• امروز : دوشنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۴
  • برابر با : Monday - 28 July - 2025
پارس وی دی اس
0

«نه بر مرده، بر زنده باید گریست!»

  • کد خبر : 11961
  • ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۷:۱۵
«نه بر مرده، بر زنده باید گریست!»
صدای خاوران-آقایان محترم مسئول: جناب آقای فرماندار که نماینده عالی دولت در تمام امور شهر هستید، اگر بپذیریم که: 1. داخل محدوده شهری محل دفن اموات نیست 2. هر قبر در باغ‌مزار چهارصد میلیون تومان است 3. همه مردم تمایل به آبروداری دارند 4. اوضاع اقتصادی مردم بسامان نیست. 5. حضور فیزیکی و هم‌زمان بازمانده‌گان یا مهمانان در شب‌های خاص در چند گورستان، امری سخت و حتا محال است. 6.تغسیل در بهشت‌بقیع و تکرار آمد و رفت چندباره به داخل شهر و ایجاد ترافیک در جاده اصلی، زحمت و خطر تصادف دارد. 7. غسال‌خانه شهر، و سردخانه و نماینده پزشکی قانونی در محل بهشت بقیع مستقراست. 8. صدها قبر آماده و ارزان و تجمیع شده در این مکان موجود است. 9. در کنار جاده اصلی و متصل به شهر است.10. سرانجام روزی گورستان‌های داخل شهر پرخواهد شد. و... و همه مردم دارای حرمت هستند و با از دست دادن عزیزشان نباید گردن فراز و یا شرمسار دفن در گورستان‌های طبقاتی شهر باشند، شایسته خواهد بود به این امر بدیهیِ (مرگ و میر)تبدیل به فوبیا شده، و دل‌شوره دفن اموات پایان دهید، تا به شکلی کاملاً طبیعی، عاطفی و انسانی بگوییم: «نه بر زنده، بر مرده باید گریست.»

(یک شهر و چهار گورستان: آسیب‌شناسی نظام طبقاتی دفن مرده‌گان در گورستان‌های کاشمر)

حسن قربانی ـ کنش گرمدنی

آقایان محترم مسئول: جناب آقای فرماندار، اعضای محترم شورای‌شهر، آقای شهردار، شبکه محترم بهداشت، جناب قاضی‌القضات، اداره محترم اوقاف، ائمه‌جمعه و جماعات و…؛ شهر ارگانیسمی زنده و پویاست، لطفاً آن را به زنده‌گان بسپارید! مرده‌گان پشت به زنده‌گی کرده و از ریب و ریای ما زنده‌گان بی‌زارند، لطفاً آن‌ها را به آرامستانی ببرید بیرون از شهر، دور از هیاهو. آنان(عزیزان ما) در زندگی کم رنج نکشیده‌اند؛ بگذارید در جهان دیگر آرام باشند.

«مسئولین ورود کنند، قبر در این شهر خیلی گران است»این تیتر یک شماره پیشین آوای‌کاشمر بود. همین تیتر انگیزه نوشتن این مطلب شد، و نیز یادآورد خاطره‌ای فزون‌تر از بیست‌سال پیش در همین زمینه، که آن زمان نگاشتم و به آوای‌کاشمرش سپردم وچاپ شد: «بگذارید اندکی بیاساییم!»

هم‌نسلان من به خاطر دارند که «باغ‌مزار» از سه بخش کلی شکل گرفته بود. صحن و سرای امام‌زاده، فضای رو به روی امام‌زاده با درختانِ کاج بسیارکهن، که…!!! و بخش بزرگ‌تر آن، باغ انگوری که حدود هشتاد درصد کل فضای فعلی را شامل می‌شد. مدیریت مدبّرانه وقت اداره اوقاف، اقدام به بازسازی و احیای فضای فعلی نمود و ساخت تعدادی قبر، که جبران هزینه‌های مصروف نماید. آن زمان هنوز بولوار سیدمرتضا بازسازی و احیا نشده و جاذبه و زیبایی فعلی را نداشت. فضای بازسازی شده و مدرن امام‌زاده سیدحمزه، دل‌رباترین مکان سیاحتی ـ زیارتی شهر بود، که شهروندان عصر هنگام جسم خسته‌تر از جان‌شان را یله بر خنکای فضای واقعاً مقبول این مکان می‌سپردند. در گرمای سوزناک اوایل تیرماه بود یا اوایل مرداد، به تقلید از تعریف دوستان و همسایه‌گان ما نیز چنان کردیم (تازه آن زمان قطعی برق هم نبود) کودک خردسالم با توپ پلاستیکی‌اش چند گامی آن سوی ترک، گرم بازی‌اش بود، که با نعره‌های جگرخراش خانواده جوان در تصادف از دست داده، و فریاد «بلند بگو لااله‌الّاالله» تشییع‌کنندگان، خود را به دامان مادرش پرتاب کرد و گریه‌های بی‌امانش ما را وادار به ترک آن مکانِ تازه احداث دل‌نشین کرد. این ماجرا سوژه همان مطلبی شد که پیش‌تر اشاره کردم در آوای‌کاشمر چاپ شد: «بگذارید اندکی بیاساییم».

سردبیر محترم آوای کاشمر، پس از چاپ آن مطلب به من گفتند که: رئیس محترم اداره اوقاف، گفته بودند من مطلب را تا جایی که آن کودک خودش را به دامان مادرش پرتاب می‌کند، بیش‌تر نخواندم؛ نامه‌ای به اداره کل نوشتم و نشریه را پیوست آن کردم. موافقت شد که دیگر در این مکان به جز قبرهای ساخته و پیش‌فروش شده، ساخت و سازی انجام نشود و از دفن اموات جلوگیری گردد. این نکته سال‌ها رعایت شد. امّا از آن‌جا که بیزینس آیین‌های سنتی در این زمینه از یک سوی و باور مردم به دفن عزیزان‌شان در مجاورت قدّیسین از دیگر سوی، عوامل انگیزشی مهمی در گسترده‌گی و احداث قبر در این اماکن است، مدیریت‌های بعدی نتوانستند چشم به این درآمدهای نجومی بپوشند و به رغم ممنوعیت دفن اموات در داخل مجموعه‌های مسکونی (حتا در روستاها) از منظر بهداشتی، اجتماعی، روانی و… این سنّت نامیمون در شهر ادامه پیدا کرد. پرسش تأسف‌برانگیز در احیا و ادامه این ساخت و ساز نامبارک، این است که درآمدهای نجومی حاصل از این بیزینس درآمدزا، چه تحول و یا چه میزان اشتغال و درآمدزایی در شهر ایجاد کرده است؟ با اخذ این درآمدهای نجومی از مردم کدامین خشت، بر دیگر خشت نهاده و گرهی توسط این نهاد از قاطبه مردم گشاده شده است؟! صندوق قرض‌الحسنه همت کاشمر با همت مردم و… اقدام به راه‌اندازی کارخانه کاشی زهره کردند که دست کم برای چندصد نفری ایجاد شغل نموده است، گیرم که برای سهام‌داران سودی نداشته باشد! اگر پاسخ زعمای قوم، به پرسش من، ورود میلیون‌ها زایر و گردش‌گر به کاشمر باشد و برکات ناشی از آن؛ در پاسخ‌شان می‌توان گفت: آنان به خاطر زیارت امام‌زاده‌گان و سیاحت می‌آیند، نه برای خواندن فاتحه بر اموات مدفون در آن مکان! که جاذبه اماکن مقدسه کاشمر جدای از معنویت امام‌زاده‌گان و باور مردم، همان فضای سبز و دل‌نشینی است که در سیدحمزه مدیریت کارآمد پیشین و در سیدمرتضا شهرداران متخصص و پرتلاش بر جذابیت سیاحتی این اماکن افزودند. (البته نمی‌توان از این اماکن سخن گفت و یادی از جاوید نام مهندس فتحی، بانی و معمار بازسازی و احیای این اماکن نکرد، به ویژه طراحی بولوار سیدمرتضا در آن روزگار)

کاشمر، شهری است که در منظر «عام و عوام» با سه قبرستان (تاریخ و ردپاهای بسیارش، و طبیعت متعارض، متضاد و اغواگرش، و… پیش‌کش) شناخته و مشهور است: سیدمرتضا، سیدحمزه، شهیدمدرس! و نه امواتی که در این اماکن دفن می‌شوند. این اماکن در داخل محدوده شهری و فضای زندگی شهروندان است. در روستاهای کوچک حتا، اموات‌شان را به گورستانی خارج از روستا منتقل می‌کنند.

بر باورها و احساسات پاک و ظریف مردم نیز نمی‌توان خرده گرفت، خط بطلان کشید، ویا آن را ندید. اکثر قریب به اتفاق مردم، مایلند و باور دارند که خود و یا بسته‌گانشان را در کنار امام‌زاده و اماکن مقدسه به خاک بسپارند. به یاد دارم در شماره پس از مطلب «بگذارید اندکی بیاساییم» مطلبی دیگر قلمی کردم و پیش‌نهاد دادم، به احترام نظر و باورهای مردم، می‌توان با حذف جاده فعلی، حایل بین امام‌زاده سیدمحمد و بهشت بقیع و انتقال آن به غرب و یا شرق این اماکن، این ظرفیت بی‌همتای همسایه‌گی آرامستان اصلی شهر (قبر، غسال‌خانه، سردخانه، پزشک‌قانونی و…) را با خرید و تملک تمام زمین‌های حاشیه تا جاده قدیم زنده‌جان و مجاورتش با جاده‌اصلی و فاصله اندک آن به شهر، و… مردم را از سرگردانی برای حضور در شب‌های جمعه، برات، تاسوعا و عاشورا و… تجمیع و یک‌بار برای همیشه از سرگردانی رهاند؛ که البته این همه فرع ماجراست!

انگیزه اصلی نوشتن این مطلب حاکمیت تلخ و دردناک «نظام طبقاتی» دفن اموات در کاشمر است، که ریشه در مماشات! و کوته‌اندیشی مسئولین شهر در چند دهه اخیر دارد.

می‌گویند: به روزگار ساسانیان مهم‌ترین علل شکست سپاه ایران در برابر حمله اعراب، حاکمیت بلامنازعِ نظام طبقاتی بر جامعه آن عصر بود. جامعه به سه طبقه تقسیم شده بود: 1. موبدان(روحانیان) زرتشتی که در رأس هرم قدرت بودند و برخوردار و متنعّم از تمام مواهب موجود 2. نظامیان که در خدمت درباریان بودند و جان‌فدا و مدافع حقوق طبقه حاکم 3. کارگران و برزیگران که جدای از محرومیت از بسیاری مواهب خدادادی، باید با پرداخت مالیات‌های سنگین، هزینه‌های کمرشکن موبدان و نظامیان را تأمین می‌کردند. این شکاف طبقاتی به قدری پررنگ شده و نارضایتی عمومی بالا گرفته بود، که پس از یورش اعراب بادیه که جنگ‌افزار درستی هم در اختیار نداشتند، ساکنین نواحی مرزی و پس از آن شهرهای هم‌جوار، بدون کم‌ترین مقاومتی تسلیم شدند. هرچند بعدها و در نواحی دوردست‌تر، جنبش‌های مقاومت ملی شکل گرفت، اما دیگر دیر شده بود و امپراتوری بزرگ ایران توسط اعراب تسخیر گردید. این نمونه‌ای از تبعیض در نظام طبقاتی زنده‌گان بود. هرچند هم اینک نیز به شکلی دیگر تبعیض (خودی و غیرخودی) در جامعه فعلی ایران صورت زشت خود را آشکار کرده است. امّا چون موضوع بحث ما نیست از آن در می‌گذریم و به معضل کمرشکن دفن اموات در کاشمر و نظام طبقاتی حاکم بر آن می‌پردازیم.

کاشمر شهری نسبتاً کوچک با حدود یکصد و سی‌هزار نفر جمعیت ساکن، دارای چهار گورستان است که از قضا سه‌تای آن‌ها که در داخل شهر است و از جاذبه‌های زیارتی ـ سیاحتی شهر محسوب می‌گردد، و بیش‌ترین اقبال را برای دفن اموات دارند (سیدحمزه، آرامگاه شهیدمدرس، سیدمرتضا). گورستان اصلی و رسمی (بهشت بقیع) شهر در مجاورت امام‌زاده سیدمحمد که اتفاقاً شهرداری هزینه‌های قابل توجهی هم صرف بهسازی و آماده‌سازی آن کرده است، بنا به برخی دلایل اجتماعی، روان‌شناختی و قصور بدون قید و شرط ادارات مسئول (شهرداری، فرمانداری، شبکه بهداشت و درمان، مافیای فروش قبر و…) متروک مانده و استقبال چندانی از آن نمی‌شود. این وظیفه‌ی بلاشرطِ ادارات ذیربط و البته وساطت مستقیم امام‌جمعه محترم و امامان جماعت مساجد است که بستر لازم را برای حل این معضل کمرشکن برای عزیز از دست داده‌گان فراهم کنند.

خردمندانه‌ترین راه، حذف جاده حایل میان امام‌زاده سیدمحمد و بهشت بقیع است و دخالت مستقیم شبکه بهداشت و درمان در پیش‌گیری از دفن مرده‌گان در محدوده زندگی شهری است، که صدالبته حمایت و حکم رسمی مراجع قضایی را لازم دارد؛ و حمایت همه جانبه نماینده محترم عالی دولت، فرماندار تازه نفس جوان و بومی را.

شهروندان دارای حرمت هستند و صدالبته در آیین اسلام حرمت مرده‌گان واجب‌تر! که در هم تنیده با آبرو و موقعیت اجتماعی بازمانده‌گان است.

شنیده‌ها حکایت از آن دارد که لاکچری‌ترین گورستان کاشمر (سیدحمزه) ظرفیت فضای بیرونش تکمیل است و قیمت یک‌ قبر در فضاهای داخلی حدود «چهارصد میلیون تومان»؛ یعنی هر مترمربع بالغ بر یک‌ونیم‌میلیارد تومان (قبور چهار طبقه) است، که  نرخی فراتر  از خیابان فرشته تهران و محله منهتن نیویورک برای زنده‌گان است.

آن چه در این نوشتار اشاره گردید، همه فکت‌ها و اشاراتی کوتاه و پراکنده ولی در حقیقت تشکیل‌دهنده یک پازل است (دفن‌مردگان) که امروز به معضلی بزرگ برای شهر کاشمر تبدیل شده است، و مادامی که هریک از ما به دام آن در نیفتیم، نمی‌توانیم جنبه‌های پیدا و به ویژه پنهان این معضل کمرشکن را درک و هضم کنیم.

به قول شیخ اجل، حضرت سعدی:

تو فارغی و عشقت، بازیچه می‌نماید

تا خرمنت نسوزد، احوال ما ندانی

آقایان محترم مسئول: جناب آقای فرماندار که نماینده عالی دولت در تمام امور شهر هستید، اگر بپذیریم که: 1. داخل محدوده شهری محل دفن اموات نیست 2. هر قبر در باغ‌مزار چهارصد میلیون تومان است 3. همه مردم تمایل به آبروداری دارند 4. اوضاع اقتصادی مردم بسامان نیست. 5. حضور فیزیکی و هم‌زمان بازمانده‌گان یا مهمانان در شب‌های خاص در چند گورستان، امری سخت و حتا محال است. 6.تغسیل در بهشت‌بقیع و تکرار آمد و رفت چندباره به داخل شهر و ایجاد ترافیک در جاده اصلی، زحمت و خطر تصادف دارد. 7. غسال‌خانه شهر، و سردخانه و نماینده پزشکی قانونی در محل بهشت بقیع مستقراست. 8. صدها قبر آماده و ارزان و تجمیع شده در این مکان موجود است. 9. در کنار جاده اصلی و متصل به شهر است.10. سرانجام روزی گورستان‌های داخل شهر پرخواهد شد. و… و همه مردم دارای حرمت هستند و با از دست دادن عزیزشان نباید گردن فراز و یا شرمسار دفن در گورستان‌های طبقاتی شهر باشند، شایسته خواهد بود به این امر بدیهیِ (مرگ و میر)تبدیل به فوبیا شده، و دل‌شوره دفن اموات پایان دهید، تا به شکلی کاملاً طبیعی، عاطفی و انسانی بگوییم: «نه بر زنده، بر مرده باید گریست.»

 

لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=11961
  • نویسنده : حسن قربانی ـ کنش گرمدنی
پارس وی دی اس

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.