“جشن نوروز” یکی از مهمترین نمادهای فرهنگ ایرانی که از گذشتههای دور با آیینهای متفاوت در جایجای ایران به نسلهای کنونی منتقلشده و در این مسیر پرفراز و نشیب همچون سایر عناصر فرهنگی قطعاً دچار دگردیسیهای فرهنگی شده است، اما اصالت این جشن همچنان برقرار است.
شعر و ادبیات نوروز در شاهنامه کتاب باستان ایران به چشم میخورد.
همهساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
مولانا بسیار دقیق و ظریف در غزلهایش به نوروز اشاره داشته است.
دی شد و بهمن گذشت
فصل بهاران رسید
جلوه گلشن به باغ
همچو نگاران رسید
زحمت سرما و دود
رفت به كور و كبود
شاخ گل سرخ را
وقت نثاران رسید
حافظ و سعدی نیز سرودهاند که:
مبارک بادت این ماه و همهسال
همایون بادت این روز و همه روز(سعدی)
و اینکه حافظ میسراید:
زکوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این بادار مددخواهی چراغ دل برافروزی
فرخی، نثایی، منوچهری، جامی و شاعران این روزگار جوانان و نوجوانان، هم اشعاری دارند که در این مجال نگنجد.
با نگاهی به ادبیات پیش رو میتوان دید که بخشی از شعر شاعران به تحول محیطی آبوهوا و گردشی جلوههای محیطی از زمستان سرد به بهاری سراسر بارانی و اعتدال اشاره کردند و برخی به فرهنگ آداب و رسوم و نحوه زندگی مردم به شادیها یا درد و رنج و همه اینها نشان تحولی در فرهنگ زندگی آداب و رسوم است. به عنوان مثال تحول زندگانی مردم که از رنج سرما، دود و کبودی آتشی که برای گرم کردن خود و محیط زندگی در آن روزگار استفاده میکردند و اشارهای که بهاران نویدبخش زندگی بهتری بر آنان بوده و از کنج خانهها و پناهگاههای زمستانی به دشت و دمن میرفتند و فصل کار و تلاش و کاشت آغاز میکردند. گاهی در زبان شعر آرزو و دعا و مناجات با خدای سبحان نیز به چشم میخورده است.
الهی به مستان میخانه است
به عقل آفرینان دیوانه است
به ساقی کوثر به شاه نجف
به دری که عرش است او را صدف
دلزنده و جان آگاه ده
به میخانه وحدتم راه ده
ادبیات بومی یا شعر محلی نیز در این ایام رخنمایی میکند.
شعر محلی مازندران در نوروز:
بورین مردم بوین که بهاره
زمین دنیا بمو امروز دباره
بورین بوین عمو نوروز بمونه
بورین بوین کسی کینه نداره
شعر محلی بوشهری در نوروز:
نوروز وُ دل تو پیچ و تاوه میگو
ای مُسُم نَه مال کتاوه
تو فصل بهار و عید نوروز
مال گشتن باغُ دَم چَهاوه
و شعرهای محلی که برخی از آنها در صدای دلنشین خوانندگان خراسان و همچنین کاشمر رخنمایی میکند
«همچون بهاره دخترعمو» با صدای دلنشین مرحوم استاد حسین سمندی، ابراهیم شریفزاده و پیشکسوتان موسیقی کاشمر، رضایی و عابدینی و…، همچنین نواهایی که در دل پیران جای گرفته و در ایام زمزمه میکردند
چند روز دگه به نوروزه
پیرهن کربم نه دوزه
(کرب = کرم)
لالا گل غوزه که فردا عید نوروزه
و نمونه های دیگری از ادبیات محلی که با بهرهمندی از ذوق و استعداد ذاتی افراد سروده شده و چه بسیاری از آنها که در لابلای نسلها به جهت اینکه فرهنگ شفاهی بوده و مکتوب نشده است با رفتن صاحبان ان به فراموشی سپرده شده است
آنچه ماندگار شده بر اثر همان ویژگی منحصربهفرد شعر بوده که مردم در نسلهای متفاوت آن را پذیرفته و روایت کردهاند یا اینکه اهل ادبی آنها را نگارش کرده و به رشته تحریر در آورده است.
امید به بخت پیروز