممالک محروسه مخفی نماناد که همّت ملوکانه‌ی اولیای دولت علیّه مصروف این گشته است که ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند و از آنجا که اعظم تربیت آگاه ساختن از کار جهان است لهذا به‌حسب حکم شاهنشاهی کاغذ اخباری مشتمل بر اخبار شرقیه و غربیه در دارالطباعه ثبت و به اطراف و اکناف فرستاده خواهد شد…).

ناگفته پیداست، نشریاتی که توسط دربار منتشر می‌گردید جایی برای مردم و حق‌وحقوق آن‌ها باقی نمی‌گذاشت. بی‌گمان تغییر در ماهیت کار روزنامه‌نگاری را باید مرهون هنر ـ صنعت ترجمه دانست که اصحاب این حرفه به‌ مرور با فنون، کارکرد و اهمیّت آن آشنایی بیش‌تری پیدا کردند؛ در حقیقت سرآغاز ظهور و بروز نقش و اهمیّت و گسترش کار روزنامه‌نگاری را مرهون «جنبش مشروطه» (چهاردهم مرداد 1285 خجسته سال‌روز صدور فرمان مشروطیت) و فداکاری دلیرمردان و سردمداران این حرکت مترقی و آزادی‏خواهانه (خاصه تحصیل‌کردگان و روشنفکران فرنگ رفته) در کشورمان دانست؛ البته تغییر و تحول به‌ویژه در حوزه‌ی سخت‌افزار این شاخه از دانش بشری، پیوسته در شرُف تکوین بوده و هست، امّا شروع روزنامه‌نگاری جدید در ایران را باید پس از وقایع شهریور 1320 دانست. چرا که از این دوره به بعد است که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تازه تأسیس ایران یا فرنگ رفته، که به علوم جدید و شکل جدیدی از زندگی و تا حدودی حقوق شهروندی آشنا هستند، پا به عرصه‌ی مطبوعات می‌گذارند و نظامی نوین را در تاریخ روزنامه‌نگاری ایران پی می‌ریزند. یکی از چهره‌های مؤثر روزنامه‌نگاری این دوره از تاریخ ایران که از بنیان‌گذاران مطبوعات جدید محسوب می‌شود، و رئیس نخستین انجمن روزنامه‌نگاران ایران است، آقای خسرو اقبال (از خاندان معروف اقبال کاشمری ـ برادر منوچهر اقبال یکی از نخست وزیران دوره‌ی پهلوی) می‌باشد. ایشان در بخشی از گفت‌وگوی‌اش با پروژه‌ی «تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد*» اشاره به تغییر و تحوّلات حوزه‌ی مطبوعات در آن دوره‌ی خاص دارد.

وی در پاسخ به این سؤال که: «در چه دوران تاریخی، مطبوعات ایران از حداکثر آزادی برخوردار بودند و جامعه تا چه اندازه از این آزادی نفع برد و یا زیان دید؟»، می‌گوید: «در دو مرحله مطبوعات ایران از آزادی کامل برخوردار بودند؛ یکی دوره‌ی کودتای سیّد ضیاء (1299 تا 1305) که خیلی از مردم از آن استفاده کردند و این آزادی یک مقداری به زیان مطبوعات تمام شد و علّتش افراط‌وتفریط‌هایی بود که در مطبوعات پیش می‌آمد و مقالات زننده‌ای که نوشته می‌شد. من بچه‌ای بودم، روزنامه‌ای بود به نام «قرن بیستم» که مرحوم عشقی منتشر می‌کرد؛ یکی هم «طوفان» بود که مرحوم فرّخی و هر دو از آزادی‌خواهان معروف ایران بودند. هر دو مقالات بسیار، بسیار تند و شدیدی بر علیه طبقه‌ی حاکم می‌نوشتند که البته در روشن کردن افکارعمومی و سوق دادن مردم به سمت آزادی‌خواهی بسیار، بسیار خوب بود. ولی در همین روزنامه‌ها، آن زمان به‌طور زننده‌ای حملات تندی به “اشخاص” می‌شد و این مسأله یک نوع نگرانی در تمام مردم ایجاد کرده بود که: آقا، فردا ممکن است همین فحاشی‌ها بر علیه ما بشود؛ این بود که این کار مقدّمه‏ای می‌شد که مردم یواش، یواش، یواش، خودشان را آماده می‌کردند برای این‌که جلو این افراط‌وتفریط‌ها گرفته شود و به حکومت وقت این فرصت را می‌داد که یواش، یواش جلو این‌ها را بگیرد، که همین کار را هم کردند.

دوره‌ی دوم آزادی مطبوعات ایران بعد از شهریور1320 بود؛ در آن دوره که من خودم «یکی از بنیان‌گذاران» مطبوعات جدید ایران بودم و روزنامه‌ی «نبرد» را داشتم، مطبوعات آزادی کاملی داشتند که البته دوره‌ی کوتاهی بود، امّا مطبوعات رشد خیلی سریعی داشتند، نویسنده‌های بسیار خوبی پیدا شدند، با افکار خوب و مقالات خوب و یک محیط مناسب برای دموکراسی در ایران ایجاد شد. ولی در همین دوره هم باز ما گرفتار همان افراط‌وتفریط‌های مطبوعاتی شدیم. هیچ‌کس از دست مطبوعات مصونیّت نداشت. مردم شب خواب راحت از دست مطبوعات نداشتند، هتّاکی می‌کردند و فحّاشی و این روشی بود که همیشه به ضرر مطبوعات ایران تمام می‌شد. من خودم خیلی سعی کردم با تشکیل «انجمن روزنامه‌نگاران ایران» که برای اولین بار در ایران تشکیل شد و خود من هم رئیس‏اش بودم، مطبوعات را به یک‌راه صحیح دموکراسی بیاندازیم، یعنی فحّاشی و بدگویی را از انتقاد جدا کنیم ولی متأسفانه توفیقی پیدا نکردیم و محدودیت‌هایی داشتیم که با پیش آمدن جنگ و ورود متفقین به ایران همان آزادی هم از مطبوعات ایران گرفته شد.

البته در دوران مصدّق نیز مطبوعات تا حدودی از آزادی نسبی برخوردار بودند. در آن زمان اگر مطبوعات تضییقاتی برای دولت‌ها فراهم می‌کردند، محاکمه‌ای در کار نبود و بیش‌تر مطبوعات توقیف می‌شدند …».

مرداد، از تاریخی‌ترین ماه‌های سال است؛ چهاردهم مرداد سال روز صدور فرمان مشروطیت، هفدهم مرداد روز خبرنگار و 28 مرداد، کودتای ناجوانمردانه بر علیه دولت ملّی دکتر محمد مصدق. سه رویدادی که بالذّات، هم سو و در جهت تحقق بدیهی‌ترین و در عین حال آرمانی‌ترین حقوق شهروندی (آزادی و عدالت) بوده، افزون بر یک قرن است که در تلاش و تکاپویند و هنوز و هم چنان، اندر خم یک کوچه‌ایم!

ما (مردم) تاوان سنگینِ آزمون و خطای‏مان را فراتر از توان‏مان، داده‌ایم و می‌دهیم، حتا آزمون‌وخطای سهمناک زمامداران‏مان را با بذل مال و جان می‌پردازیم، بی‌هیچ‏گونه چشم‏داشتی به قدرت!! فقط آزادی می‌خواهیم تا خیرخواهانه چشم بینا و گوش شنوای حاکمان باشیم و به هنگام خطا(چون معصوم نیستند) نصیحت‏شان کنیم، تاریخ عبرت‌آموز را فرایادشان آوریم؛ هشدار واِنذارشان دهیم؛ و…

اندکی عدالت! تا فقیران و ناتوانان‏مان دست به سرقت، خودفروشی، زباله گردی، قاچاق و… نزنند! نمی‌خواهیم چون حاکمان و پادشاهان زندگی اشرافی داشته باشیم؛ اما، ما نیز مردمی هستیم. مردمانی نجیب و قانع که قدرت و مکنت را برای زمامداران‏مان می‏خواهیم و”عدالت و آزادی” را برای همه‏گان! اسلاف‏مان نیز همین می‌خواستند، از میرزاتقی خان امیرکبیر تا محمدمصدق؛ و از میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، تا محمود صارمی و تمام جان‏باخته‏گان راه «دشوار آزادی».

تا حاکمان را چه قبول افتد و چه در نظر آید! در همه سال و همه ماه؛در «روز خبرنگار» در مردادماه تاریخ‌ساز.

منابع:

ـ تاریخ تحلیلی شعر نو. ج 1 . محمد شمس لنگرودی

ـ پروژه‌ی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد «مصاحبه با خسرو اقبال»

* مجموعه گفت‌وگوهای پروژه‌ی تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد با افزون بر یک‌صد نفر از رجال و شخصیت‌های علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و …معاصراست، که در دپارتمان مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، گردآوری ضبط و نگهداری می‌شود.

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=3406
  • نویسنده : حسن قربانی
  • منبع : آوای کاشمر
پارس وی دی اس

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.